سید ضامن علی چاوشی/ قبل از اسلام ارزشها و هنجارها در سرزمین عرب علی الخصوص عربستان امروزی که به نام طایفه آل سعود مسمی گردیده، ناشی از جهل و نادانی توام با توسعه خصایص حیوانی بود. جنود شیطان توانسته بود بشر آن دوره را احتناک کند. به گونه ای اغفال و اغوای ابلیس در بین جامعه بشری تعمیق داده شده بود که مردان با بی رحمی تمام، که حتی هیچ گونهای از حیوانات به آن ویژگی شناخته نمیشود، عادت کرده بودند و به عنوان یک سنت عمیقا سخیف و وحشتناک در آحاد جامعه ساری و جاری گشته بود. آری! آن زمان مردان، دختران را زنده به گور میکردند؛ عملی وحشیانه ای که امروزه جامعه اسلامی نمیتوانند حتی تصور آن را هم در مخیله خودشان مرور کنند.
با ظهور دین اسلام و بعثت رسول گرامی (ص) و خاتم الانبیاء (ع) این ظلمت جهالت مبنا از سرزمینهای مزبور محو و عدالت اجتماعی در پرتو نور ایمان به توحید، گسترده و نهادینه شد.
زنان، هویت و جایگاه واقعی شان را بدست آوردند و از حضیض ذلت به حظیظ عزت نایل شدند. این تحول عظیم نورانی، عامل صیرورت جامعه سعاتمند گردید و تا امروز بزرگترین نقطه عطف تاریخ بشریت پس از خلقت آدم تلقی میگردد.
از آنجایکه ابلیس دشمن قسم خورده آدمیان است و همواره بر استراتژیهای خدا حمله کرده و خواهد نمود، در گمراهی انسانها دستآوردهای قابل ملاحظهای هم داشته و دارد. ازینرو حیلت و نیرنگ اغواگریانه ای این عفریته، همواره انسانها را از روشنایی به سوی ظلمات کشانده و به قعر اسفلالسافلین فرستاده است.
آنچکه در سرشت آدمیان به عنوان مجرای نفوذ و بستر وسواس شیاطین نهادینه شده، خصایص حیوانی وی میباشد که در این اصل، اکثر علمای اسلام و بعضی از فلاسفه غرب، اتفاق نظر دارند.
در این میان اشارت کوتاهی به نظریه جامعه شناس غربی آقای زیگمون فروید، مینماییم. وی معتقد است که انسانها دارای دو بُعد هستند یکی بُعد خردمندی (استدادلالی)، دیگری بُعد غیر خردمندی (غیر استدادلالی).
به گفته وی، ابعاد خردمندی انسان، همان تواناییهای استدلالی وی است که همواره او را از انجام افعال سخیف و دونمایه انذار میدهد و با تحلیل و تجزیه نمیگذارد که در باتلاق کششها و کنشهای حیوانی اش فرو رفته غرق شود.
اما او بُعد غیر خردمندی انسان را به معنی همان ویژگیهای حیوانی تلقی و تعریف میکند و معتقد است که اگر این بُعد فربه و تقویت شود، میتواند بُعد خردمندی را تحت سلطه قرار داده و عنان مدیریت آنان را بدست بگیرد.
در این پیرامون پارادایم قرآنی نیز انسان را دارای ویژگیهای مختلفی معرفی میکند که از جمله حکیم زمانه و نشان بزرگ خداوند حضرت جوادی آملی که خداوند حفظش کند، در تفسیر آیات الهی نسبت به ساحات وجود انسان میفرماید: انسان حی متأله است. یعنی این موجود دارای دو بعد، یکی الوهیت و دیگر حیوانیت میباشد.
وی بعد الهویت را همان تقرب به الله تلقی نموده و انسان را پس از متعالی شدن، الهیتی معرفی میکند. اما بعد دیگر وی را حیوانی دانسته و با خصایص حیوانی او را همزاد میپندارد.
خوب طبق تفسیر حضرت ایشان، حالا اگر انسان تلاش در رشد و متعالی سازی بعد الهیتی خود نمود، خب قطعا طی مدت زمانیکه در این دنیا فرصت خدایی سازی دارد، ربانی میشود. اما اگر غرق در امیال و ویژگیهای نفسانی و حیوانی خود گردید، طبیعتا هر روز بیشتر از دیروز هبوط و سقوط خواهد نمود.
با توجه به این دو نظریه فوق، مشخص میشود که لوسفر (ابلیس) در طول تاریخ و در درازنای خلقت آدم تا امروز، همواره انسان را از طریق خصایص حیوانی آن به چالش کشیده و طبق آیات متعدد قرآن شریف، هربار که جامعه بشری آگاه و رستگار شده است، با گذشت مدتی، جنود ابلیس دوباره آنان را با شیوههای نوین و جدید به عقب برگردانده و باعث هبوط و سقوط آنان از مسیر و فرایند توسعه و تعالی شده است.
اکنون به چند آیه شریفه که در قرآن برای مسلمانان انذار داده شده از عقبگرد و برگشت آنان از دین و آیئین شان، اجمالا اشارتی خواهیم داشت:
یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اِن تُطیعُوا الَّذینَ کَفَروا یَرُدّوکُم عَلیٰ اَعقابِکُم فَتَنقَلِبوا خاسِرین؛(۵) این در سورهی مبارکهی آلعمران [است]؛ اگر غفلت کردید، اگر اطاعت از آنها کردید، «ردّه» پیش میآید، عقبگرد پیش میآید، ارتجاع پیش میآید؛ قرآن هشدار میدهد.
یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اِن تُطیعوا فَریقًا مِنَ الَّذینَ اوتُوا الکِتابَ یَرُدّوکُم بَعدَ ایمانِکُم کافِرین؛(۶) این هم باز در سورهی مبارکهی آلعمران است.
در سورهی مبارکهی بقره [میفرماید]: وَ لا یَزالونَ یُقاتِلونَکُم حَتّیٰ یَرُدّوکُم عَن دینِکُم اِنِ استَطاعوا.(۷)
یا این آیهی شریفهی دیگر که باز این هم در سورهی مبارکهی بقره است: وَدَّ کَثیرٌ مِن اَهلِ الکِتابِ لَو یَرُدّونَکُم مِن بَعدِ ایمانِکُم کُفّارا؛(۸)
یعنی مسئلهی عقبگرد و توقف و بازگشت به عقب مسئلهی کوچکی نیست، مسئلهی بسیار مهمی است.
آنچه را که از این مبانی وحیانی میشود نتجیه گرفت این است که انسانها فارغ از سرزمین و جغرافیا، قوم و قبیله، رنگ و نژاد و تیره و تبار، همه در معرض این تهدید قرار دارند و تنها کسانیکه از جمله بندگان مخلص ذات اقدس الهی هستند، در امانند.
در عقب عقبگرد عربستان چه کسانی مطرح هستند؟
در مقاله ای که تحت عنوان «ریشه علم مبارزه صهیونیسم» نبشته بودیم، در رابطه با شیوع فساد در سراسر زمین از طریق ترویج و توسعه فحشا، توسط رژیم جعلی و استکبار جهانی، وضاحت داده شده که اگر عزیزان جستجویی در خبرگزاری آوا انجام دهند، به تفصیلات مطلب دست خواهند یافت.
صهیونیسم جهانی چشم اندازی را که طی سال های اخیر در افق عربستان سعودی طراحی کرده است به مثابه جامعه «پورنوتوپیا» (هوس شهر)موضوعیت دارد.
سیاستهای کلان این کشور سلطنتی، به هدف غوطه ور ساختن شهروندان آن در لذایذ و امیال نفسانی آنان ریل گذاری شده است که عامل دو پیامد خواهد بود.
پیامد نخست باز تولید نیروهای مخنث، منفعل، تنبل، نابکار، تابع، مطیع، و فرمانبرداری است که سازوکارهای مطروحه را پذیرفته و تن به دستورات ابعاد غیر استدلالی و خواهشات حیوانی خود شان میدهند و تا سالیان سال منبع درامد صهاینه را از حیث تامین انرژی بیمه و تضمین میکند.
پیامد دوم باز تولید عناصر افراطی دینی است، که طبق تجربیات تاریخ در هر کشوریکه جهل و فساد اوج گرفته بستر شکل گیری نیروهای افراطی دینی را فراهم کرده است.
مشت نمونه خروار جلب و جذب جوانان به گروههای تروریستی داعش و امثالهم از سراسر دنیا، علی الخصوص ممالک غربی و یا آسیایی لیبرال، طی دو دهه گذشته است.
بیشترین اغوایی که جوانان توسط سازمانهای استخباراتی تروریست پرور در منطقه میشوند، از بین جامعه لیبرال و فاقد ارزشهای اسلامی است.
در حقیقت جامعه یله، بی حد و مرز و عیاش و مست، قطعه پازلی است که در کنار آن طرح ایجاد گروهکهای تروریستی جهت اعزام آنان در جنگهای نیابتی، تصورات و تخیلات رویا پردازانه قدرتهای سلطه را ترسیم و تکمیل میکند.
صهیونیسم جهانی با حمایت نظام استکباری، در وهله نخست با ترویج و تعمیق، و نهایتا تبدیل جامعه عرب به عنوان ممالک برده، دنبال بقا و یا استمرار حضور شان در حوزه ممالک عربی هستند، رژیم غاصب با پشتیبانی شیطان بزرگ تلاش دارد تا ضمن حفظ منابع عایداتی و درامدهای مالی خودش از طریق سیطره بر جامعه عرب شهوت ران مخنث، جایگاه و پایگاه حضور سیاسی و نظامی اش را نیز در منطقه پیگیری و پیریزی کند.
ساده انگارانه است اگر در تقابل با لذت گرایی، طیف مذهبیان خشک مغز را اغماض نماییم و جریان سازی و مدیریت آنان را از سوی سرویسهای اطلاعتی ممالک تروریسم پرور احتمال نداده از کنار آن رد شویم.
اما آنچ که این احتمال یا نظریه را پر اهمیت میسازد، بهره برداری از جریانهای افراطی و تروریستی به نفع جبهه کفر و دستآویز شدن آنان توسط مدعیان حقوق بشر و حقوق کودکان است که قطعا علیه کشورهای اسلامی که در صدر و یا ذیل اهداف آنها ارزشهای اصیل دینی قرار دارد، مورد سوء استفاده قرار خواهند گرفت.
در درازانای تاریخ و طبق بررسیهایکه ارباب کلیسا انجام دادهاند، جوامع اروپایی مکرر از تئوکراسی (حاکمیت خدا) به پورنو کراسی (حاکمیت هوای نفس) تغییر یافته و متحول شده اند که در مرحله نهایی، تفکر و اندیشه عیسویت توانایی باز احیای خودش را نداشته و تا اکنون قریب به اکثریت ممالک دنیا تابع ساختار حاکمیت هوا و هوس قرار دارند.
جاهلیت نوین خطرناکتر از جاهلیت قبل از اسلام تلقی میگردد
در زمان جاهلیت قبل از اسلام، عرب صرفا دختران را زنده به گور میکردند اما اینگونه که امروز شأن زنان، سخیف و حقیر پنداشته میشود، به مراتب پست تر و پلیدتر از اوضاع آنان قبل از اسلام است.
زنی که جایگاه آن در قرآن به بالاترین مرتبت اتلاق شده امروز به مثابه علف هرز و کالای تجاری مورد اهانتهای نظام استکباری و صهیونیستی قرار میگیرند و نه تنها خودشان را بلکه اکثریت جامعه را دچار احتناک ترفندهای ابلیس میسازند.
ازینرو بر آحاد متاثرشدگان از این اقدام ارزش ستیزانه آل سعود تقاضا میگردد، تا برای جلوگیری از بسط و نشر و ترویج و توسعه این رذالت اخلاقی و کثافت و سخافت حیوان خویی، با تبلیغ و توجیه، جامعه اسلامی را بیدار و عمل قبیح صهیونیسم مبنا را محکوم و سرزنش کنند.