امروزه در جهان با چند نوع اسلام مواجه هستیم. اگر گزافه نباشد شاید بتوان گفت که به تعداد دولتهای برتر دنیا، دارای دین اسلام می باشیم. از دولتهای شرقی و کمونیستی گرفته تا دول امریکایی و غربی، همه وهمه برای خود شان دیدگاه و نگرشی درست کرده اند بنام "اسلام"!
البته این ویژگی تنها به شرق و غرب و کشورهای آنان منحصر نشده و در میان دولتهای عربی و غیر آن نیز، به تعداد دولتهای آنان، آئین اسلام وجود دارد. در جوامع بلوک شرق و غرب، کسانی وجود دارند بنام "اسلام شناس" و همینهایند که در مشاوره با اراکین قدرت و حکومت، برای مسلمانان ساکن در غرب و بیرون از آنجا، دین سازی کرده و آموزه های استعماری و ساخته و پرداخته اذهان پریشان و بیمار شان را در قالب دین و بنام اسلام، به آنان ارائه می کنند!.
غرب به گونه ای برای خودش مسلمان و اسلام می سازد که هیچ مزاحمت و تضادی با منافع استعماری و استکباری دولتها و حکومتهای غیر دینی آنان نداشته باشد و بلکه در بسیاری از موارد، در حکم مویدهای پنهان و آشکارِ منافع استعماری امریکا و غرب نیز عمل کند.
غرب آفت و بلایی را که بر سر مسیحیت و یهودیت آورد و آن دو دین الهی و آسمانی را از مسیر الهی و واقعی خود شان منحرف کرد و با ابزار تحریف، دینی درست کرد تا در خدمت مطامع و منافع جامعه بی بند و بار سرمایه داری باشد؛ امروزه تصمیم دارد تا همان عمل ناجوانمردانه و خاینانه را با آئین پویا و متمدنانه اسلام نیز انجام دهد.
چنانچه همین روش مغلطه آمیز و استثماری نسبت به اسلام و آموزه های آن، پیش از فروپاشی خیمه و خرگاه سوسیالیزم در شوروی سابق و بیشتر کشورهای بلوک شرق، مرسوم و متداول بود. تشابه نزدیک و عجیبی میان تئوریسینهای امریکایی- غربی و نظریه پردازان سوسیالیست شرقی در دستمایه ساختن دین و نیز ساختن دین، وجود دارد!.
در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی سابق، بسیار دیده می شد روشنفکران جوان و رند خلقی و پرچمی که باهدف تخریب باورهای دینی جوانان افغان، کمونیزم را همان اسلام رقیق شده و به روز معرفی می کردند و برای این منظور، گهگاهی از قرآن مجید و نهج البلاغه امام علی(ع) به گمان خود شان دلیل می آوردند!.
در دوره کنونی، این رسالت بر دوش نظریه پردازان دست پرورده و اجیر شده امریکا وغرب، سنگینی می کند و آنان نیز به سان نظریه پردازان قهار دستگاه ماتریالسیتی، به ساخت و پرداخت نوعی اسلام تعدیل و تسهیل شده، همت گماشته اند که به دلیل وجود و وفور آزادی های حیوانی و افسارگسیخته، با اقبال بسیاری از مسلمانان غرب زده و خود باخته، مواجه شده است.
البته به غیر از مسلمانان شیفته و شیدای غرب، تعدادی از دولتهای عربی نیز از این نوع اسلام و به دلیل سازگار بودن آن با مطامع و منافع سخیف سیاسی و دولتی شان، حمایت تمام و همه جانبه می کنند؛ به علاوه آنکه برخی از این کشورها در کنار این دین تقلبی، مذهب ساختگی و خطرناکی بنام "وهابیت" را نیز ضمیمه کرده اند تا این دین تنها نبوده و مذهبی هم در کنار خود داشته باشد!.
حال و باتوجه به آنچه یادآوری شد، پرسش این است که از میان این همه ساخته و پرداخته هایی بنام دین و اسلام، قدرتهای برتر استعماری اعم از شرقی و غربی آن، از کدام یک از آنها بیشتر در هراس است و کدام یک از این آموزه های ساخته شده ی ذهن و فکر بیمار تئوریسینهای خویش را در تضاد و مقابل مطامع استعماری خویش می بینند؟.
در همین رابطه یعنی "سیاستهای اسلام هراسی در غرب" قرار است نشستی در قاهره در ۱۸- ۱۹ ماه دلو میان سران کشورهای اسلامی برگزار شود. "اکمل الدین احسان اوغلوˈ، دبیر کل سازمان همکاری اسلامی می گوید: مبارزه جدی با سیاستهای اسلام هراسی غرب در نشست سران سازمان در قاهره مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
به گزارش رسانه ها، احسان اوغلو با صدور بیانیه کتبی با اعلام این مطلب افزود: همه کشورهای عضو در نشست سران در ۶ و ۷ فوریه (۱۸ و ۱۹ دلو ) آینده در قاهره شرکت خواهند کرد. برای مبارزه موثرتر با سیاست های اسلام هراسی، بازنگری در سیاست های کنونی کشورهای اسلامی ضروری است.
موضوعاتی مانند سوریه ، فلسطین و وضعیت مسلمانان میانمار در اولویت نشست آینده این سازمان در پایتخت مصر خواهد بود. همه کشورهای عضو سازمان باید مشکلات جهان اسلام را مساله خود بدانند و در جهت اتحاد مسلمانان گام بردارند. مشکل اصلی جهان اسلام، سیاست های اسلام هراسی است که توسط غربی ها پیگیری می شود و در این خصوص اقدامهایی نزد کشورهای اروپایی انجام گرفته است."
در خصوص این نشست و نظایر آن باید گفت که برگزاری یک چنین گردهمایی های ابتکار آمیز از سوی هر یک از کشورهای اسلامی که باشد، ارزشمند، لازم و قابل ستایش است و باید هم سران کشورهای اسلامی در این گونه موارد و موارد مشابه که ربط مستقیم با سرنوشت مسلمانان و کشورهای آنان دارد، فعال و پویا عمل کنند.
اما نکته و موضوعی که لازم است تا همگان، از سران گرفته تا آحاد امت اسلامی بدان توجه داشته باشند، این واقعیت عریان و آشکار است که جهان غرب و سران استکبار و استعمار، ابداً ترسی از ادیان و مذاهب ساخته و پرداخته دست خویش ندارند. به عنوان مثال، غرب چه هراسی از اسلامِ سروش، مجاهدین خلق و آل سعود میتواند داشته باشد؟! آنچه که در واقع مطامع و منافع استعماری و ظالمانه آنان را به چالش کشیده و زیر پرسش اساسی قرار می دهد، اسلام ناب و تحریف نشده ی محمدی است که به هیچ نحوی از انحا، با ظلم و تعدی و فساد، سر سازش و نرمش ندارد.
نویسنده: سید فاضل محجوب