خبرگزاری صدای افغان (آوا) -سرویس آیین و اندیشه: ارائه نظر از سوی دکتر محمد محق درباره قیام امام حسین (ع) چیز جدید و تازهای نیست. از گذشتههای دور کارهای نسبتا بزرگ و جالبی و آثار تقریبا قابل قبولی درباره قیام عاشورا عرضه شده است؛ اما این به معنای پایان کار نیست. حادثه کربلا چون سلسلهکوههایی است که حوادث بسیاری پشت آن قرار گرفته و از دیدرس انسانهای عادی دور مانده است.
بازشناخت همه دیدگاهها درباره این قیامِ جاودانه فرصتی فراتر از یک مقاله میطلبد. از این رو، نوشتار حاضر به ذکر برجستهترین نظریهها که عمدتا در چند دهه اخیر ارائه شده میپردازد. نگارنده در میان این رهیافتها «انجام تکلیف دینی و تحقق وظیفه شرعی» (نظریه 11) را زاویه نگاه خود به قله بلند عاشورا میداند.
مهمترین رهیافتها درباره نهضت عاشورا عبارت است از:
1 . تشکیل حکومت اسلامی و براندازی نظام ستمپیشه حاکم
در این نگره، استراتژی امامت بر دو رکن مهم پایهگذاری شده است:
الف) تبیین ایدئولوژی اسلام و مقابله با برداشتها و نگاههای تحریفی به دین
ب) به دست گرفتن قدرت اجرایی (حکومت) برای اجرای احکام اسلام
بدون طرح و برنامه، قدرت اجتماعی و سیاسی به نظام اسلامی نمیانجامد و داشتن طرح و ایدئولوژی بدون قدرت اجرایی کاری از پیش نمیبرد. پس هدف امام دستیابی به حکومت اسلامی بود تا در پرتو آن به اسلام عینیت بخشد. بزرگانی چون سید مرتضی، شیخ طوسی، امام خمینی و با اندک تفاوتی ابن خلدون این دیدگاه را پذیرفتهاند؛ البته ابن خلدون بر آن است که عدم دریافت اطلاعات جامع درباره قدرت حاکم و وضعیت فکری - سیاسی جامعه به ناکامی نهضت انجامید.(1) هر چند که امام خمینی (ره) علاوه بر این این نگرش، بر رهیافت انجام تکلیف دینی و تحقق وظیفه شرعی تکیه داشته و نهضت و انقلاب اسلامی را با همین نگرش آغاز کردند.
2 . شهادت طلبی و مرگ سرخ گزینی
در این دیدگاه، امام حسین (ع) به تجربهای دست زد که درک آن جز برای کسانی که آن را لمس کردهاند، امکانپذیر نیست. امام (ع) در موقعیتی قرار گرفت که بتواند از میان انواع مرگها برترین (مرگ سرخ) را برگزیند. این نوع مرگ بهترین شیوه لقای پروردگار است و در پرتو آن اندیشه بیهیچ محمل مادی به حیات خویش ادامه میدهد. حسین (ع) خود را فدا کرد تا دین پیامبر (ص) بماند و چنان پیام داد که ایده باید بماند هر چند همه طرفدارانش نابود شوند. رد پای این تفسیر در آثار پژوهشگرانی چون صافی گلپایگانی، مرتضی مطهری، محمد تقی شریعتی، علی شریعتی، سنایی غزنوی، سید بن طاوس، هاشمی نژاد و اقبال لاهوری مشاهده میشود.(2) البته بین دیدگاه شهید مطهری و علی شریعتی در این مورد تفاوتی اندک وجود دارد. شریعتی روش امام را پیکار خونین و انقلابی میداند و مطهری اصلاح اجتماعی از طریق امر به معروف و نهی از منکر.
3 . تنازع بر سر کسب قدرت
از این منظر، عاشورا تخاصم دو رقیب بر سر قدرت است. البته برخی نظام حاکم را حق میدانند; جمعی امام حسین (ع) را حق میشمارند و دستهای حق و باطل را ناشناخته دانسته، معتقدند خداوند هرگونه بخواهد میانشان داوری خواهد کرد. این تحلیل را برخی علمای اهل سنت مانند غزالی، ابن خلدون، ابوبکر بن العربی و خاورشناسانی مثل «لامنس » ارائه دادهاند.(3)
4 . منازعه تاریخی قومی
در این دیدگاه، حادثه کربلا با توجه به پیشینه اختلافات قبیلهای بنیهاشم و بنیامیه تحلیل میشود و اختلافات تاریخی این دو خاندان عامل اصلی قیام به شمار میآید. به عقیده «عباس محمود عقاد» حسین (ع) و یزید دو نمونه از دو خانواده مصداق حق و باطلند و عاشورا دنباله نزاع همیشگی این دو خانواده است.(4) دکتر شهیدی نیز با مبنا قرار دادن اسناد تاریخی، امام حسین (ع) را نماینده کامل جبهه حق، یزید را مجسمه جبهه باطل و قیام عاشورا را شدیدترین و بارزترین رویارویی حق و باطل میداند.(5)
5 . حرکتی دموکراتیک در پاسخ به خواست مردم
در این نگاه، قیام ماهیتی دموکراتیک دارد که به خواست مردم آغاز میشود و تا وقتی مردم به خواستشان وفا دارند، تداوم مییابد؛ اما وقتی مردم از خواست خود سر برتافتند، عقب مینشیند و رهبری قیام پیشنهاد ترک مخاصمه میدهد. در این تحلیل، قیام عاشورا از یک شخصیت دموکرات سرزده است.(6)
6 . دفاع از کیان اسلام
نهضت عاشورا از این منظر ماهیتی خدایی دارد؛ نهضتی که در راستای دفاع از کیان اسلام و قوانین قرآن آگاهانه و مسؤولانه و حقمحور تحقق یافت و مهمترین شاخصه حقانیت آن جامعنگری دینی است.(7)
7 . گریز از بیعت و پرهیز از ذلت
در این تحلیل، امام از یک سو مسؤول حفظ دین است و از دیگر سوی، آزادهای قهرمان که هرگز در برابر یزید سر تسلیم فرود نمیآورد و برای احتراز از بیعت قیام میکند. در این دیدگاه، امام در جهت تحقق خواست خویش به هر کار مشروعی دست میزند.(8)
8 . اصلاح امور اجتماعی و احیای امور دینی
در این تفسیر، اقدام امام حسین (ره) حرکتی اصلاحی بود تا تفکر سیاسی مردم و حاکمان و نیز رفتار سیاسی مردم مسلمان بر اساس اصول اسلامی سامان یابد. امام خود را در برابر نظامی که کتاب و سنت و حقوق مردم را نادیده میگیرد، میبیند. در این موقعیت، با هدف اصلاح به قیام روی میآورد تا این ساختار را، متناسب با اصول و مبانی اسلامی، بازسازی کند.(9)
9 . تحقق انقلاب در تعقیب رسالت الهی
در این تحلیل، هدف قیام تحقق انقلاب برای تشکیل نظام مطلوب است و به وسیله امام که تداوم بخش سیاست است، انجام میگیرد. در این نظریه، گاه امام در قالب جریان کاملی که در باورهای مذهبی شیعه ریشه دارد، مطرح میشود و گاه در قالب مردی انقلابی و فداکار که قصد دارد با براندازی حکومت بنیامیه زمام امور مسلمانان را به دست گرفته، عدالت را در جامعه برقرار سازد.(10)
10 . تدبیری دفاعی برای رویارویی با خطرات احتمالی آینده
در این تحلیل، امام موضع دفاعی دارد و حکومت برخورد تهاجمی. امام تنها دو راه در پیش دارد: تسلیم یا مقاومت. در آن موقعیت، براندازی ممکن نمینمود و تسلیم شدن جز مشروعیت نظام حاکم که خلاف مصالح اسلام و مسلمانان به شمار میآمد، معنایی نداشت، از این رو، امام به تدبیری دفاعی روی آورد.(11)
11 . انجام تکلیف دینی و تحقق وظیفه شرعی
در این نگاه، انجام دادن تکلیف الهی عامل عمده قیام شمرده میشود و رهاورد آن یا حکومت است یا شهادت. این تحلیل در برداشتی بنیادین از انسان ریشه دارد. در این برداشت، نظام هستی بر اساس مسؤولیت شکل گرفته، آب حیات مسؤولیت به جامعه و بشر روح و زندگی میبخشد؛ پدید آوردن انسانهای متعهد فلسفه شمرده میشود و در مسیر مسؤولیت قرار گرفتن، مهمترین امتیاز انسان. امام (ع) جامعه اسلامی را با ظلمات و انحرافات آمیخته میبیند، نظام حاکم را دچار فسادی بنیادین مییابد و از تغییر کامل آموزههای الهی بیمناک میگردد، قیام برای تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی را بر خود فرض میبیند.(12)
این تحلیل از مستندات گفتاری و کرداری برخوردار است؛ همچون این فراز از سخنان امام حسین (ع) در برابر ولید در مدینه «و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید...اگر امت به سرپرستی چون یزید مبتلا شد، باید با اسلام خداحافظی کرد.»(13) که جامعه اسلامی را در شرف سقوط معرفی کرد. امام (ع) در فراز «خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی؛ برای اصلاح در امت جدم [پیامبر اکرم (ص]) قیام نمودم.»(14) نیز بر انجام تکلیف و مسؤولیت بازگرداندن جامعه اسلامی از انحراف به اصلاح پای میفشارد.
همچنین حضرت در نامه به مصریان میفرماید: «فان السنة قد افنیت و البدعة قد احییت فان تسمعوا اهدیکم الی الرشاد؛ سنت [پیامبر (ص]) نابود شده و بدعت در دین زنده گشته است اگر شنوا باشید، شما را به سوی راه راست هدایت میکنم.»(15) این عبارت وجود انحرافی بزرگ را یادآور میشود و سرانجام این فراز «انی لارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا قتلناام ظفرنا؛ به بهترین چیزی که خدا برای ما خواسته است، امید دارم؛ چه کشته شویم یا پیروز گردیم.»(16) نشان میدهد که وی به وظیفه مینگرد نه نتیجه.
در این تحلیل، امام حسین (ع) به عنوان یک الگو مطرح میشود. الگویی که هنگام تهاجم گسترده فرهنگی دشمنان اسلام، در ایجاد انگیزش و خودسازی و جامعهسازی، کاربردی معجزهآسا دارد و مصداق روشنی از «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» است.
*پژوهشگر علوم دینی و استاد حوزه
پینوشتها:
1 . تنزیه الانبیاء، سید مرتضی علم الهدی، ص 179- 182; تلخیص الشافی، محمد بن جعفر طوسی; قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی، ص 39; شهید جاوید صالحی نجف آبادی، ص 29- 43; مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمدپروین گنابادی، ج 1، ص 415.
2 . شهید آگاه، صافی گلپایگانی; حماسه حسینی، شهید مطهری، ج 2; چرا حسین قیام کرد، محمدتقی شریعتی; شهادت و پس از شهادت، علی شریعتی; لهوف، سید بن طاوس، ترجمه سید احمد فهری; درسی که حسین به انسانها آموخت، شهید هاشمی نژاد; کلیات اشعار، اقبال لاهوری; دیوان سنایی غزنوی.
3 . مقدمه ابن خلدون; سید الشهدا الحسین بن علی، عمر ابوالنصر، ترجمه غضبان; فلسفه شهادت حسین و یاران او، یوسفیه; رهبر آزادگان، رجبعلی مطلوبی.
4 . ابوالشهداء، عباس محمود، عقاد.
5 . قیام حسین، جعفر شهیدی.
6 . آخرت و خدا هدف بعثت انبیا، مهدی بازرگان.
7 . اندیشه حوزه سال چهارم شماره چهارم، مسلسل 16.
8 . علی و فرزندانش، طه حسین، ترجمه محمد علی شیرازی.
9 . ارزیابی انقلاب امام حسین، محمدمهدی شمس الدین، ترجمه مهدی پیشوایی.
10 . انقلاب عاشورا، عطاء الله مهاجرانی.
11 . نظریههای عاشورا، علیزاده.
12 . امانتداران عاشورا، آیت الله خامنهای، ص 30.
13 . بحارالانوار ج 44، ص 325
14 . همان.
15 . همان، ص 324.
16 . همان، ص 381.