کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

چرا صدای مولوی نیازی را خاموش کردند؟!

خبرگزاری صدای افغان(آوا) سرویس تحلیل و پژوهش اخبار , 15 جوزا 1399 ساعت 10:06


سید عباس حسینی/ مولوی ایاز نیازی، امام جمعه و جماعت مسجد جامع وزیر محمد اکبر خان کابل، شام‌گاه سه‌شنبه(13 جوزا) در یک حمله ناجوان‌مردانه تروریستی و انتحاری در وضوخانه این مسجد، ابتدا به شدت زخمی و سپس در شفاخانه به شهادت رسید. ترور این عالم ربانی و برجسته کشور، همانند یک شوک قوی، جامعه افغانستان را تکان داد و متأثر ساخت. شهادت مولوی نیازی با واکنش‌های گسترده‌ای در میان مردم و صفحات اجتماعی همراه شد و بسیاری با درد از دست دادن این شخصیت فرهیخته و دلسوز، گریستند، و این بیان‌گر جایگاه رفیع اجتماعی او در میان مردم است.
 
واقعا ترور و شهادت این عالم باسواد، فهمیده و بادرک که مدرک دکترای علوم اسلامی خود را از دانشگاه الازهر مصر دریافت کرده و در سال‌های پس از حاکمیت طالبان، یکی از چراغ‌های روشن و صداهای رسا برای تبلیغ و ترویج اسلام ناب محمدی(ص) و معتدل بود، در این شرایط حساس کشور که ترویج افراط‌گرایی و اندیشه‌های تفکیری گروه‌هایی چون داعش و القاعده به شدت در حال توسعه و رشد است، از یک‌سو تأمل برانگیز و جای سوال و از سوی دیگر برای جبهه مبارزه با افراط‌گرایی و تکفیر، وهابیت و سلفیت، تکان‌دهنده بوده و ضایعه اسفناک و جبران‌ناپذیری به حساب می‌آید.
 
در طول سال‌های گذشته، با ظهور داعش و اشاعه اندیشه‌ها و ایدئولوژی سلفی این گروه، در حالی که وهابیت از دهه‌ها پیش جولان می‌داد، بسیاری از شخصیت دینی دانشگاهی با فریب جبهه دشمن و کفر، علنا دست به پیروی از این اندیشه‌های تفکیری زدند؛ تا جایی که دانشجویان زیادی در کابل و ننگرهار به صفوف داعش پیوستند و دانشگاه و دانشکده شرعیات، به سنگر داعش و مرکز جلب و جذب و سازمان‌دهی حملات تروریستی به خصوص در کابل مبدل گردید.

در سال‌های اخیر ده‌ها نیروی داعش در کابل از سوی نیروهای امنیت ملی دستگیر شدند که دانشجوی دانشکده شرعیات دانشگاه کابل بودند. نه تنها دانشجویان این دانشگاه، بلکه چندین استاد این دانشکده از جمله عبدالظاهر داعی و ابوعبیدالله متوکل به اتهام ترویج اندیشه‌های داعش، جلب و جذب نیرو برای این گروه و زمینه‌سازی حملات تروریستی از سوی نیروهای امنیت ملی بازداشت شدند. از سوی دیگر، دانشجویان دانشگاه ننگرهار پرچم داعش را بلند کردند. اوضاع در ولایت هرات در غرب کشور نیز به حدی وخیم شد که عملا این ولایت و این شهر، به جولان‌گاه اندیشه‌های افراطی وهابیت و سلفیت مبدل گشت و تکفیری‌ها آزادانه در زیر چتر مراکز دینی، دست به ترویج اندیشه‌های خود و زمینه‌سازی برای حملات تروریستی زدند. این در حالی است که رشد اندیشه‌ و ایدئولوژی داعش در ولایات شرقی کشور چون ننگرهار، کنر و نورستان که به جبهه جنگ چریکی داعش مبدل شده، و هم‌چنین ولایات شمالی چون جوزجان، فاریاب، سرپل و بدخشان بدون هیچ مزاحمتی در حال گسترش است. در این زمینه، هزاران مدرسه دینی در پاکستان، همان‌طور که سالیان سال پشتیبان و تأمین‌کننده نیروی انسانی طالبان بوده و هستند، حالا به مرکز پرورش نیروها با افکار داعش مبدل شده‌اند. متأسفانه چرخه تولید و بازتولید افراطیت نه تنها در مدارس دینی پاکستان، که در طول سال‌های گذشته و بدون هیچ مزاحمتی در مدارس دینی، مکاتب و حتی دانشگاه‌های افغانستان فعال بوده و به همین دلیل، با کشته شدن هر روز ده‌ها طالب در میدان‌های جنگ، این گروه هنوز نیروی انسانی کافی برای جنگیدن در اختیار دارد و از سال 2015 به این‌سو، داعش نیز در حال سربازگیری بوده است.
 
برخی آگاهان مسائل دینی به دنبال ترور و شهادت مولوی نیازی، تصریح کرده‌اند که حمله تروریستی به جان ایشان، به نوعی حمله مکتب‌های افراطی و تندرو دیوبندی، وهابیت و سلفیت علیه مکتب معتدل الازهر مصر است که با تربیت متعدد جوانان و عالمان روشن ضمیر و بازگشت آن‌ها به افغانستان، سعی کرده روایت معتدلی از اسلام را در جامعه افراطی‌زده و هم‌چنین درگیر تهاجم فرهنگی و تفریط غرب در افغانستان ترویج دهد.
 
این رویکرد و ترویج یک روایت معتدل از اسلام، در دهه‌های اخیر به دلیل سوءاستفاده‌های غرب و برخی کشورهای اسلامی، با اشاعه روایت‌های به شدت افراطی افراد از دین خارج شده و دشمن اسلام، همواره دشمنان خاص خود را نیز داشته است. سخنان مولوی ایاز نیازی، به خصوص خطبه‌های نمازهای جمعه و عید او در طول سال‌های گذشته، همواره از طریق شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی و هم‌چنین خبرگزاری‌ها منتشر می‌شد و مسجد وزیر محمد اکبر خان به سنگری برای مبارزه با افراط‌ و تکفیر و هم‌چنین افشای ماهیت و چهره حامیان و پشتیبانان ترویج افراط‌گرایی به خصوص پروژه داعش‌سازی در افغانستان مبدل شده بود.
 
از میان برداشتن علمایی که صدای رسای اسلام معتدل و ناب و وحدت‌ساز چون مولوی نیازی هستند، توسط شبکه‌های افراطی و تکفیری، به نوعی ادامه و تکمیل‌کننده پازل حملات خونین تروریستی بر اقلیت‌های مذهبی به خصوص شیعیان افغانستان و تلاش برای به راه‌اندازی جنگ مذهبی در کشور است. مولوی ایاز نیازی در حالی به شهادت رسید که چند هفته بیش از حمله تروریستی داعش بر یک شفاخانه نسایی و ولادی در غرب کابل نمی‌گذشت که در آن، مادران و نوزادان‌شان به گلوله بسته شدند و یک تراژدی جان‌کاه رقم زده شد. این در حالی است که غرب کابل در طول 5 سال گذشته شاهد حملات خونین و متعدد تروریستی به نام گروه داعش بوده که همه آن‌ها با تأثی از اندیشه‌ و ایدئولوژی تکفیری صورت پذیرفته و زن و مرد، ورزش‌کارو دانش‌آموز، دانشجو و استاد دانشگاه، فعالان فرهنگی و اجتماعی، علمای دینی و کودک و نوزاد را هدف قرار داده است.
 
متأسفانه باید گفت همه این حملات و ترویج اندیشه‌های افراطی و تکفیری چون داعش، علاوه بر برخی زمینه‌های داخلی، حامیان پیدا و پنهان منطقه‌ای و جهانی نیز دارد؛ از یک‌سو برخی کشورهای عربی منطقه، مبلغ و مروج اندیشه‌های وهابیت و سلفیت اند و از سوی دیگر، برخی قدرت‌های جهانی و در رأس آن امریکا، همواره به دنبال سوءاستفاده و استفاده ابزاری از افراط‌گرایی و تکفیر در محور منافع استراتژیک خود در افغانستان و منطقه بوده است. به دنبال پیشرفت روند صلح با طالبان، حالا نشانه‌های متعددی در مورد جایگزینی داعش به جای طالبان در افغانستان دیده می‌شود. در این راستا، شواهد متعددی از انتقال برخی جنگجویان گروه داعش از سوریه و عراق به افغانستان و پیش‌برد پروژه داعش‌سازی در کشور وجود دارد. هرچند با مقابله نیروهای امنیتی و مردم و در برخی مناطق طالبان با نیروهای داعش، این گروه به لحاظ جبهه‌ای توان رویارویی و حضور خود را در افغانستان از دست داده، و هم‌چنین برخی هسته‌های مهم این گروه به خصوص رهبر شاخه خراسان داعش و فرماندهان کلیدی آن دستگیر شدند، اما با حمایت‌های اطلاعاتی و استخباراتی بیرونی و هم‌چنین تأمین نیازهای عملیاتی داعش، حملات خونین متعدد و مشکوکی با استفاده از استراتژی "گرگ تنها"ی داعش، به راحتی هرچه تمام‌تر در برخی مناطق، به خصوص در پایتخت و به صورت ویژه در غرب آن، که به صورت سنتی محل زندگی و تمرکز شیعیان است، صورت گرفته است.
 
شهید مولوی نیازی در یکی از آخرین سخنان خود، که به باور برخی، می‌تواند زمینه‌ساز ترور وی باشد، با اشاره به تحولات اخیر در افغانستان و امضای توافق‌نامه صلح امریکا و طالبان، از مرگ امریکا سخن می‌گوید و به صراحت تأکید می‌کند:
"کسی که به امریکا ایمان داشت، امریکا مرد الحمدالله. خطرناک‌ترین سیاست منافقانه خود را راه‌اندازی کرده است. به مجردی که اتحاد جماهیر شوری شکست خورد، مجاهدین جنگ‌سالار، بد معاش و... شد. بدترین دشمن را امریکا برای مجاهدین می‌بینم و این سیاست این منافق بزرگ است. حال با تحریک طالبان در صدد اختتام مشکل است، این به این معنی است که افغان‌ها شما می‌فهمید و زدن و کندن‌تان، من دیگر کاری ندارم، شکست خود را اعلام نمی‌کند، ولی شکست خورده و رسوا شده است، اما پیش از این‌که به رسوایی کشیده شد، یک پروتکل را، مثل چیزی که روس‌ها امضا کرده بودند، عین شکل است سیاست فعلی امریکا.
ولی خود شما ملت تصمیم بگیرید، عاقلانه، بزرگان، سیاست‌مداران و افغان‌های عزیز، این یک مقطع بسیار خطرناک تاریخی است که باید سرنوشت‌مان را خودمان به دست بگیریم.
به برادران طالب خود ‌می‌گویم، برادران عزیز واقعا ابراز نظری که معاون طالبان کرد، من از آن حمایت می‌کنم، بهترین نظر را داشت، بیاید توکل به نام الله، این چوکی‌های پلاستیکی را با لگد بزنید، و یک‌دیگر را زیر چتر آسمان نیلگون افغانستان در آغوش بگیرید؛ برادروار زندگی کنید و مردم و اقوام را نجنگانید، تا این‌که الله به ما رحم بکند، جهان به ما آفرین بگوید و ملت و نسل آینده به ما ببالد و افتخار بکند که یک وقتی سیاست‌مداران، علما و بزرگان افغانستان در خطرناک‌ترین مقطع تاریخ، که امریکا می‌خواست بار دیگر افغانستان را به خون و خاک بکشاند، ولی به دهن امریکا با لگد زدند و خودشان سرنوشت‌شان را تعیین کردند؛ وحدت و یک پارچگی خود را حفظ کردند و عزت‌مندانه به زندگی ادامه دادند".
 
این سخنان از زبان مولوی نیازی، واقعیت پیدا و پنهان دیروز و امروز سیاست‌های امریکا، وضعیت افغانستان و ادامه جنگ در کشور را بازگو می‌کند. امریکا مسبب اصلی شروع مجدد بحران در افغانستان پس از سقوط حاکمیت طالبان، بازگشت این گروه به میدان مبارزه و وضعیت اسفبار کنونی است و حالا با کنار زدن طالبان، نقشه‌ها و برنامه‌های جدیدی با استفاده از گروه‌های تروریستی دیگر، به خصوص داعش، برای تأمین اهداف منطقه‌ای خود در افغانستان دارد.
 
اما همان‌طور که شهید نیازی بر آن تأکید داشت، سیاست‌مداران و بزرگان کشور در این مقطع حساس تاریخی، باید سرنوشت افغانستان را به دست خویش بگیرند تا در آینده، هم‌ جهان و هم مردم کشور به آن‌ها افتخار کنند. دولت اگر خود در چنین حملاتی دخیل نیست، باید زوایای پنهان آن را افشا و آشکار کند؛ مسأله‌ای که با وجود گماشتن هیأت‌های تحقیق مختلف، کمتر در گذشته صورت گرفته است.
 


کد مطلب: 211371

آدرس مطلب :
https://www.avapress.net/fa/note/211371/چرا-صدای-مولوی-نیازی-خاموش-کردند

آوا
  https://www.avapress.net