ترکیه به لحاظ تاریخی، امپراتوری بزرگ عثمانی را در پیشینه خود دارد که از ۱۲۹۹ تا ۱۹۲۲ میلادی برگستره بزرگی از جغرافیای جهان از آسیای صغیر تا اکثر خاورمیانه و بخش هایی از شمال افریقا و از جنوب شرقی اروپا تا قفقاز حکومت میکرد. اما پس از انحطاط تدریجی و شکست در جنگ جهانی اول، این امپراتوری فروپاشید و جای خود را به ترکیه جمهوری کمال آتا ترک، داد. وی سیاست پان ترکیسم، سکولاریزه و لائیسته کردن سیاست ترکیه و مبارزه علیه عالمان دینی، کشف حجاب و اجباری کردن لباس غربیو تغییر خط عربی به لاتینی را در پیش گرفت که ممنوعیت حجاب در دانشگاهها تا همین اواخر یکی از صدها میراث به جا مانده از آن است.
براین اساس ترکیه اولین چرخش سیاسی و دینی خود را انجام داد و از امپراطوریی با مدعیات دینی به ترکیه علیه دین تبدیل شد. اما اینکه عوامل انحطاط آن امپراطوری چه بود و افتادن در دام چه درگیریهایی منجر به افول و فروپاشی آن شد، در این مجال نمیگنجد و صرفاً مرور بر پیشینه سیاسی و چرخش های سابقه دار آن مطمح نظر است.
علی رغم فضای شدید ضد دینی کمالیسم، تاسیس"حزب رفاه" در ۱۹۸۷ توسط مرحوم نجم الدین اربکان و مهمتر از آن دست یافتن ایشان به نخست وزیری ترکیه نوید بخش بازگشت نظام سیاسی به پیشینه فرهنگی، دینی و سیاسی خود بود و این امید با حزب عدالت و توسعه و به قدرت رسیدن گل و اردوغان و برخی شعارها و واکنش ها در برابر سفاکی های رژیم اسرائیل، بیشتر شد؛ اما متاسفانه دیری نپایید که این بار نهاد قدرت سیاسی از اربکانیسم به ماکیاولیسم فرو غلطید و چرخش و چالش جدیدی را نه تنها برای ملت مسلمان ترکیه که منطقه و دنیای اسلام به وجود آورد.
ترکیه ای که با توجه به شعارها و برخی واکنش های ابتدایی آن، امید می رفت که جبهه جهان اسلام در برابر غرب و مولود نامیمون آن اسرائیل تقویت گردد و یک بار برای همیشه داستان قطور آوارگی و بیچارگی مردم مظلوم فلسطین پایان یابد و حکومت فلسطینی پا بگیرد و جبهه مقاومت قوی ترگردد اما رفتار سیاسی خُرد و کلان دولت عدالت و رفاه به اثبات رساند که آنچه در شعارهای انتخاباتی و واکنش هایی در قبال اسرائیل و فلسطین ابراز می شده، یک تظاهر ماکیاولیستی بیش نبوده و طبق مانیفیست ماکیاولی هدف عمل سیاسی آنان دستیابی به قدرت بوده و آن را محدود به هیچ حکم اخلاقیی نمی دیده اند و در نتیجه به کار بردن هر وسیلهای را در سیاست برای پیشبرد اهداف مجاز می دانسته اند.
درهمین چهارچوب، پان ترکیسم را تا افغانستان هم تعقیب کردند و از دامن زدن به طرح های استعمارغربی هم ابائی نورزیدند و علی رغم ادعای حمایت از مردم مظلوم فلسطین و تظاهر به رویارویی با غاصبان قدس، راهبرد تسخیر عقبه مقاومت فلسطین و یکی از حامیان قدرتمند آن (سوریه) را اتخاذ کرد و پیاده نظام مستقیم حامیان اسرائیل شد و با همدستی با دیکتاتورهای عربی، در چنبره بازی دوگانه استعمار غربی تا سرحد درگیری مستقیم با سوریه پیش رفت.
آگاهان سیاسی معتقدند که غرب پس از فروپاشی نظام حسنی مبارک که بازوی خاورمیانه ای سیاست امریکا و همکار راهبردی اسرائیل بود، دچار تهیگاه راهبردی در این منطقه شد؛ بویژه آنکه آنچه را از عراق پس از صدام متوقع بود، برآورده نشد و مجبور به ترک آن گردیدند، لذا باید جانشینی برای آن می یافتند. این بود که غرب با اعلام آمادگی پذیرفتن در اتحادیه اروپا و رساندن به قدرت اول سیاسی و نظامی منطقه و گرد آوری دیگر کشورهای اقماری برمحور انقره، ترکیه را وسوسه کرد و در سناریوهای خود به بازی گرفت. از آنجایی که این کشور نیز به دنبال بازاحیای امپراطوری گذشته با ماهیت متفاوت بود، وارد یک معامله سنگین شد که در مقابل دریافت ها پرداختی هم باید می داشت. در واقع شکستن محور مقاومت دریافت غربیها بود که با القاء این ایده به ترکیه که تنها مانع تحقق برتری شما کشورهای حامی مقاومت بویژ سوریه است و باید با همکاری جمعی این مانع از سر راه برداشته شود.
براین اساس بود که توطئه علیه سوریه ظرف مدت کوتاهی طراحی و با گرد آوری تروریست های بین المللی و تمویل عربی و تسلیحات و تعلیمات غربی در خاک ترکیه و با محوریت ترکیه عملیاتی شد. ترکیه به دنبال توهم امپراطوری و دریافت وعده ها اما غرب در سودای حراست از اسرائیل و جامه عمل پوشاندن به نقشه خاورمیانه بزرگ منهای مقاومت و حامیان آن، جنگ تمام عیاری را علیه سوریه با پیاده نظامی تروریست های سراسر آسیا و افریقا به راه انداختند و قریب دو سال است که مردم آن کشور را به خاک و خون می کشند. اگر چه ارتش سوریه تاکنون توانسته مقاومت خوبی از خود نشان دهد و در ابعاد سیاسی و نظامی پروژه های آنها را به شکست بکشاند و مخالفان را وادار به مذاکره سازد. اما دولت ترکیه در چهارچوب سیاست پیش گفته شدیدا با آن مخالفت می کند.
در جدید ترین اظهارات، احمد داود اوغلو وزیر خارجه آن کشور در مونشن آلمان، ادعا کرده که "گفتگوی نظام سوریه با مخالفان، موجب حل بحران سوریه نخواهد شد." این درحالی است که هنوز گفتگوها آغاز نشده است. به نظر می رسد ترکیه احساس می کند در بازی که غرب برعلیه سوریه به راه انداخته، بازیگر بازنده ای بوده و همچنان اصرار بر تداوم درگیری و خون ریزی در سوریه دارد. و همچنین با توجه به پیشینه تاریخی و چرخش های شدید از امپراطوری به لائیسم، این بار برای بازگشت به قدرت گذشته، سیاست ماکیاولیستی را برگزیده و در همین چهارچوب، به حربه های مختلفی متوسل شده است که ادعای حمایت از ملت فلسطین و سیاست درهم کوبیدن عقبه های حمایوی آن چیز جز تبارز همین روش های ماکیاولی نیست.
نویسنده:سیدآقاموسوی نژاد