تاریخ انتشار :سه شنبه ۳ سرطان ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۲۱
کد مطلب : 319806
تحمیل توقف جنگ به رژیم اسرائیل؛ ایران برنده‌ی میدان و سیاست
تحمیل توقف جنگ به رژیم صهیونیستی و حامیان شرور این رژیم از سوی جمهوری اسلامی نه صرفاً پایان یک درگیری نظامی محدود، بلکه نقطه عطفی در معادلات قدرت منطقه‌ای و جهانی است. جنگی که رژیم صهیونیستی با حمایت امریکا علیه ایران آغاز کرد، به شکست دشمن و تثبیت جایگاه جمهوری اسلامی ایران انجامید. در این نبرد، ایران با حفظ وحدت ملی، هوشمندی راهبردی و بهره‌گیری محدود اما دقیق از توانمندی‌های نظامی، توانست تهدیدات را دفع و معادله بازدارندگی را بازنویسی کند. اکنون جهان باید واقعیت جدیدی را بپذیرد؛ ایران به عنوان قدرت برتر منطقه و بازیگر کلیدی در معادلات جهانی تثبیت شده است.
تحمیل توقف جنگ به رژیم صهیونیستی و حامیان شرور این رژیم از سوی جمهوری اسلامی را نمی‌توان صرفاً پایان یک درگیری نظامی محدود دانست، بلکه باید آن را نقطه تثبیت پیروزی جمهوری اسلامی ایران در یکی از حساس‌ترین مواجهه‌های مستقیم خود با رژیم صهیونیستی و متحدانش به شمار آورد. این جنگ، که با تجاوز رسمی رژیم به خاک ایران آغاز شد، در عمل به ناکامی مطلق دشمن در تحقق اهدافش و در نقطه مقابل، به تثبیت دستاوردهای راهبردی ایران انجامید.

آغاز تجاوز و فروریختن محاسبات دشمن
رژیم صهیونیستی، با حمایت لجستیکی و اطلاعاتی ایالات متحده، در پی آن بود تا با یک ضربه سریع و برق‌آسا، زیرساخت‌های هسته‌ای و نظامی ایران را منهدم کرده، برنامه هسته‌ای را به عقب بازگرداند، توان موشکی ایران را فلج کند، و نهایتاً، با ایجاد فشارهای داخلی، نظام را به پذیرش شرایط تحمیلی وادار سازد.
این تصور، نه‌ تنها از اساس با خطای محاسباتی همراه بود، بلکه در میدان عمل، با شکست کامل روبرو شد. حتی با همراهی امریکا، رژیم نتوانست به اهداف اعلام‌شده و پنهان خود دست پیدا کند. آنچه رخ داد، آشکار شدن ضعف ساختاری و شکنندگی داخلی رژیم صهیونیستی در برابر پاسخ‌های هدفمند، دقیق و هوشمندانه ایران بود.

پاسخ قاطع و حساب‌شده جمهوری اسلامی
ایران اما با خویشتن‌داری راهبردی و انتخاب هوشمندانه‌ی زمان و سطح پاسخ، نشان داد که چگونه می‌توان بدون ورود به فاز جنگ تمام‌عیار، دشمن را در موضع ضعف مطلق قرار داد. جمهوری اسلامی با استفاده از بخش محدودی از توان موشکی و پهپادی خود، مراکز حساس و راهبردی در عمق سرزمین‌های اشغالی را هدف قرار داد. سامانه‌های پدافندی رژیم، در برابر موج حملات دقیق و هماهنگ ایران، ناکارآمدی خود را نشان دادند.
نکته مهم‌تر آنکه تهران حتی از بسیاری از برگ‌های قدرتمند خود از جمله بستن تنگه هرمز، ورود کامل سلاح مقاومت به میدان و خروج از ان‌پی‌تی استفاده نکرد و علاوه بر این، هیچ امتیاز راهبردی را در حوزه دفاعی یا هسته‌ای واگذار نکرد. با وجود این، شرایط به نقطه‌ای رسید که جبهه مقابل ناچار به درخواست آتش‌بس شد، آتش‌بسی که نه از موضع قدرت، بلکه در سایه وحشت از گسترش جنگ و تلفات بیشتر، پیشنهاد گردید.
جمهوری اسلامی ایران بار دیگر نشان داد که در دفاع از خاک خود نه تنها دست بسته نیست، بلکه توانایی ادب کردن دشمنان را در عمل دارد و این مهم، اکنون برای جهانیان اثبات شده است.

دستاوردهای راهبردی ایران در این پیروزی
پیروزی ایران در این نبرد چند لایه و چندبُعدی بود: در بُعد نظامی، اثبات توانمندی دقیق و نقطه‌زن موشکی و پهپادی در عمق اهداف راهبردی دشمن؛ در بُعد سیاسی، ناکامی دشمن در جلب اجماع بین‌المللی علیه ایران و حفظ جایگاه تهران در جامعه جهانی، در بُعد امنیتی، تثبیت ساختار درونی نظام در برابر فشارهای روانی و رسانه‌ای خارجی، در بُعد هسته‌ای، بقای کامل برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای بدون عقب‌نشینی یا تعطیلی حتی یک سانتریفیوژ، و در بُعد بازدارندگی، شکل‌گیری یک معادله جدید که رژیم را از تکرار چنین تجاوزهایی در آینده بازمی‌دارد.
باید تاکید کرد که در این جنگ علی‌رغم وارد آمدن برخی آسیب‌ها به سایت‌های هسته‌ای ایران، اما نه هیچ داده یا تاسیسات کلیدی به دست دشمن افتاد، بلکه ۴۰۰ کیلوگرام اورانیوم غنی‌شده این کشور نیز در بالاترین سطح حفاظت باقی ماند.

وضعیت رژیم صهیونیستی: شکست در تمامی جبهه‌ها
نتانیاهو اکنون در موضع پاسخ‌گویی به یک فاجعه استراتژیک قرار دارد. ساختار سیاسی اسرائیل، به‌ دنبال این جنگ، وارد بحرانی عمیق شده و فشار افکار عمومی بر سر آسیب‌های گسترده به زیرساخت‌ها و شکست اهداف نظامی موقعیت دولت او را متزلزل خواهد کرد. امروز، نه ایران که نتانیاهوست که باید به‌ خاطر این قمار شکست‌خورده پاسخ دهد.

فرصت استراتژیک برای بازسازی قدرت و آمادگی مرحله بعدی
این پیروزی، پایان کار نیست؛ بلکه آغازی برای مرحله‌ای جدید در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی است. آتش‌بس، فرصتی طلایی برای بازسازی سریع زیرساخت‌ها، ارتقاء قدرت بازدارندگی، و پاک‌سازی شبکه‌های نفوذ داخلی فراهم کرده است.
ایران اکنون باید بر تکمیل زنجیره‌های پدافند لایه‌ای، تقویت قابلیت‌های جنگ سایبری، گسترش ظرفیت‌های رزمی نامتقارن و ارتقاء آمادگی عمومی داخلی تمرکز ویژه‌ای داشته باشد. زیرا تجربه نشان می‌دهد که این دشمن، حتی پس از شکست نیز از تلاش برای ایجاد ناامنی و فشار دست نخواهد کشید. اما در مرحله بعد، ایران این‌ بار می‌تواند وارد میدان شود بدون آنکه زیر سایه نفوذ یا جنگ روانی قرار گیرد.

تثبیت قدرت ایران و زوال بازدارندگی دشمن
آنچه در ۲۴ جون رخ داد، نه یک مصالحه، بلکه پایان یک فاز از نبردی بود که ایران در آن برنده‌ی میدان، سیاست، و روایت شد. جمهوری اسلامی ایران توانست تجاوزی بی‌سابقه را نه‌ تنها دفع کند، بلکه آن را به فرصت طلایی برای تثبیت جایگاه منطقه‌ای و جهانی خود تبدیل نماید. این پیروزی، نه حاصل هیجان یا تبلیغات، بلکه نتیجه مقاومت حساب‌شده، صبر راهبردی، و وحدت داخلی است. اکنون معادله قدرت در منطقه بازنویسی شده است و امضای این فصل جدید، به‌ نام ایران خورده است.
پیروزی ایران در این نبرد نه‌ تنها به واسطه‌ی توان نظامی، بلکه حاصل تلفیقی از اراده ملی، وحدت اجتماعی، حمایت منطقه‌ای، و حکمت رهبری راهبردی بود. تجاوز مستقیم رژیم صهیونیستی به خاک ایران، با پاسخ قاطع، کوبنده و چندلایه ایران مواجه شد؛ پاسخی که نشان داد معادله بازدارندگی در منطقه دیگر همانند گذشته نخواهد بود.

شکست قطعی دشمن در دستیابی به اهداف نظامی و سیاسی
رژیم صهیونیستی این جنگ را با مجموعه‌ای از اهداف از پیش طراحی‌شده آغاز کرد: نابودی زیرساخت‌های هسته‌ای و موشکی ایران، وارد آوردن ضربه به پیکره نظام حکمرانی، تحریک فروپاشی اجتماعی، و وادارسازی تهران به پذیرش شروط تحمیلی در میز مذاکره. اما محاسبات دشمن به‌ طرز فضاحت‌باری باطل از آب درآمد.
در واقع، سرزمین‌های اشغالی از سوی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به معنای واقعی کلمه شخم زده شدند؛ زیرساخت‌های راهبردی، پایگاه‌های هوایی و پدافندی، و مراکز لجستیکی به‌ دقت و با دقت بالا مورد اصابت قرار گرفتند. ساکنان سرزمین‌های اشغالی برای ۱۱ روز، در کابوس دائمی آژیر خطر، پناهگاه، قطع برق و بی‌اعتمادی به دولت خود به سر بردند. از امروز به بعد، حتی خوشبین‌ترین تحلیل‌گران صهیونیست نیز نمی‌توانند انکار کنند که اسرائیل دیگر جایی امن برای زندگی نخواهد بود.

وحدت ملی و پیوند عمیق مردمی: برگ برنده راهبردی ایران
در حالی که رژیم صهیونیستی به‌ دنبال تشدید فشار روانی، ایجاد شکاف اجتماعی و فرسایش انسجام ملی در ایران بود، صحنه واقعی چیز دیگری بود. ملت ایران در این مقطع تاریخی، انسجام و وحدتی بی‌سابقه را به نمایش گذاشت. از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب کشور، مردم در کنار نیروهای مسلح ایستادند. این همدلی، اعتماد عمومی و انسجام اجتماعی، دستاوردی بزرگ بود که بی‌تردید از الطاف بزرگ الهی بر ملت مؤمن ایران شمرده می‌شود؛ دستاوردی که سرمایه‌ای پایدار برای آینده ایران خواهد بود.

همبستگی منطقه‌ای و بین‌المللی در کنار ایران
جنگ تحمیلی اخیر تنها یک تقابل دو کشور نبود؛ بلکه آغازی برای شکل‌گیری یک بلوک جدید از همبستگی جهانی علیه ظلم و تجاوز بود. ملت‌ها و دولت‌های متعددی از جمله مردم مسلمان افغانستان به‌ طور کم‌سابقه‌ای در کنار ایران ایستادند و حمایت سیاسی، رسانه‌ای و حتی میدانی از ایران ابراز کردند. این پیوند عمیق مردمی و بین‌المللی، از جمله پیامدهای بلندمدت این جنگ خواهد بود و در معادلات آینده منطقه و حتی معادلات جهانی، تأثیرگذار و تعیین‌کننده خواهد بود.

پاک‌سازی امنیتی و تضمین ثبات داخلی برای دهه‌ها
یکی از مهم‌ترین پیامدهای این نبرد، افشای شبکه‌های نفوذ و دستگیری صدها جاسوس و مزدور رژیم صهیونیستی در داخل ایران بود. این موفقیت اطلاعاتی-امنیتی، نه‌ تنها ثبات فعلی را تقویت کرد، بلکه تضمینی برای امنیت داخلی کشور در دهه‌های آینده فراهم نمود. جمهوری اسلامی با قاطعیت نشان داد که در برابر جنگ ترکیبی نیز هوشیار و آماده است.
بار دیگر باید تاکید کرد که تحمیل توقف جنگ به رژیم صهیونیستی و حامیان شرور این رژیم، پیروزی بی‌ چون‌ و چرای جمهوری اسلامی ایران را رسمیت بخشید. پیروزی‌ای که نه با شعار، بلکه با واقعیت‌های میدانی، انسجام اجتماعی، حمایت بین‌المللی و عقلانیت راهبردی محقق شد. جنگی که دشمن آغاز کرد تا قدرت ایران را تضعیف کند، در عمل به تثبیت قدرت ایران، افزایش مشروعیت منطقه‌ای و جهانی و شکستن هیمنه رژیم صهیونیستی منتهی شد. از امروز، نه‌ تنها اسرائیل دیگر منطقه را تحت کنترل نخواهد داشت، بلکه باید با ایرانِ قدرتمند و مقتدر، به عنوان محور ثبات جدید در منطقه، کنار بیاید، چه بخواهد، چه نخواهد.
 
https://avapress.com/vdce7o8xpjh8zvi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما