تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۶ جوزا ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۱۹
کد مطلب : 254367
پدرخوانده‌های قومی به صحنه بازمی‌گردند؟
خبرگزاری صدای افغان(آوا) - نگاه روز: امروز، مردم با فقر و فلاکت و فجایع مهیب و مرگبار، دست و پنجه نرم می کنند؛ اما مدعیان رهبری شان در قصرهای افسانه ای شان در اروپا و امریکا، مهمانی های هزار و یک شب برگزار می کنند و در رفاه و راحتی به سر می برند. آیا همین فاصله غیرقابل ترمیم کافی نیست تا میان رهبران فاسد فراری و مردم نگون بختی که همواره قربانی قدرت طلبی های جنگ افروزانه آنان شده اند، جدایی ابدی اتفاق بیافتد؟
نشریه فارن پالیسی در مقاله تازه‌ای نوشته است که جنگ‌سالاران برای بازگشت به صحنه سیاسی و تعامل با طالبان آماده می‌شوند.
 
فارن پالیسی با اشاره به جلسه ماه قبل رهبران سنتی افغانستان در انقره نوشته است که بازگشت رهبران قومی با ارتش‌های خصوصی به جنگ سیاسی نگرانی‌ها را از آغاز دوباره نبردهای خونین داخلی در کشور شعله‌ور می‌سازد.
 
به گفته این نشریه، این نگرانی زمانی شکل گرفت که ۴۰ نفر از رهبران سنتی و همفکران قدیمی در انقره گرد هم آمدند تا با عبدالرشید دوستم ملاقات کنند.
 
فارن پالیسی با اشاره به تشکیل «شورای عالی مقاومت ملی» از سوی این رهبران سنتی گفته است که آنها این شورا را تشکیل دادند «تا از طالبان بخواهند که درباره بازگشت آنها به افغانستان مذاکره کنند و آنها را در دولت بگنجانند – در غیر این صورت با عواقب آن مواجه خواهند شد.»
 
صرف نظر از انگیزه فارن پالیسی برای انتشار این گزارش و تاثیر آن بر مواضع طالبان در قبال امریکا و مزدوران آن، واقعیت این است که هدف از لزوم تشکیل دولت فراگیر و مشارکت معنی دار همه اقوام و اقلیت های کشور در ساختار قدرت، هرگز نباید بازگشت مهره های سوخته، رهبران فراری و عناصری باشد که پیش از این، عامل اصلی بدبختی های امروز افغانستان بوده اند.
 
به نظر می رسد این برداشت که تشکیل «شورای عالی مقاومت ملی» در ترکیه صرفا کسب امتیازات سیاسی، بازگشت رهبران فراری به صحنه، تصاحب اموال و املاک مصادره شده آنها و حفظ جایگاه و اعتبار سیاسی و اجتماعی شان در ساختار سیاست و قدرت در کشور است، کاملا درست می باشد؛ زیرا این شورای برساخته و بی ریشه، هیچ جایگاهی در میان مردم افغانستان ندارد، هیچکس از این رهبران فاسد و فراری در داخل کشور، استقبال نخواهد کرد. آنها پیش از این بارها در آزمون های مختلف، ناکام مانده و رفوزه شده اند.
 
نکته مهم دیگر اینکه مردم هرگز آماده آغاز یک دور تازه جنگ و خشونت و خونریزی نیستند. آنها می دانند که امنیت کنونی، نعمت بزرگی است که باید قدر آن را دانست؛ زیرا در هرگونه جنگی، این مردم هستند که بی پروا از سوی همه طرف ها قربانی می شوند و هیچکس نیز حاضر نیست در قبال خون هایی که ریخته می شود، جنایت هایی که صورت می گیرد و قتل عام هایی که اجرا می شود، مسئولیتی بپذیرد.
 
افزون بر این، پرسش مهم تری که مردم مطرح می کنند این است که جنگ برای چه اهدافی و به نفع چه کسانی؟ آیا اینگونه نیست که آنها باید بجنگند و خون بدهند و کشته و زخمی و آواره و بی خانمان شوند تا چند رهبر دزد و خاین و مزدور و طماع و جاه طلب به قدرت و ثروت برسند؟ فرزندان کدامیک از رهبران فراری در کدام جنگ، شرکت کرده و کشته شده اند؟
 
همین امروز، مردم با فقر و فلاکت و فجایع مهیب و مرگبار، دست و پنجه نرم می کنند؛ اما مدعیان رهبری شان در قصرهای افسانه ای شان در اروپا و امریکا، مهمانی های هزار و یک شب برگزار می کنند و در رفاه و راحتی به سر می برند. آیا همین فاصله غیرقابل ترمیم کافی نیست تا میان رهبران فاسد فراری و مردم نگون بختی که همواره قربانی قدرت طلبی های جنگ افروزانه آنان شده اند، جدایی ابدی اتفاق بیافتد؟
 
با اینهمه یک نکته بسیار مهم را نباید فراموش کرد و آن اینکه بقا، دوام، استحکام، استقرار، استمرار و اقتدار نظام کنونی، تنها با کسب مشروعیت ملی، تشکیل دولتی فراگیر با قاعده های وسیع و حضور مؤثر و معنی دار همه اقوام و اقلیت های کشور در ساختار قدرت تامین و تضمین می شود.
 
هدف از دولت فراگیر نیز هرگز بازگرداندن دوباره مهره های فاسد و فراری به صحنه نیست؛ چه همان گونه که تصریح شد آنها از هیچ قومی نمایندگی نمی کنند و تنها به نام قوم در صدد کسب امتیازهای شخصی و گروهی و حزبی خودشان هستند. دولت فراگیر باید بربنیاد خواست و نیاز و مشارکت مستقیم و بی واسطه مردم از همه طیف ها و طبقات و اقوام و اقلیت ها برقرار شود؛ این همان چیزی است که مشروعیت و بقای حکومت ها را تضمین می کند.
https://avapress.com/vdcepe8wfjh8nxi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما