نمونه بارز این امر خود را با موج مهاجرتی اخیر اتباع افغانستان به ایران پس از سقوط کابل (اسد/ مرداد ۱۴۰۰) نشان داد که در سالهای اخیر شاهد شکلگیری موجهای مهاجرهراسی و مهاجرستیزی در فضای افکار عمومی و رسانههای جمعی بودیم.
در گفتگوی اخیری که آقای نادر یاراحمدی، مشاور وزیر داخله/ کشور و رئیس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی این وزارت، در برنامه زنده گفتگوی ویژه خبری شبکه خبر(۱۸ حمل/ فروردين ۱۴۰۴) داشته است، به بررسی وضعیت حضور اتباع و مهاجرین پرداخته و به چالشها و راهکارهای موجود اشاره کردهاند که در این نوشتار، به بررسی نقاط قوت و ضعف اظهارات ایشان میپردازیم و نتایج آن را مورد ارزیابی قرار میدهیم.
نقاط قوت اظهارات یاراحمدی در تشریح وضعیت حضور مهاجرین
۱- تفکیکسازی و شفافسازی آماری
یکی از مهمترین مسائلی که در طول دو-سه سال اخیر درباره حضور مهاجرین در ایران، توسط جریانات مهاجرهراسانه و مهاجرستیزانه، مورد سوءاستفادههای مختلف قرار میگرفت و موجب تشویش اذهان عمومی میشد؛ موضوع تعداد و جمعیت مهاجرین در این کشور بوده است که آقای یاراحمدی به عنوان مسئول مربوط این حوزه، در گفتگوی ویژه خبری، به این مساله اشاره مستقیم داشت و برای شفافیت این موضوع، به تفکیک انواع حضور مهاجرین و تعداد و آمار آنها در جمهوری اسلامی ایران پرداخت.
از همین روی، از نکات مثبت در اظهارات آقای یاراحمدی توجه به همین امر آماری و شفافسازی در این موضوع بوده است. بنا به گفته ایشان به صورت کلی حدود شش میلیون از مهاجرین و اتباع افغانستان در ایران حضور دارند که حدود دو تا دو و نیم میلیون آنها غیرقانونی هستند و مابقی به اشکال "اتباع قانونی" (کارتآمایشیها یا پناهندگان جمعی ۷۷۱۶۲۴ نفر و پاسپورت/ گذرنامههای خانواری ۲۷۰۹۷۰ نفر) و "شبهقانونی" (سرشماریها با دو میلیون و سی و چهار هزار نفر) در این کشور حضور دارند.
آقای یاراحمدی با اشاره به سقوط نظام سیاسی پیشین کابل (اسد/ مرداد ۱۴۰۰) اظهار داشت که بیش از سه میلیون نفر از اتباع افغانستان به ایران آمدند که بخشی از آنها در طرح "سرشماری" یا "خوداظهاری" شرکت کرده و بخش دیگری هم در طرحهای "جمعآوری اتباع غیرقانونی و غیرمجاز" در طول سه سال پیش به افغانستان اخراج شدهاند که بنا به گفته وی، تنها در طول سال ۱۴۰۳، یک میلیون و 193 هزار و 943 نفر به افغانستان اخراج شدهاند.
این شفافیت آماری برای تنویر افکار عمومی و مقابله با مهاجرهراسان و مهاجرستیزان بسیار مهم است که در طول دو-سه سال اخیر بسیار از آمارسازیهای دروغین استفاده میکردند و بعضا از حضور پانزده-بیست میلیونی مهاجرین افغانستانی در ایران سخن میگفتند و با کمال تأسف چنین اظهاراتی از سوی اشخاص حقوقی همچون نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم شنیده میشد؛ در صورتی که با تصریح آقای یاراحمدی، به عنوان مهمترین مقام مسول این حوزه، همه این ارقام و آمارها فاقد اعتبار هستند.
ایشان همچنین به این نکته اشاره کرد که برای هر دو گروه از اتباع -قانونیها و شبهقانونیها- با توجه به نیازهای ایران، برنامهریزیهای خاصی در نظر گرفته شده است که این رویکرد میتواند به ایجاد شفافیت و نظم در مدیریت حضور هدفمند و سازماندهیشده مهاجرین در این کشور کمک کند و به کاهش تصورات نادرست درباره وضعیت مهاجرین نیز منجر شود.
۲- توجه به کنوانسیونهای حقوقی بینالمللی
آقای یاراحمدی در بخشی از اظهارات خود به پیوستن ایران به کنوانسیون پناهندگان (کنوانسیون پناهندگان ۱۹۵۱) و تعهدات ناشی از آن پرداخت و به آن اشاره نمود. این نکته نشاندهنده تعهد ایران به رعایت حقوق بشری و حمایت از افرادی است که به دلایل مختلف از کشور خود مجبور به مهاجرت به ایران شدهاند، دارد.
اشاره به این امر از سوی مقام مسئول حوزه اتباع و مهاجرین خارجی، با توجه به رویکرد چندین و ده ساله "ایرانهراسی در جهان" که هماره موضوع مهاجرین افغانستانی در ایران، سوژه رسانههایشان بوده است، میتواند به بهبود تصویر ایران در عرصه بینالمللی و تقویت روابط با سازمانهای جهانی کمک نماید.
۳- تلاش برای ساماندهی
آقای یاراحمدی به روند ساماندهی وضعیت اتباع خارجی و تلاشها برای تشکیل سازمان ملی مهاجرت اشاره کرد که این اقدام میتواند به بهبود وضعیت و ارائه خدمات بهتر به مهاجرین و استفاده بهینه از طرفیتها و پتانسیلهای حضور مهاجرین در ایران کمک کند و نشاندهنده عزم دولت و حکومت این کشور برای مدیریت حضور مهاجرین است.
نقاط ضعف اظهارات آقای یاراحمدی در تشریح وضعیت حضور مهاجرین
۱- نداشتن برنامه و پاسخ مشخص در مقابله با موجهای مهاجرهراسانه
آنچه که موضوع حضور مهاجرین افغانستانی در ایران را تبدیل به "مساله اجتماعی-سیاسی" نموده و سبب امنیتیسازی این موضوع شد که در برنامههای تبلیغاتی نامزدان ریاستجمهوری انتخابات سال ۱۴۰۳ ایران نیز تبلور یافت؛ شکلگیری موجهای مهاجرهراسی و مهاجرستیزی بوده است که فضای افکار عمومی را به نحوی مسخر نمود که علاوه بر تشویش اذهان جامعه میزبان ایرانی و جامعه مهاجر افغانستانی در یک نگاه کلان بر سطح و کیفیت نگاه و روابط دو کشور نیز سایهافکنی نمود.
از مشاور وزیر و رئیس مرکز اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور انتظار میرفت که در بخشی از گفتگوی ویژه خبری، به تحلیل و تبیین این امر نیز به صورت جامع و مانع میپرداخت. در صورتی که شاهد بودیم مجری برنامه دو بار که پرسش خود مبنی بر اینکه "اداره اتباع چه برنامهای در مواجهه و مقابله با مهاجرهراسان و مهاجرستیزان داشته یا دارد؟" (نقل به مضمون) مطرح کرد و هر بار پاسخی سطحی و غیرقابل از سوی آقای یاراحمدی شنیدم که حکایت از عدم عزم جدی در مواجهه و مقابله با موجهای مهاجرهراسانه و مهاجرستیزانه دارد.
۲- عدم ارائه راهکارهای اجرایی مشخص
اگرچه آقای یاراحمدی به چالشهای حضور مهاجرین افغانستانی اشاره میکند، اما در بسیاری از موارد، راهکارهای عملی و مشخصی برای حل این مشکلات ارائه نمیدهد و تنها با اشاره به اینکه میبایست سایر نهادهای حاکمیتی این کشور، همچون مجلس برای تصویب لایحه سازمان ملی مهاجرت اقدام کند؛ صورتمساله عوض میشود. یا اینکه تشریح نمیشود منظور از سازماندهی مهاجرین با چه شکل و فرایندی است که همه برای ایران و هم برای مهاجرین، تبدیل به بازیِ بُرد-بُرد شود؟
همچنین ایشان، اگرچه به تفکیک انواع مهاجرین افغانستانی در ایران به دو صورت قانونی و شبهقانونی که در آغاز نوشتار بدان اشاره شد، میپردازد، اما در خصوص مهاجرین قانونی هیچگونه اظهارنظر روشنی نمیکند که چه سیاستی در قبال مهاجرین قانونی قرار است اِعمال شود یا مناسب است که اِعمال شود.
بخواهیم یا نخواهیم امروز با نسل دوم و سومی از مهاجرین افغانستانی در ایران مواجهه هستیم که در ایران متولد و بزرگ شدهاند و در تفکیک آقای یاراحمدی هم جزو اتباع قانونی محسوب میشوند؛ اما هیچ سیاست و تصویر روشنی درباره آنها وجود ندارد. آیا این طیف علاوه بر ادغام اجتماعی که شدهاند ادغام حقوقی-هویتی هم شوند یا اینکه در همپنان در "برزخ هویتی"شان بمانند و نگه داشته شوند؟!
۳- تداوم نگاه امنیتی به مهاجرین
با وجود تأکید چند باره آقای یاراحمدی بر رویکرد و نگاه غیرامنیتی به مهاجرین، در برخی از نقاط سخنان ایشان، همچنان نگاه امنیتی بر موضوع و مسائل مهاجرین حاکم است که نشاندهنده غلبه نگاهِ تهدیدمحور نسبت به نگاه فرصتمحور به حضور مهاجرین است که همانطور اشاره شد نمونه آن را میتوان به عدم پاسخ شفاف و قانعکننده ایشان به جریانات مهاجرهراسانه متوجه شد.
بر فرض هم که چنین نباشد، نگاه رو به جلویی در گفتگوی آقای یاراحمدی، در خصوص استفاده از پتانسیلها و ظرفیتهای مهاجرین که حاکی از نگاه فرصتمحور حضور مهاجرین باشد، به صورت مستقیم در اظهارات وی وجود نداشت که این امر به نحوی یادآور همان نگاه ثابتِ "تهدیدمحوری" حضور مهاجرین در مجموعه وزارت کشور یا اداره اتباع به موضوع حضور مهاجرین است.
نویسنده این نوشتار امیدوار است که چنین نباشد اما بنا بر فرض محال هم چنین امری را فرض بگیریم و یا مخاطبین و بینندگان آن گفتگو، به چنین برداشتی از آن برسند، خود میتواند به دامن زدن به احساسات منفی و مهاجرهراسی در جامعه منجر شود.
۴ـ تناقض در ظرفیتسنجی
آقای یاراحمدی اعلام میکند که کشور ایران ظرفیت شش میلیون اتباع افغانستانی (قانونی و غیرقانونی و شبهقانونی) را ندارد. در حالی که رهبری معظم انقلاب اسلامی در سیاستهای کلان گفتهاند کشور ایران ظرفیت و پتانسیل داشتن تا ۱۲۰ میلیون جمعیت را دارد. این تناقض میتواند به تردید در توانایی این کشور در مدیریت مهاجرت و ظرفیتسنجیهای دولت منجر شود و یا همانطور که در مورد پیشین بدان اشاره شد، شاید حاکی از نگاهِ "تهدیدمحور" به جای رویکرد "فرصتمحور" به موضوع حضور مهاجرین باشد.
جمعبندی
حضور و اظهارات آقای یاراحمدی، مشاور وزیر و رئیس مرکز اموراتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله/ کشور جمهوری اسلامی ایران، در برنامه گفتگوی ویژه خبری نشاندهنده تلاشهای دولت این کشور برای ساماندهی وضعیت اتباع خارجی است که خود این امر با توجه به پیامدهای ناگوار موجهای مهاجرهراسانه و در راستای تنویر افکار عمومی مورد تقدیر میباشد.
با این حال، برای رسیدن به یک مدیریت مؤثر و انسانی در این حوزه، ضروری است که شفافیت در ارائه اطلاعات، ارائه راهکارهای عملی و توجه به نظرات مهاجران و جامعه میزبان افزایش یابد. رویکرد انسانی و حقوق بشری به مهاجرت میتواند به تقویت انسجام اجتماعی و کاهش تنشها کمک کند و در نهایت، به بهبود وضعیت اقتصادی و فرهنگی ایران منجر شود که در نگاهی کلان برای منافع ملی این کشور و همچنین در راستای تقویت و گسترش روابط و تعاملات ایران و افغانستان بسیار اثرگذار و تعیینکننده باشد.
*رضا عطایی، کارشناسیارشد مطالعات منطقهای دانشگاه تهران و دبیر کارگروه اجتماعی ـ سیاسی انجمن راحل