سید حامد امینی/ حادثه جانگداز مرگ دختر نوجوان افغان در شهرری، قلبها را به درد آورد و خاطرهای تلخ در ذهن جامعه حک شد. این واقعه نه تنها اندوه عمیقی را در میان خانواده داغدار او به جا گذاشت، بلکه برای برخی جریانهای رسانهای و برانداز فرصتی شد تا از این حادثه انسانی، ابزاری برای تفرقه و تخریب بسازند. در حالی که خانوادهای در سوگ فرزندشان غرق در ماتماند، عدهای با بیرحمی دست به سوءاستفاده از این درد زدهاند تا میان مردم شکاف ایجاد کنند. آیا بهرهبرداری از غم یک خانواده برای اهداف سیاسی و تخریبی، اخلاقی است؟ آیا انصاف و وجدان در چنین مواقعی قربانی میشود؟
خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل: چرا شایعهسازی در چنین شرایطی؟
ایران و افغانستان با تاریخی سرشار از پیوندها و همزیستیها، در بزنگاههای مختلف کنار یکدیگر ایستادهاند. مرگ ناگهانی این دختر معصوم، قلبها را به درد آورد، اما عدهای به جای همدردی، به شایعهسازی و بهرهبرداری سیاسی دست زدند. رسانههای مغرض، بهویژه برخی حسابهای منتسب به جریانهای برانداز و بدخواه، بدون توجه به حقایق، با طرح ادعاهای واهی همچون تهدید او به اخراج به دلیل پوشیدن شلوار لی، کوشیدند فضای جامعه را متشنج کنند. این رسانهها که اغلب نه دلی برای مهاجران افغان سوزاندهاند و نه در پی حقیقت هستند، تنها به دنبال تفرقهافکنی و بهرهبرداری از غم خانوادههای داغدارند.
رسالت رسانهها: مرز بین سرعت و دقت
در شرایطی که جامعه از این حادثه شوکه است، رسالت رسانهها ایجاب میکند که در کنار سرعت، دقت و صداقت را نیز لحاظ کنند. هدف رسانهها باید اطلاعرسانی شفاف و درست باشد، نه اشاعه شایعات و هیجانآفرینی کاذب. رسانههای مغرض و برانداز، با استفاده از این حادثه، به دنبال افزایش مخاطبان و تأثیرگذاری مقطعی هستند، در حالی که آسیبهای چنین اقداماتی به شکاف اجتماعی میان جامعه میزبان و مهاجران میافزاید. رسانههایی که از اصول اخلاقی و حرفهای خود عدول کردهاند، به مردم بیاعتمادی تزریق میکنند و همبستگی را به خطر میاندازند.
بهرهبرداری رسانههای مغرض؛ غیرت کاذب یا نمایشی پوچ؟
جریانهای رسانهای که تا دیروز به انتقاد از ایران برای پناه دادن به مهاجران افغان پرداخته بودند، اکنون ناگهان در لباس خیرخواهی و مدافع حقوق افغانها ظاهر شدهاند. این رفتار دوگانه نشان از نوعی «غیرت کاذب» و نمایشی پوچ است. آنها با ادعاهای واهی و بیپایه، در حالی که هیچ مدرکی برای اثبات این ادعاها ارائه نکردهاند، تلاش دارند از اندوه خانوادهای افغان بهرهبرداری کنند. این رفتارهای ریاکارانه و فرصتطلبانه، جز به اهداف خاص و منافع محدود برخی جریانهای برانداز و تخریبگر، به چیز دیگری خدمت نمیکند و باعث سوءاستفاده از احساسات عمومی میشود.
اعتماد به مراجع قانونی و مسیر عدالت
در هر حادثه ناگواری، ضروری است که به مراجع قانونی فرصت داده شود تا مسیر عدالت را طی کنند. عدالت برای همه و بدون جانبداری باید اجرا شود، اما رسانههای مغرض با شایعهپراکنی و فضاسازی منفی، تلاش میکنند این مسیر را مخدوش کنند. ادعاهای بیاساس و شایعات بیپایهای که توسط جریانهای مغرض مطرح میشوند، نه تنها دردی از جامعه و خانواده داغدیده دوا نمیکنند، بلکه به اختلافافکنی و ایجاد خصومت میان مردم کمک میکنند.
نتیجهگیری
حادثه تلخ مرگ این دختر افغان، یادآور اهمیت مسئولیتپذیری و احترام به کرامت انسانی است. جامعه ما نیازمند همدلی و آرامش است و این حادثه باید بهجای آنکه به ابزاری برای تحریک و تفرقهافکنی تبدیل شود، تلنگری برای همبستگی و مراقبت بیشتر از همدیگر باشد. رسانهها و جریانهای مغرضی که از این غم بزرگ برای ایجاد شکاف بهرهبرداری میکنند، در نهایت جز به تخریب اجتماعی و ایجاد بیاعتمادی نمیانجامند. همه باید به یاد داشته باشیم که چنین حوادثی نیازمند همدردی و همبستگی هستند، نه بهانهای برای تخریب و بهرهبرداری سیاسی.