موحد بلخی/ اظهارات شتاب زده ی اخیر حکمتیار ثابت ساخت که او از نوعی سخافت در اندیشه و رفتار؛ رنج برده و پارادوکس عظیمی را از این ناحیه در مخیله ای رنجورش حمل می کند.
حکمتیار تنها رهبری است که در زندگی اش بارها شاهد مرگ سیاسی خویش بوده است. او تا اکنون در تمامی عرصه ها بازنده ای قطعی و شرمنده بوده است. نه در جنگ ها موفقیتی داشته و نه در صلح ها دست آوردی. ماشین جنگی او هیچگاه برای او فتحی نیاورده و همواره طفیلی دیگران عمل کرده است. در تمامی جنگ ها؛ پوچ و در صلح و دموکراسی هم هیچ برآمده است.
شکست در جنگ و صلح؛ عامل روانپریشی های بسیاری در حکمتیار گردیده است. مصاحبه ی اخیر او اوج حقارت و کوچکی یک امیر جعلی و خودخواه را بر ملا می کند و ثابت می سازد که حکمتیار هم چنان به قرون ماضیه تعلق دارد.
حکمتیار؛ (به وضوح) در مصاحبه اخیرش چندین دروغ دیگر را بر دروغ های تاریخی اش افزود:
۱. کل این مصاحبه ثابت ساخت که نام "حزب اسلامی" برای این مردم دروغ آشکاری بیش نبوده است. تاکید جاهلانه و متعصبانه ی حکمتیار روی قبیله، بیش از پیش ثابت ساخت که به راستی او یک دیکتاتور سنتیِ قرن حجری است؛ که به دروغ در پشت دستار سیاه و ریش انبوه پناه گرفته است! و امارتِ ایدئالی او نیز از سجع همان امارت عبد الرحمان خان خون آشام است.
حکمتیار "قبیله" را اصل می داند و به کذب مدعی می شود که ما بزرگترین قبیله در منطقه ایم؟ گذشته از شهود و وضوح رگه های جاهلی شرک در این پندار؛ این ادعا با هیچ سندی معتبری هم ثابت نشده است؟ تازه (اگر این طور هم باشد) این "تکاثراندیشی" چه مناسبتی با ایده های "بنیادگرایانه" او در گذشته و حال دارد؟ و این سویه؛ کجایش با عنوان دروغ "حزب اسلامی" داشتن می سازد؟! او مدعی است که قبیله اش "امپراطوری"!!!ها را به وجود آورده و از دهلی تا اصفهان را فتح کرده است.
جناب حکمتیار! از خیر امپراطوری های "دروغین" می گذریم؛ بفرمایید همان امپراطوران محترم برای همین قوم مستضعف پشتونِ ما چه ارمغان آورده اند؟! دیگران به کنار... آخر؛ دو و نیم قرن کم فرصتی نیست؟ کدام تمدن؟ کدام شکوفایی؟ کدام هنجاری که بتوان به آن اندیشید و افتخار کرد؟!
بزرگترین میراث مشئوم آن امیران نادان و جلاد؛ شما و اشباه شمایید که کماکان در گور تمامیت خواهیِ تبارسالاری جان می کَنید و می میرید و برای دیگران حتا حق حیات هم قایل نیستید. و میراث دیگرشان همین افغانستانی است که از آخر؛ اول جهان است!
۲. در موضوع میراثی بودن امامت امامان و مرجعیت دینی پیروان مکتب اهل البیت(ع) هم سخن به کذب و گزافه گفته اید؛ جناب حکمتیار! شما اگر کوچکترین اطلاعی از این مسائل می داشتید، این گونه فله ای سخن نگفته و به صدها میلیون مسلمان توهین گستاخانه نمی کردید.
امامت ائمه معصومین(ع) بر طبق شواهد قطعی قرآن و سنت از سوی خداوند مهربان تعیین و به وسیله شخص پیغمبر اعظم(ص) ابلاغ می شود و چیزی بالاتر از پندار کوچک و تاریک شماست.
از سوی دیگر شما با دهن کژی به مقام الهی اهلبیت پیامبر مهربانی؛ تلویحا حمایت تان را از رژیم های اموی، عباسی و طواغیت بشری؛ اعلام می دارید.
۳. نظر عجولانه و غیرعلمی شما در موضوع حضرت "بقیهالله الاعظم؛ مهدی موعود(عج)" نیز کاملا ساختگی؛ عامیانه و ناشی از سبُک اندیشی شماست. بهتر است شما در این مورد هم مطالعات بیشتری انجام دهید.
۴. مرجعیت فقهی شیعیان نیز این چنین است.
شما اگر چشم دارید همین اکنون ببینید؛ در نجف و قم؛ ما چند مرجع دینی داریم؟! و میراث بری و میراث گذاری در کدام یک از اینهاست؟ این مراجع از عرب و عجم اند. هم اکنون دو مرجع اعلای نجف اشرف؛ یکی پاکستانی و آن دیگری از وطن شما و همین قومی است که شما آن ها را مستحق حیات و اظهار نظر کردن هم نمی دانید؟
آری جناب حکمتیار! قبله ما نه قم و نجف و نه قوم و قبیله است! قبله ما "بیت الله عتیقِ" توحید و عدالت و آزادی است.
۵. میلیون ها هم وطن شما از ضرب جنگهای امارتی و حق کشی تان به کشور هم جوار و هم فرهنگ؛ آواره شده اند. درست همان جایی که جناب عالی و خیلی دیگر از سران شما چندین سال مهمان ویژه آن بودید و مثل یک رهبر؛ و نه یک شکست خورده شرمسار با شما رفتار می شد. آوارگی در یک کشور و تحصیل در آن؛ نه جرم و نه به معنای "دو تابعیتی" بودن است، وگرنه شما چندین تابعیتی خواهید بود.
۶. در آخر فهمیده نشد اگر آن امرا..؛ آن قدرهم شکوهمند بوده، پس احتجاجات و مبارزات شما تحت نام و عنوان مقدس "اسلامی" برای چه بوده است؟
حکمتیار تنها رهبری است که در زندگی اش بارها شاهد مرگ سیاسی خویش بوده است. او تا اکنون در تمامی عرصه ها بازنده ای قطعی و شرمنده بوده است. نه در جنگ ها موفقیتی داشته و نه در صلح ها دست آوردی. ماشین جنگی او هیچگاه برای او فتحی نیاورده و همواره طفیلی دیگران عمل کرده است. در تمامی جنگ ها؛ پوچ و در صلح و دموکراسی هم هیچ برآمده است.
شکست در جنگ و صلح؛ عامل روانپریشی های بسیاری در حکمتیار گردیده است. مصاحبه ی اخیر او اوج حقارت و کوچکی یک امیر جعلی و خودخواه را بر ملا می کند و ثابت می سازد که حکمتیار هم چنان به قرون ماضیه تعلق دارد.
حکمتیار؛ (به وضوح) در مصاحبه اخیرش چندین دروغ دیگر را بر دروغ های تاریخی اش افزود:
۱. کل این مصاحبه ثابت ساخت که نام "حزب اسلامی" برای این مردم دروغ آشکاری بیش نبوده است. تاکید جاهلانه و متعصبانه ی حکمتیار روی قبیله، بیش از پیش ثابت ساخت که به راستی او یک دیکتاتور سنتیِ قرن حجری است؛ که به دروغ در پشت دستار سیاه و ریش انبوه پناه گرفته است! و امارتِ ایدئالی او نیز از سجع همان امارت عبد الرحمان خان خون آشام است.
حکمتیار "قبیله" را اصل می داند و به کذب مدعی می شود که ما بزرگترین قبیله در منطقه ایم؟ گذشته از شهود و وضوح رگه های جاهلی شرک در این پندار؛ این ادعا با هیچ سندی معتبری هم ثابت نشده است؟ تازه (اگر این طور هم باشد) این "تکاثراندیشی" چه مناسبتی با ایده های "بنیادگرایانه" او در گذشته و حال دارد؟ و این سویه؛ کجایش با عنوان دروغ "حزب اسلامی" داشتن می سازد؟! او مدعی است که قبیله اش "امپراطوری"!!!ها را به وجود آورده و از دهلی تا اصفهان را فتح کرده است.
جناب حکمتیار! از خیر امپراطوری های "دروغین" می گذریم؛ بفرمایید همان امپراطوران محترم برای همین قوم مستضعف پشتونِ ما چه ارمغان آورده اند؟! دیگران به کنار... آخر؛ دو و نیم قرن کم فرصتی نیست؟ کدام تمدن؟ کدام شکوفایی؟ کدام هنجاری که بتوان به آن اندیشید و افتخار کرد؟!
بزرگترین میراث مشئوم آن امیران نادان و جلاد؛ شما و اشباه شمایید که کماکان در گور تمامیت خواهیِ تبارسالاری جان می کَنید و می میرید و برای دیگران حتا حق حیات هم قایل نیستید. و میراث دیگرشان همین افغانستانی است که از آخر؛ اول جهان است!
۲. در موضوع میراثی بودن امامت امامان و مرجعیت دینی پیروان مکتب اهل البیت(ع) هم سخن به کذب و گزافه گفته اید؛ جناب حکمتیار! شما اگر کوچکترین اطلاعی از این مسائل می داشتید، این گونه فله ای سخن نگفته و به صدها میلیون مسلمان توهین گستاخانه نمی کردید.
امامت ائمه معصومین(ع) بر طبق شواهد قطعی قرآن و سنت از سوی خداوند مهربان تعیین و به وسیله شخص پیغمبر اعظم(ص) ابلاغ می شود و چیزی بالاتر از پندار کوچک و تاریک شماست.
از سوی دیگر شما با دهن کژی به مقام الهی اهلبیت پیامبر مهربانی؛ تلویحا حمایت تان را از رژیم های اموی، عباسی و طواغیت بشری؛ اعلام می دارید.
۳. نظر عجولانه و غیرعلمی شما در موضوع حضرت "بقیهالله الاعظم؛ مهدی موعود(عج)" نیز کاملا ساختگی؛ عامیانه و ناشی از سبُک اندیشی شماست. بهتر است شما در این مورد هم مطالعات بیشتری انجام دهید.
۴. مرجعیت فقهی شیعیان نیز این چنین است.
شما اگر چشم دارید همین اکنون ببینید؛ در نجف و قم؛ ما چند مرجع دینی داریم؟! و میراث بری و میراث گذاری در کدام یک از اینهاست؟ این مراجع از عرب و عجم اند. هم اکنون دو مرجع اعلای نجف اشرف؛ یکی پاکستانی و آن دیگری از وطن شما و همین قومی است که شما آن ها را مستحق حیات و اظهار نظر کردن هم نمی دانید؟
آری جناب حکمتیار! قبله ما نه قم و نجف و نه قوم و قبیله است! قبله ما "بیت الله عتیقِ" توحید و عدالت و آزادی است.
۵. میلیون ها هم وطن شما از ضرب جنگهای امارتی و حق کشی تان به کشور هم جوار و هم فرهنگ؛ آواره شده اند. درست همان جایی که جناب عالی و خیلی دیگر از سران شما چندین سال مهمان ویژه آن بودید و مثل یک رهبر؛ و نه یک شکست خورده شرمسار با شما رفتار می شد. آوارگی در یک کشور و تحصیل در آن؛ نه جرم و نه به معنای "دو تابعیتی" بودن است، وگرنه شما چندین تابعیتی خواهید بود.
۶. در آخر فهمیده نشد اگر آن امرا..؛ آن قدرهم شکوهمند بوده، پس احتجاجات و مبارزات شما تحت نام و عنوان مقدس "اسلامی" برای چه بوده است؟