برخی، ترور خوشبختانه نافرجام رئیس عمومی امنیت ملی را آخرین تیر بر تابوت صلح خوانده و ادامه کار شورای صلح را به صلاح نمیدانند، برخی هم این پروسه را صرف وقت و هزینه های بدون پیشرفت دانسته و تجدید نظر را از ایجابات خرد سیاسی انگاشته اند.
تردیدی نمیتوان داشت که تشدید نزاع میان مسلمین، سیاست استعماری بوده و به منظور ایجاد چالش های درونی و نهایتاً سیطره بر سرزمین و ثروت مسلمانان طراحی شده است. اغلب جدال های زبانی، مذهبی و قومی امروزین جهان اسلام، ریشه و خاستگاه این چنینی دارند. همین نزاع ها، بهانه حضور بیگانگان در سرزمین مسلمانان بوده که طرح و تلاشی دیگر باید.
باید گفت، صلح پایان هرجنگی و بستر و فرصت جدیدی است. نمیتوان به دنبال دور باطل خاتمه جنگ باجنگ بود. اگرچه ابزار جهانگشایی امپراطوری سلطه، دروغ بزرگ جنگ برای صلح است!؟ بی تردید باید گفت، جنگ مایه خشنودی و رضایت انسان ها نیست، اما نه جنگ و نه صلح هیچ یک را ارزش مطلق نمیتوان دانست. ممکن است جنگ و جهاد، یک وظیفه انسانی برای رفع ظلم و ستم باشد و صلح تشجیع ستمگر، اسباب ستم پذیری و بربادی حق گردد.
نمیتوان هرجنگی را جهاد و هرصلحی با هربهایی را ارزش خواند و یا هر جنگی را در هرصورت تقبیح کرد. مبنای کنش و واکنش ما، قوانین نوشته و یا نا نوشته و داوری نظام سلطه و سکولار حاکم بر جهان نیست. در فرهنگ ما جنگ و جهاد، مصالحه و مذاکره، چهارچوب خاص خود را دارد و در این کانتکس، ارزش و ضد ارزش ها دارای تعریف مشخص وحیانی بوده و مدار و مجرای مشخصی پیدا میکند.
براساس آموزه های حیاتبخش قرآن، " مؤمنان برادر يکديگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهيد و تقواى الهى پيشه کنيد، باشد که مشمول رحمت او شويد!(حجرات/۱۰) و کسانى که پیرو آئین محمّدی (ص) هستند در "برابر کفّار سرسخت و شديد"، و در "ميان خود" مهربانند.(فتح/۲۹) خدای عزوجل دستور میدهد: «اى کسانى که ايمان آوردهايد، همگى در صلح و آشتى درآييد! و از گام هاى شيطان، پيروى نکنيد؛ که او دشمن آشکار شماست»(بقره/۲۰۸) خداوند سبحان، مسلمانان را از جنگ و نزاع نهیکرده و میفرماید: «و (فرمان) خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد و نزاع (و کشمکش) نکنيد، تا سست نشويد، و قدرت (و شوکت) شما از ميان نرود! و صبر و استقامت کنيد که خداوند با استقامت کنندگان است!(انفال/۴۶)
اما «هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پرداختند، آنها را آشتى دهيد و اگر يکى از آن دو بر ديگرى تجاوز کند، با گروه متجاوز "پيکار" کنيد تا به "فرمان خدا" بازگردد». (حجرات/۹) براساس نص صریح قرآن کریم، "کسی که از جنگ دست بکشد و خواستار صلح باشد، "خداوند به شما اجازه نمىدهد که متعرّض آنان شويد."(نساء/۹۰)
براین اساس، خداوند(ج) از مومنان صلح ضابطه مند میطلبد و هر مصالحهای مرضی و مورد دعوتش نیست. هرگاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيکوتر است.(نساء/۵۹)
«هرگاه بازگشت (و زمينه صلح فراهم شد)، در ميان آن دو به "عدالت" صلح برقرار سازيد؛ و"عدالت" پيشه کنيد که خداوند عدالت پيشگان را دوست مىدارد.»(نساء/۹۰)
بنا براین، جنگ وصلح ارزش مطلق نیست و نمیتوان هر صلحی را دستور الهی و به صلاح مومنین دانست. از اینرو، بایستی موضع مصالحه را از محاربه تفکیک کرد و با کسانی که به ندای صلح پاسخ مثبت میدهند، مصالحه کرد و کسانی را که علیرغم دعوت به صلح، مصر به محاربه و منازعه اند، با زبان جنگ سخن گفت.
اما طی این دوسال نه شورای صلح و نهادهای رسمی دولت، موفق به چنین تفکیکی شده و نه پاسخ روشنی به افکار عمومی داده اند. بدون شک، در دین ما مصالحه عادلانه با کسانی که به دنبال فساد و فتنه نیستند، یک اصل است و نمیتوان باب صلح را بست.
اما چیزی که به اسباب نگرانی همگانی شده، اظهاراتی است که تلاش دولت افغانستان و شورای عالی صلح را سمبولیک میخواند و ما را فاقد صلاحیت جنگ و صلح می داند. وقتی مقام شورای عالی صلح، در سفر به ارزگان مدعی میشود که "همراستا شدن طالبان با این شورا صرفا جنبه سمبولیک و غیر واقعی داشته است؛ با تشکیل کمیسیون مشترک امریکا و پاکستان برای مذاکره با طالبان و تسریع روند صلح، شورای عالی صلح افغانستان اعتبار خود را از دست میدهد"، تعطیل چنین نهادی به صرفه و نفع همه است.
اگر این اظهارات را در کنار دستاوردهای نداشته آن شورا بگذاریم، وضعیت نگران کننده تر هم خواهد شد زیرا، اگر ساربان کاروان صلح، ایالات متحده و پاکستان باشد، نه تنها صلح عادلانهای درکار نیست که معامله آنها بر سرنوشت ماست، در این صورت لازم دانسته می شود بساط شورایی به نام صلح را جمع کرد و طرح نو باید.
نویسنده: سیدآقاموسوی نژاد