سید عباس حسینی/ در آستانه سالروز وفات امام خمینی(ره)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، نه تنها در جمهوری اسلامی ایران، بلکه بیانگذار و پشتیبان حرکتها و خیزشهای اسلامی و غیراسلامی در سطح کشورهای منطقه و جهان قرار داریم.
متأسفانه به دلیل فضای منفی و ایرانهراسی که در سالهای اخیر در افغانستان، با حامیان پیدا و پنهان آن جاری بوده، برخی به خصوص در میان نسل جوان کشور، از سر ناآگاهی و جهالت، احساسات و اطلاعات نادرست و غلط و کوربینی در برابر جمهوری اسلامی ایران و شخصیتهای ایرانی که هیچگاه تنها متعلق به این کشور نبوده و بسیار فراتر از منافع ملی خود عمل کردهاند، موضعگیری و ایستادگی میکنند. هرچند باید گفت که این افراد قلیل و اندک اند، و امام خمینی(ره) و خلف صالح ایشان، امام خامنهای(حفظهالله)، در قلوب مردم افغانستان جای دارند، و به آنها به عنوان پرچمداران و علمبرداران آزادی و آزادیخواهی احترام ویژهای میگذارند.
حداقل اگر نخواهیم امام خمینی(ره) را از دریچه مسائل و علایق دینی و مذهبی بررسی کنیم، حداقل باید از او به عنوان یک آزادیخواه و بیدارگر بزرگ قرن، در زمره شخصیتهایی چون نلسون ماندلا و گاندی تجلیل کنیم و با اندیشهها و سیره زندگی سیاسی و اجتماعی او آشنا شویم.
از اینرو، در این یادداشت ابتدا میخواهم دیدگاه برخی از چهرههای مطرح و غیرمسلمان جهانی را در مورد امام خمینی(ره) بیان کنم و پس از آن، به نقش و جایگاه ایشان در انقلابهای اسلامی در منطقه و به خصوص افغانستان اشاره کنم.
ـ نلسون ماندلا، رئیسجمهور سابق آفریقای جنوبی و قهرمان مبارزه با نژادپرستی آپارتاید گفته است: "امام خمینی(ره) فرزند مشهور اسلام بود. او در امر نشان دادن راه درست به نسلهای حاضر و آینده مسلمانان، سهم به سزایی داشته است".
ـ میخاییل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی گفته است: "امام خمینی(ره) فراتر از زمان میاندیشید و در بعد مکان نمیگنجید. او توانست اثر بزرگی در تاریخ جهان به جای بگذارد".
ـ هنری کیسینجر، استراتژیست و مشاور یهودیالاصل رئیسجمهور سابق آمریکا: "آیتالله خمینی، غرب را با بحران جدی برنامهریزی مواجه کرد، تصمیمات او آنچنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامهریزی را از سیاستمداران و نظریهپردازان سیاسی میگرفت. هیچکس نمیتوانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند، او با معیارهای دیگری، غیر از معیارهای شناختهشده در دنیا، سخن میگفت و عمل میکرد؛ گویی از جایی دیگر الهام میگرفت، دشمنی آیتالله خمینی(ره) با غرب، برگرفته از تعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت".
ـ راجیو گاندی، پسر ایندرا گاندی، رهبر فقید هند: "آیتالله خمینی رهبر بزرگی بود که باایمان و اعتقاد توانست انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند و رژیم شاهی را سرنگون سازد".
ـ و همچنین شهید استاد برهانالدین ربانی، از رهبران جهادی افغانستان: "امام خمینی(ره) کاپیتالیسم و کمونیسم، را مردود خواند و راه نجات بشریت را تنها در پیروی از تعالیم والای اسلام میدانست. او در برابر مستکبران شرق و غرب، قوی و مقاوم ایستاد و با هر نوع فساد و توطئه پنجه نرم کرد، ایشان بزرگمرد تاریخ معاصر جهان اسلام است".
بر این اساس، نمیتوان به آسانی و راحتی از کنار اسم بزرگی به نام امام خمینی(ره) گذشت و تأثیرگذاری مثبت او بر روند انقلابها در کشورهای مختلف، از جمله در افغانستان را نادیده گرفت. در حقیقت، پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری این پیشوای دینی در ایران، روزنه امیدی نه تنها برای مردم مسلمان و مجاهد افغانستان، که حتی برای جبهه کمونیزم در کشور بود؛ چه اینکه پس از پیروزی این انقلاب، هم کودتاگران کمونیستی و هم مردم مسلمان افغانستان، خوشحال شدند، اما با مشخص شدن خط امام خمینی(ره) که میگفتند: "نه شرقی، نه غربی؛ جمهوری اسلامی"، به زودی امید کمونیستها به یأس مبدل شد، اما مردم مسلمان کشور و جریانهای جهادی که هنوز به صورت منسجم شکل نگرفته و یا در حال شکلگیری بودند، با الگوگیری از امام خمینی(رع) و انقلاب او، عزم خود را برای پیروزی انقلاب اسلامی در افغانستان جزم کردند و در نهایت به پیروزی رسیدند. این تأثیرگذاری چنان عمیق بود که بعدها حاکمیت کمونیستی بسیاری از شهروندان کشور را به جرم "خمینیست" بودن، به زندان انداخته و از میان برداشتند.
کوتای کمونیستی در افغانستان 10 ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در ایران صورت گرفت، و در این مدت، اخبار انقلاب اسلامی همانند ایران، در افغانستان نیز از سوی مقلدین و نمایندگان ایشان و همچنین از سوی رسانههای بینالمللی چون رادیو بی.بی.سی دست به دست میشد.
اما در کنار اندیشههای امام خمینی(ره)، آنچه بیشتر او را در میان مردم افغانستان محبوب کرده بود، موضعگیریهای ایشان در برابر حاکمیت کمونیستی و تجاوز ارتش سرخ شوروی به کشور بود. امام خمینی(ره) علاوه بر اینکه مخالف حاکمیت کمونیستی در افغانستان بود، مخالف سرسخت تجاوز ارتش سرخ شوروی نیز به کشور بود؛ چه اینکه قاطعانه در پاسخ به درخواست وزیر امورخارجه شوروی برای قطع حمایت از مجاهدین و مردم مسلمان افغانستان، آن را رد کرد و شوروی را از تجاوز به این سرزمین برحذر داشت. این پاسخ قاطع امام خمینی(ره) و حتی نامه ایشان به رهبر اتحاد جماهیر شوروی، با استقبال گستردهای در افغانستان مواجه شد.
امام خمینی(ره) در یکی از سخنان خود در مورد تجاوز شوروی و جهاد مردم افغانستان گفته است: "اى كاش همه تجاوزات جهانخواران همانند تجاوز شوروى به كشور مسلمان و قهرمان پرور افغانستان علنى و رو دررو بود تا مسلمانان ابهت و اقتدار دروغين غاصبين را در هم مىشكستند. شوروى در افغانستان و هرجا كه بتواند دست درازى مىكند و ملت مظلوم افغانستان را آنطور سركوب مىكند، و بحمداللَّه ملت افغانستان هم مقابله مردانهاى در مقابل آن قدرت بزرگ كردهاند. ما بار ديگر پشتيبانى بيدريغ خود را از برادران مسلمان و مظلوم افغانى اعلام مىداريم و اشغال اشغالگران را شديدا محكوم مىنماييم. ما مسلمانيم و شرق و غرب برايمان مطرح نيست. ما از مظلوم دفاع مىكنيم و بر ظالم مىتازيم. اين يك وظيفه اسلامى است".
با شکلگیری قیام و جهاد مقدس مردم افغانستان، امام خمینی(ره) چنان در روح و جان آنها ریشه دوانده بود که بخشی از مجاهدین خود را فرزندان حضرت امام(ره) میدانستند؛ تصاویر حضرت امام(ره) همراه این مجاهدین بود و حتی بعضی از آنها در وصیتنامههایشان نوشتند که آرزو داشتند امام(ره) را از نزدیک زیارت کنند(1). از سوی دیگر، کتابها و آثار امام خمینی(ره) و آیتالله مطهری در میان فرماندهان جهادی دست به دست میشد. گفتی است که وقتی اتاق شخصی احمد شاه مسعود، قهرمان ملی کشور را بررسی میکنند، میبینند که آثار امام(ره) و شهید مطهری(ره) در اتاق او وجود دارد. به همین دلیل، بسیاری از رهبران دینی و سیاسی شیعه و سنی افغانستان، در سالهای جهاد و مبارزه، تحت تأثیر اندیشههای والای امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی تحت رهبری ایشان قرار داشتند.
به دلیل همین جایگاه ویژه و تأثیرگذار امام خمینی(ره) در میان مردم مسلمان افغانستان بود که رحلت این پیشوای دینی، با اندوه فراوان مردم کشور و واکنشهای گسترده همراه شد. به گفته گواهان تاریخ؛ "وقتی که امام خمینی(ره) از دنیا رحلت کردند، سیل خروشانی از جای جای شهر کابل به سوی سفارت ایران به راه افتاد. بعضیها با پای برهنه و چشم اشکآلود به راهپیمایی پرداختند. شاید در تاریخ افغانستان چنین تجمع بزرگی اتفاق نیفتاده باشد. آن روز شهر کابل یکسره غم و اندوه بود. مساجد و تکایا سیاهپوش شد. حتی در مناطق اهل سنت این اتفاق افتاد. مراسمات گوناگونی بیشتر در مناطق مرکزی افغانستان برگزار شد. چندین ماه این مراسمات ادامه داشت. در این مراسمات علاوه بر تبیین گفتمان امام(ره)، از نزدیکان امام(ره) میخواستند که خاطرات خود از ایشان را بیان کنند. بعد از حضرت امام(ره) نیز مردم به رهبر انقلاب اسلامی(امام خامنهای دامت برکاته) ارادت ویژهای نشان میدادند و مردم امام جمعهای که پیرو خط امام(ره) و رهبری(دامت برکاته) نبود را طرد میکردند. یکی از شرایط مردم برای امام جمعه این بود که پیرو رهبری(دامت برکاته) باشد"(2).
بررسی زوایای مختلف فکری و اندیشه امام خمینی(ره)؛ از توان این یاداشت بیرون است و دهها و صدها مقاله و کتاب در این زمینه وجود دارد که میتوان برای درک و شناخت بهتر از شخصیت و اندیشه ایشان، به راحتی به آنها رجوع کرد. اما جای سوال اینجاست که با وجود این همه تأثیرگذاری امام خمینی(ره) به خصوص در جامعه افغانستان و پیروان فراوانی که ایشان در بین اقشار و گروهها، اقوام و مذاهب افغانستان داشته و سرلوحه مبارزاتی و رفتار سیاسی ـ اجتماعی آنها بوده، چه شده که عدهای اندک در جامعه امروز، دم زدن و تجلیل از این بیدارگر بزرگ قرن را مذموم و مکروه میدانند و نسبت به آن اعتراض میکنند؟! قطعا این نوع برخوردها که در سالهای اخیر دیده میشود، بخشی از توطئه دشمنان اسلام و مردم مسلمان افغانستان؛ از رژیمهای منحط و تکفیری عربی منطقه گرفته تا استکبار جهانی به رهبری امریکا و رژیم منحوس و خونخوار صهینویستی است. متأسفانه در نزدیک به دو دهه گذشته، دشمنان اسلام و افغانستان هزینههای هنگفتی در جبهه جنگ نرم با هدف تهاجم فرهنگی در کشور به مصرف رسانده و سعی کردهاند تخم کینه و بدبینی و دوری از اندیشههای اسلامی، به خصوص اسلام معتدل در جامعه پاشیده شود. این دشمنان حتی تا سرحد به راهاندازی جنگ مذهبی در افغانستان پیش رفتند، اما خوشبختانه با هوشیاری مردم مسلمان کشور، اعم از شیعه و سنی، این توطئهها همواره خنثی شده است.
قرار است از امروز شنبه(10 جوزا) تا 15 جوزا به مناسبت سالگرد وفات این اندیشمند بزرگ اسلامی و پرچمدار انقلاب اسلامی، طوفانی در صفحات اجتماعی به راه بیافتد و اندیشههای این شخصیت بزرگ و زوایای مختلف زندگی ایشان مورد بازخوانی و واکاوی قرار بگیرد. از کسانی که ناآگاهانه و یا کورکورانه نسبت به چنین شخصیت اسلامی موضعگیری کودکانه میکنند، توقع میرود از این فرصت برای بیداری و آگاهی خود استفاده کنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت:
1ـ صالحی، محمد جواد؛ تاثیرات انقلاب اسلامی در افغانستان؛ زندان به جرم خمینیست بودن!؛
http://okhowah.com/fa/12712
2ـ صالحی، محمد جواد؛ همان.
متأسفانه به دلیل فضای منفی و ایرانهراسی که در سالهای اخیر در افغانستان، با حامیان پیدا و پنهان آن جاری بوده، برخی به خصوص در میان نسل جوان کشور، از سر ناآگاهی و جهالت، احساسات و اطلاعات نادرست و غلط و کوربینی در برابر جمهوری اسلامی ایران و شخصیتهای ایرانی که هیچگاه تنها متعلق به این کشور نبوده و بسیار فراتر از منافع ملی خود عمل کردهاند، موضعگیری و ایستادگی میکنند. هرچند باید گفت که این افراد قلیل و اندک اند، و امام خمینی(ره) و خلف صالح ایشان، امام خامنهای(حفظهالله)، در قلوب مردم افغانستان جای دارند، و به آنها به عنوان پرچمداران و علمبرداران آزادی و آزادیخواهی احترام ویژهای میگذارند.
حداقل اگر نخواهیم امام خمینی(ره) را از دریچه مسائل و علایق دینی و مذهبی بررسی کنیم، حداقل باید از او به عنوان یک آزادیخواه و بیدارگر بزرگ قرن، در زمره شخصیتهایی چون نلسون ماندلا و گاندی تجلیل کنیم و با اندیشهها و سیره زندگی سیاسی و اجتماعی او آشنا شویم.
از اینرو، در این یادداشت ابتدا میخواهم دیدگاه برخی از چهرههای مطرح و غیرمسلمان جهانی را در مورد امام خمینی(ره) بیان کنم و پس از آن، به نقش و جایگاه ایشان در انقلابهای اسلامی در منطقه و به خصوص افغانستان اشاره کنم.
ـ نلسون ماندلا، رئیسجمهور سابق آفریقای جنوبی و قهرمان مبارزه با نژادپرستی آپارتاید گفته است: "امام خمینی(ره) فرزند مشهور اسلام بود. او در امر نشان دادن راه درست به نسلهای حاضر و آینده مسلمانان، سهم به سزایی داشته است".
ـ میخاییل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی گفته است: "امام خمینی(ره) فراتر از زمان میاندیشید و در بعد مکان نمیگنجید. او توانست اثر بزرگی در تاریخ جهان به جای بگذارد".
ـ هنری کیسینجر، استراتژیست و مشاور یهودیالاصل رئیسجمهور سابق آمریکا: "آیتالله خمینی، غرب را با بحران جدی برنامهریزی مواجه کرد، تصمیمات او آنچنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامهریزی را از سیاستمداران و نظریهپردازان سیاسی میگرفت. هیچکس نمیتوانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند، او با معیارهای دیگری، غیر از معیارهای شناختهشده در دنیا، سخن میگفت و عمل میکرد؛ گویی از جایی دیگر الهام میگرفت، دشمنی آیتالله خمینی(ره) با غرب، برگرفته از تعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت".
ـ راجیو گاندی، پسر ایندرا گاندی، رهبر فقید هند: "آیتالله خمینی رهبر بزرگی بود که باایمان و اعتقاد توانست انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند و رژیم شاهی را سرنگون سازد".
ـ و همچنین شهید استاد برهانالدین ربانی، از رهبران جهادی افغانستان: "امام خمینی(ره) کاپیتالیسم و کمونیسم، را مردود خواند و راه نجات بشریت را تنها در پیروی از تعالیم والای اسلام میدانست. او در برابر مستکبران شرق و غرب، قوی و مقاوم ایستاد و با هر نوع فساد و توطئه پنجه نرم کرد، ایشان بزرگمرد تاریخ معاصر جهان اسلام است".
بر این اساس، نمیتوان به آسانی و راحتی از کنار اسم بزرگی به نام امام خمینی(ره) گذشت و تأثیرگذاری مثبت او بر روند انقلابها در کشورهای مختلف، از جمله در افغانستان را نادیده گرفت. در حقیقت، پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری این پیشوای دینی در ایران، روزنه امیدی نه تنها برای مردم مسلمان و مجاهد افغانستان، که حتی برای جبهه کمونیزم در کشور بود؛ چه اینکه پس از پیروزی این انقلاب، هم کودتاگران کمونیستی و هم مردم مسلمان افغانستان، خوشحال شدند، اما با مشخص شدن خط امام خمینی(ره) که میگفتند: "نه شرقی، نه غربی؛ جمهوری اسلامی"، به زودی امید کمونیستها به یأس مبدل شد، اما مردم مسلمان کشور و جریانهای جهادی که هنوز به صورت منسجم شکل نگرفته و یا در حال شکلگیری بودند، با الگوگیری از امام خمینی(رع) و انقلاب او، عزم خود را برای پیروزی انقلاب اسلامی در افغانستان جزم کردند و در نهایت به پیروزی رسیدند. این تأثیرگذاری چنان عمیق بود که بعدها حاکمیت کمونیستی بسیاری از شهروندان کشور را به جرم "خمینیست" بودن، به زندان انداخته و از میان برداشتند.
کوتای کمونیستی در افغانستان 10 ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در ایران صورت گرفت، و در این مدت، اخبار انقلاب اسلامی همانند ایران، در افغانستان نیز از سوی مقلدین و نمایندگان ایشان و همچنین از سوی رسانههای بینالمللی چون رادیو بی.بی.سی دست به دست میشد.
اما در کنار اندیشههای امام خمینی(ره)، آنچه بیشتر او را در میان مردم افغانستان محبوب کرده بود، موضعگیریهای ایشان در برابر حاکمیت کمونیستی و تجاوز ارتش سرخ شوروی به کشور بود. امام خمینی(ره) علاوه بر اینکه مخالف حاکمیت کمونیستی در افغانستان بود، مخالف سرسخت تجاوز ارتش سرخ شوروی نیز به کشور بود؛ چه اینکه قاطعانه در پاسخ به درخواست وزیر امورخارجه شوروی برای قطع حمایت از مجاهدین و مردم مسلمان افغانستان، آن را رد کرد و شوروی را از تجاوز به این سرزمین برحذر داشت. این پاسخ قاطع امام خمینی(ره) و حتی نامه ایشان به رهبر اتحاد جماهیر شوروی، با استقبال گستردهای در افغانستان مواجه شد.
امام خمینی(ره) در یکی از سخنان خود در مورد تجاوز شوروی و جهاد مردم افغانستان گفته است: "اى كاش همه تجاوزات جهانخواران همانند تجاوز شوروى به كشور مسلمان و قهرمان پرور افغانستان علنى و رو دررو بود تا مسلمانان ابهت و اقتدار دروغين غاصبين را در هم مىشكستند. شوروى در افغانستان و هرجا كه بتواند دست درازى مىكند و ملت مظلوم افغانستان را آنطور سركوب مىكند، و بحمداللَّه ملت افغانستان هم مقابله مردانهاى در مقابل آن قدرت بزرگ كردهاند. ما بار ديگر پشتيبانى بيدريغ خود را از برادران مسلمان و مظلوم افغانى اعلام مىداريم و اشغال اشغالگران را شديدا محكوم مىنماييم. ما مسلمانيم و شرق و غرب برايمان مطرح نيست. ما از مظلوم دفاع مىكنيم و بر ظالم مىتازيم. اين يك وظيفه اسلامى است".
با شکلگیری قیام و جهاد مقدس مردم افغانستان، امام خمینی(ره) چنان در روح و جان آنها ریشه دوانده بود که بخشی از مجاهدین خود را فرزندان حضرت امام(ره) میدانستند؛ تصاویر حضرت امام(ره) همراه این مجاهدین بود و حتی بعضی از آنها در وصیتنامههایشان نوشتند که آرزو داشتند امام(ره) را از نزدیک زیارت کنند(1). از سوی دیگر، کتابها و آثار امام خمینی(ره) و آیتالله مطهری در میان فرماندهان جهادی دست به دست میشد. گفتی است که وقتی اتاق شخصی احمد شاه مسعود، قهرمان ملی کشور را بررسی میکنند، میبینند که آثار امام(ره) و شهید مطهری(ره) در اتاق او وجود دارد. به همین دلیل، بسیاری از رهبران دینی و سیاسی شیعه و سنی افغانستان، در سالهای جهاد و مبارزه، تحت تأثیر اندیشههای والای امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی تحت رهبری ایشان قرار داشتند.
به دلیل همین جایگاه ویژه و تأثیرگذار امام خمینی(ره) در میان مردم مسلمان افغانستان بود که رحلت این پیشوای دینی، با اندوه فراوان مردم کشور و واکنشهای گسترده همراه شد. به گفته گواهان تاریخ؛ "وقتی که امام خمینی(ره) از دنیا رحلت کردند، سیل خروشانی از جای جای شهر کابل به سوی سفارت ایران به راه افتاد. بعضیها با پای برهنه و چشم اشکآلود به راهپیمایی پرداختند. شاید در تاریخ افغانستان چنین تجمع بزرگی اتفاق نیفتاده باشد. آن روز شهر کابل یکسره غم و اندوه بود. مساجد و تکایا سیاهپوش شد. حتی در مناطق اهل سنت این اتفاق افتاد. مراسمات گوناگونی بیشتر در مناطق مرکزی افغانستان برگزار شد. چندین ماه این مراسمات ادامه داشت. در این مراسمات علاوه بر تبیین گفتمان امام(ره)، از نزدیکان امام(ره) میخواستند که خاطرات خود از ایشان را بیان کنند. بعد از حضرت امام(ره) نیز مردم به رهبر انقلاب اسلامی(امام خامنهای دامت برکاته) ارادت ویژهای نشان میدادند و مردم امام جمعهای که پیرو خط امام(ره) و رهبری(دامت برکاته) نبود را طرد میکردند. یکی از شرایط مردم برای امام جمعه این بود که پیرو رهبری(دامت برکاته) باشد"(2).
بررسی زوایای مختلف فکری و اندیشه امام خمینی(ره)؛ از توان این یاداشت بیرون است و دهها و صدها مقاله و کتاب در این زمینه وجود دارد که میتوان برای درک و شناخت بهتر از شخصیت و اندیشه ایشان، به راحتی به آنها رجوع کرد. اما جای سوال اینجاست که با وجود این همه تأثیرگذاری امام خمینی(ره) به خصوص در جامعه افغانستان و پیروان فراوانی که ایشان در بین اقشار و گروهها، اقوام و مذاهب افغانستان داشته و سرلوحه مبارزاتی و رفتار سیاسی ـ اجتماعی آنها بوده، چه شده که عدهای اندک در جامعه امروز، دم زدن و تجلیل از این بیدارگر بزرگ قرن را مذموم و مکروه میدانند و نسبت به آن اعتراض میکنند؟! قطعا این نوع برخوردها که در سالهای اخیر دیده میشود، بخشی از توطئه دشمنان اسلام و مردم مسلمان افغانستان؛ از رژیمهای منحط و تکفیری عربی منطقه گرفته تا استکبار جهانی به رهبری امریکا و رژیم منحوس و خونخوار صهینویستی است. متأسفانه در نزدیک به دو دهه گذشته، دشمنان اسلام و افغانستان هزینههای هنگفتی در جبهه جنگ نرم با هدف تهاجم فرهنگی در کشور به مصرف رسانده و سعی کردهاند تخم کینه و بدبینی و دوری از اندیشههای اسلامی، به خصوص اسلام معتدل در جامعه پاشیده شود. این دشمنان حتی تا سرحد به راهاندازی جنگ مذهبی در افغانستان پیش رفتند، اما خوشبختانه با هوشیاری مردم مسلمان کشور، اعم از شیعه و سنی، این توطئهها همواره خنثی شده است.
قرار است از امروز شنبه(10 جوزا) تا 15 جوزا به مناسبت سالگرد وفات این اندیشمند بزرگ اسلامی و پرچمدار انقلاب اسلامی، طوفانی در صفحات اجتماعی به راه بیافتد و اندیشههای این شخصیت بزرگ و زوایای مختلف زندگی ایشان مورد بازخوانی و واکاوی قرار بگیرد. از کسانی که ناآگاهانه و یا کورکورانه نسبت به چنین شخصیت اسلامی موضعگیری کودکانه میکنند، توقع میرود از این فرصت برای بیداری و آگاهی خود استفاده کنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت:
1ـ صالحی، محمد جواد؛ تاثیرات انقلاب اسلامی در افغانستان؛ زندان به جرم خمینیست بودن!؛
http://okhowah.com/fa/12712
2ـ صالحی، محمد جواد؛ همان.