خبرگزاری صدای افغان (آوا) - سرویس بین الملل: در ۲۶ اکتوبر ۲۰۲۵، نیروهای شبهنظامی موسوم به «پشتیبانی سریع»، موفق شدند کنترل شهر الفاشر، آخرین پایگاه ارتش سودان در منطقه دارفور، را به دست گیرند. این پیروزی پس از محاصرهای شدید از ماه می ۲۰۲۴ حاصل شد که با بمباران مداوم توپخانهای، قطع تقریباً کامل تدارکات غذایی و دارویی و ارتکاب جنایات علیه غیرنظامیان همراه بود.
با این اقدام، این نیروها سلطه خود را بر پنج ایالت دارفور تثبیت کردند. این تحول میدانی، آخرین نقطه عطف مهم در مسیر جنگی است که حدود دو سال و نیم میان ارتش سودان و شبهنظامیانی که از حمایت امارات برخوردارند، جریان دارد و پیامدهای سیاسی و امنیتی خطرناکی برای آینده سودان و تمامیت ارضی آن به همراه دارد.
مرکز عربی پژوهشها و مطالعات سیاسی با انتشار یادداشتی در این خصوص که در روزنامه العربی الجدید منتشر شد، به بررسی این موضوع پرداخت.
دلایل سقوط
از زمان آغاز جنگ سودان در آپریل ۲۰۲۳، تحولات میدانی بزرگی رخ داده است. در سال نخست، نیروهای پشتیبانی سریع موفق شدند کنترل گستردهای بهویژه در پایتخت خارطوم به دست آورند و ایالتهای راهبردی مانند الجزیره، سنار و بخشهایی از نیل سفید و نیل آبی را تصرف کنند.
اما در سال بعد، ورق به نفع ارتش برگشت؛ پایتخت و چند ایالت بازپس گرفته شد و محاصره شهر الابیض در شمال کردفان شکسته شد و ارتش پیشرویهایی در اطراف آن داشت. این پیشرفت نقطه آغاز جدیدی برای ارتش بود که حرکت خود را به سمت دارفور برای شکستن محاصره الفاشر اعلام کند.
در واکنش، نیروهای پشتیبانی سریع، تمرکز خود را بر عملیات در کردفان و دارفور گذاشت تا در پی از دست دادن مواضع راهبردی در پایتخت و ایالتهای مرکزی، توازن را بازگرداند. با پیشروی ارتش به سمت غرب، شبهنظامیان مواضع خود را در شمال کردفان تقویت کرده و حملات متقابلی برای کند کردن پیشروی ارتش انجام دادند.
همزمان، حملات به الفاشر شدت گرفت و نیروهای «الدعم السریع» از پشتیبانی لجستیکی و میدانی که از طریق مرزهای چاد و لیبی وارد شده بود، بهره بردند. بنابراین، سقوط شهر نتیجه مجموعهای از عوامل نظامی، سیاسی و راهبردی بود که از مه ۲۰۲۴ آغاز شد و بهتدریج موازنه قدرت در جنگ را تغییر داد.
در جریان محاصره الفاشر، نیرونهای پشتیبانی سریع مرتکب جنایاتی علیه غیرنظامیان شد که با بمباران توپخانهای مداوم و قطع تقریباً کامل تدارکات غذایی همراه بود.
۱. سیاسی
ائتلافهایی که محمد حمدان دقلو (حمیدتی)، فرمانده پشتیبانی سریع ایجاد کرد نقش مهمی در تغییر موازنه قدرت داشتند و مستقیماً به تسریع سقوط شهر کمک کرد. گروههای مسلح محلی با پیوندهای قبیلهای در دارفور، مانند جنبش عدالت و مساوات (شاخه سلیمان صندل)، جنبش آزادیبخش سودان – شورای انتقالی به رهبری الهادی ادریس و واحدهایی از جنبش مردمی آزادیبخش سودان – شمال (شاخه عبدالعزیز الحلو) فعال در جبال النوبه در کردفان، به این ائتلاف پیوستند.
این اتحاد در فبروری ۲۰۲۵ با اعلام دولت «تأسیس» در نایروبی به ریاست حمیدتی رسمیت یافت؛ الحلو معاون رئیسجمهور خودخوانده شد، ادریس ولسوال دارفور و صندل وزیر داخله. این ائتلاف پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی مهمی برای نیروهای پشتیبانی سریع در اطراف الفاشر فراهم کرد و با وجود مخالفتهای عربی، منطقهای و بینالمللی با این دولت و ائتلافش به سقوط شهر انجامید.
۲. نظامی
شهر محاصرهشده طی یکونیم سال بیش از ۲۵۰ حمله را تجربه کرد که شامل بمباران سنگین توپخانهای، حملات پهپادی و نفوذ زمینی برای شکستن خطوط دفاعی بود.
دستیابی نیروهای پشتیبانی سریع به سامانههای پدافند هوایی مدرن، نیروی هوایی سودان را خنثی کرد؛ بهویژه پس از سرنگونی دو هواپیمای ارتش در اوایل ۲۰۲۵، که موجب توقف تقریباً کامل پشتیبانی هوایی شد.
در حالی که نیروهای ارتش با کمبود مهمات و نیروی انسانی مواجه بودند، نیروهای پشتیبانی سریع از صدها مزدور خارجی باتجربه بهرهمند شد. طولانی شدن محاصره باعث کاهش روحیه مدافعان شد، بهویژه پس از سقوط شهر بارا در شمال کردفان که نقطه اتکای اصلی ارتش برای شکستن محاصره الفاشر بود.
سقوط بارا ضربهای سخت بود که احساس انزوا را در میان مدافعان تقویت کرد و یکی از مسیرهای اصلی تأمین و پشتیبانی را بست، امری که محاصره را عمیقتر و مقاومت را دشوارتر کرد.
۳. راهبردی
نقش حمایت خارجی در تسلط شبهنظامیان بر الفاشر بسیار تعیینکننده بود. گزارشهای سازمان ملل و رسانههای معتبر نشان دادند که امارات تجهیزات نظامی پیشرفتهای، از جمله ساخت بریتانیا، در اختیار نیروهای پشتیبانی سریع قرار داده که در مواضع جنگی اطراف شهر مستقر شدهاند.
شورای امنیت سازمان ملل نیز فاش کرد که این تجهیزات شامل محصولات شرکت «نمر» اماراتی و شرکتهای بریتانیایی مانند Militec و Cummins UK بودهاند که به نیروهای پشتیبانی سریع، برتری تاکتیکی در مراحل حساس نبرد دادند؛ از جمله با استفاده از موترهای زرهی و سامانههای هدایت دقیق.
این حمایت تنها به مهمات و تجهیزات محدود نبود، بلکه جریان مستمر تدارکات نظامی از طریق مرزهای چاد و لیبیا و حضور مزدوران خارجی از کشورهای همسایه را نیز شامل میشد.
مشارکت حداقل ۳۰۰ مزدور کلمبیایی از نومبر ۲۰۲۴ ثبت شده است. این نیروها نقش ویژهای در عملیات رزمی ایفا کردند و آموزش نیروهای تحت فرمان حمیدتی در استفاده از تسلیحات پیشرفته، از جمله پهپادها و توپخانه میدانی، را بر عهده داشتند. آنها بهطور مستقیم در نبردهای اطراف الفاشر شرکت کردند و ویدیوهایی از حضور آنان منتشر شده است. این نقش فنی و عملیاتی، کارایی نیروهای پشتیبانی سریع را افزایش داد و موازنه نظامی را به نفع آنها تغییر داد، بهویژه در شرایطی که توان ارتش برای مقابله و جبران کاهش یافته بود.
در ادامه این یادداشت تحلیلی آمده است که برای تحقق صلح واقعی در سودان، نیاز به چشماندازی فراگیر وجود دارد که میان نیازهای سیاسی، امنیتی و انسانی تعادل برقرار کند.
پیامدهای آینده
با توجه به موقعیت راهبردی شهر الفاشر، ارتباط آن با شبکهای از مرزهای بینالمللی و جمعیت قابلتوجهی که در خود جای داده، سقوط این شهر میتواند نقطه عطفی در مسیر جنگ باشد که موازنههای نظامی و سیاسی را بازتعریف کند، مگر آنکه دولت خارطوم بتواند پیامدهای آن را مهار کند.
۱. پیامدهای نظامی
تسلط کامل نیروهای پشتیبانی سریع بر منطقه دارفور و بخشهای وسیعی از کردفان، برتری میدانی آشکاری به آنها میبخشد که نقشه نظامی سودان را دگرگون میکند. این گسترش جغرافیایی نهتنها دامنه عملیاتی تحت کنترل آنها را افزایش میدهد، بلکه توان مانور و اجرای عملیاتهای چندمحوره را تقویت کرده و موجب آشکار شدن جبهه غربی ارتش میشود، بهویژه با کاهش خطوط پشتیبانی.
خطرات امنیتی در مناطق شمالی و غربی افزایش مییابد، بهویژه اگر شبهنظامیان موفق شوند مسیر صادرات حیاتی بین ام درمان و بارا را تأمین کرده و مناطق ام بادر و سودری را که دارای باند فرود هواپیما هستند، تحت کنترل درآورند؛ مناطقی که میتوانند پایگاههایی برای حملات جدید به پایتخت باشند.
این تسلط بر شمال دارفور امکان دسترسی به خطوط پشتیبانی از طریق مرزهای لیبیا، چاد، جنوب سودان و افریقای مرکزی را فراهم میکند و توان «الدعم السریع» را در دریافت کمکهای نظامی و لجستیکی افزایش میدهد. همچنین زمینه را برای گسترش به سمت غرب و به سوی کردفان و پیشروی به سمت ایالت شمالی فراهم میسازد؛ ایالتی که از نظر جغرافیایی با مثلث مرزی تحت کنترل نیروهای شبهنظامی در نزدیکی مرز لیبیا مرتبط است و گذرگاهی مستقیم برای یورش به آن ایالت فراهم میکند و توان آنها را در تحمیل واقعیتهای جدید در میدان نبرد افزایش میدهد.
۲. پیامدهای سیاسی تسلط بر منطقه دارفور، قدرت واقعیت به وجود آمده را که توسط دولت «تأسیس» نمایندگی میشود، تقویت میکند و به آن امکان میدهد حکومتی جایگزین در مناطق خارج از کنترل دولت مرکزی اعمال کند.
اعلام تشکیل دولت موازی از نایروبی، با وجود مخالفت بینالمللی، تلاشی برای نهادینهسازی تحولات میدانی جاری است که در مقابل، موقعیت ارتش را در هرگونه مذاکرات سیاسی آینده تضعیف میکند، بهویژه پس از از دست دادن کنترل بر دارفور، که توان آن را برای دفاع از وحدت کشور کاهش میدهد، آن هم در شرایطی که گرایشهای منطقهگرایانه در حال افزایش است.
با وجود تأکید حمیدتی بر حفظ وحدت سودان، اظهارات او در این خصوص، تمایلاتش را که به دستورکارهای منطقهای و بینالمللی گره خورده، پنهان نمیکند؛ بهویژه با انتشار گزارشهایی درباره تمایلات امارات برای کنترل بنادر راهبردی در ساحل دریای سرخ در شرق دور سودان.
۳. پیامدهای انسانی سقوط شهر الفاشر، که جمعیتی بیش از دو میلیون نفر دارد و میزبان صدها هزار آواره داخلی است، هشداردهنده یک بحران انسانی بزرگ است. خطر در سایه کشتارها و نقضهای حقوق بشری که نیروهای پشتیبانی سریع، علیه غیرنظامیان مرتکب شدهاند، تشدید میشود.
طبق گزارشهای سازمان ملل و دفتر کمیسر عالی حقوق بشر، این نقضها شامل اعدامهای دستهجمعی با انگیزههای قومی، تجاوزهای سازمانیافته، گرسنگی دادن، و حمله به مراکز درمانی از جمله شفاخانه سعودی که در آن دستکم ۵۰۰ بیمار و کارمند کشته شدند، بوده است.
از سوی دیگر، موجهای آوارگی تشدید شدهاست. طبق گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت، بیش از ۲۶ هزار نفر، عمدتاً زنان، کودکان و سالمندان، پیاده از شهر گریختهاند و در مسیر با خشونت جنسی و اخاذی مواجه شدهاند، در شرایطی که هیچ گذرگاه امنی برای خروج وجود نداشت.
مدیر اجرایی یونیسف اعلام کرده که «حدود ۱۳۰ هزار کودک در الفاشر در معرض نقضهای شدید قرار دارند» و گزارشهایی از آدمربایی، قتل، مثله کردن و خشونت جنسی دریافت شده است. همچنین موجهای آوارگی گسترده به سوی چاد، لیبیا و جنوب سودان نگرانیهایی جدی درباره بیثباتی در مناطق مرزی شکننده و افزایش فعالیت گروههای مسلح فرامرزی ایجاد کرده؛ در حالی که بیش از چهار میلیون نفر به کشورهای همسایه گریختهاند.
گزارشها فاش کردهاند که امارات تجهیزات نظامی پیشرفتهای، از جمله ساخت بریتانیا، در اختیار پشتیبانی سریع قرار داده است.
خاتمه
سقوط شهر الفاشر نقطه عطف مهمی در مسیر جنگ سودان محسوب میشود که از زمان آغاز خود شاهد تحولات میدانی گستردهای بوده است. این رخداد در کوتاهمدت قدرت امر واقع را در دارفور تقویت کرده و شکافهای سیاسی و میدانی را از زمان شورش نیروهای پشتیبانی سریع علیه ارتش و نهادهای دولتی عمیقتر کرده است.
با این حال، احتمال بازپسگیری ابتکار عمل توسط ارتش و بازگرداندن منطقه همچنان وجود دارد. اما این امر، علاوه بر بازآرایی وضعیت نظامی، نیازمند تدوین چشماندازی جامع است که میان نیازهای سیاسی، امنیتی و انسانی تعادل برقرار کند و بازسازی نهادهای دولتی بر پایههایی مستحکم را در پی داشته باشد؛ پایههایی که بتوانند آثار جنگ را پشت سر گذاشته و صلحی پایدار برای بازگرداندن وحدت و ثبات به سودان فراهم سازند.
همچنین این وضعیت مستلزم موضعگیری قاطع بازیگران بینالمللی در برابر مداخلات خارجی حامی پشتیبانی سریع است؛ مداخلاتی که ممکن است فجایع انسانی مشابه آنچه دو دهه پیش توسط شبهنظامیان «جنجوید» در دارفور رخ داد، تکرار کند؛ گروهی که اکنون با نام پشتیبانی سریع بازتولید شدهاند.