دونالد ترامپ؛ رئیس جمهور امریکا که سرزده وارد افغانستان شد با اشرف غنی در پایگاه نظامی بگرام دیدار کرد و هر دو تأکید کردند که اگر طالبان متعهد به یک موافقتنامه صلح هستند باید آتش بس را قبول کنند.
همچنین دوطرف گفتند که اگر می خواهیم در افغانستان صلح پایدار برقرار شود باید لانه های ترویستان در بیرون از این کشور از بین برده شوند.
در این دیدار ترامپ از پیشرفت نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان در امر مبارزه با تروریزم ستایش کرد و شکست داعش را در شرق افغانستان به آقای غنی تبریک گفت.
سپس آقای غنی و ترامپ در جمع سربازان امریکایی در بگرام حضور یافتند و در سخنرانی های شان از فداکاری های این نیروها و نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان ستایش کردند.
همچنین آنان پیشرفت های اخیر نیروهای دو کشور را در شکست دشمن به ویژه داعش و القاعده چشمگیر و موفقیت آمیز خواندند.
به باور کارشناسان، صرف نظر از موضع گیری های کلی و تعارفات معمول دیپلماتیک مطرح شده از سوی ترامپ و اشرف غنی، آنچه در این سفر رخ داد یکبار دیگر نشان داد که امریکا به افغانستان به عنوان یک کشور تحت اشغال خود نگاه می کند و هرگز آن را به مثابه یک واحد سیاسی مستقل، دارای دولت رسمی و مشروع، به رسمیت نمی شناسد.
سفر سرزده ترامپ به افغانستان، به معنای آن است که او به این کشور به عنوان ایالت پنجاه و یکم امریکا نگاه می کند تا کشوری مستقل که مردم دارد، دولت دارد، عضو سازمان ملل است و باید به شأن و جایگاه رسمی و مستقل آن احترام گزارد.
بدتر از همه اینکه رییس جمهوری امریکا در این سفر سرزده، اشرف غنی؛ رییس جمهور را به همراه اسدالله خالد؛ سرپرست وزارت دفاع ملی به دیدارش در پایگاه هوایی نظامیان امریکایی در بگرام فراخواند؛ اقدامی عمیقا تحقیرآمیز و موهن که یکبار دیگر تأیید می کند که رییس جمهوری خودمحور امریکا کاملا عمدی و آگاهانه استقلال افغانستان را زیر پا می گذارد تا به ارباب ارگ بگوید که این امریکاست که حرف آخر را می زند و هرگونه که اراده کند، تصمیم می گیرد و عمل می کند.
رییس جمهوری که هزاران مایل را طی می کند تا مراسم شکرگزاری مسیحیان را با نظامیان کشورش در پایگاه هوایی بگرام بگذراند، آیا نمی تواند فاصله ای چند دقیقه ای از بگرام تا ارگ را طی کند و به دیدار همتای افغان خود در کابل برود؟
بدیهی است که او می توانست این کار را انجام دهد؛ اما عمدا نخواست چنین کند؛ زیرا برای او، کابل، شأن و شخصیتی مستقل ندارد.
او حتی شاید با فرمانداران ایالتی امریکا هم چنین برخوردی نکند و از این منظر، حتی افغانستان را فروتر از ایالت پنجاه و یکم کشورش می داند!
رویداد شگفت انگیزتر اما این است که دستور ترامپ برای حضور اشرف غنی در بگرام به سرعت از سوی ارگ، مورد پذیرش قرار می گیرد و اشرف غنی و اسدالله خالد، شتاب زده به بگرام می روند تا با ترامپ، دیدار کنند.
عکس های معناداری که از این رویداد، منتشر شده، واکنش های منفی مردم در شبکه های اجتماعی را برانگیخته است.
شاید هدف آقای غنی از دیدار با ترامپ در پایگاه نظامی آن کشور در بگرام، جلب حمایت او در جنجال جاری انتخاباتی باشد؛ اما او این حمایت را به چه بهایی می خواهد؟ به بهای نقض استقلال و لگدمال کردن حاکمیت ملی کشورش؟ به بهای تحقیر مردم و دولت اش؟ به بهای تمسخر حاکمیت ملی افغانستان؟ شرم انگیز و خجالت آور است.
تصور کنید اشرف غنی در این دیدار مورد عنایت ترامپ قرار گرفته و از این پس می تواند به سرعت جنگ جاری قدرت را به نفع خود، خاتمه دهد و نتایج انتخابات را آنگونه که اراده می کند، به سود خود اعلام خواهد کرد؛ اما ریاست جمهوری ای که اینگونه به دست آید، چقدر می ارزد؟ رییس جمهوری که با حمایت یک رهبر خارجی دیگر به قدرت می رسد نه با رأی پاک مردم کشورش، چگونه رییس جمهوری است و قدرت او چه ارزشی خواهد داشت؟
بی تردید، تاریخ و نسل های آینده، از این رویدادها با ننگ و نفرت یاد خواهند کرد و اقدام اشرف غنی و وزیر دفاع او در دستبوسی ترامپ در پایگاه نظامی امریکا در بگرام را به عنوان بخشی از تاریخ ننگین اشغال کشورشان و بیگانه پرستی حاکمان این سرزمین، به خاطر خواهند سپرد.
همچنین دوطرف گفتند که اگر می خواهیم در افغانستان صلح پایدار برقرار شود باید لانه های ترویستان در بیرون از این کشور از بین برده شوند.
در این دیدار ترامپ از پیشرفت نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان در امر مبارزه با تروریزم ستایش کرد و شکست داعش را در شرق افغانستان به آقای غنی تبریک گفت.
سپس آقای غنی و ترامپ در جمع سربازان امریکایی در بگرام حضور یافتند و در سخنرانی های شان از فداکاری های این نیروها و نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان ستایش کردند.
همچنین آنان پیشرفت های اخیر نیروهای دو کشور را در شکست دشمن به ویژه داعش و القاعده چشمگیر و موفقیت آمیز خواندند.
به باور کارشناسان، صرف نظر از موضع گیری های کلی و تعارفات معمول دیپلماتیک مطرح شده از سوی ترامپ و اشرف غنی، آنچه در این سفر رخ داد یکبار دیگر نشان داد که امریکا به افغانستان به عنوان یک کشور تحت اشغال خود نگاه می کند و هرگز آن را به مثابه یک واحد سیاسی مستقل، دارای دولت رسمی و مشروع، به رسمیت نمی شناسد.
سفر سرزده ترامپ به افغانستان، به معنای آن است که او به این کشور به عنوان ایالت پنجاه و یکم امریکا نگاه می کند تا کشوری مستقل که مردم دارد، دولت دارد، عضو سازمان ملل است و باید به شأن و جایگاه رسمی و مستقل آن احترام گزارد.
بدتر از همه اینکه رییس جمهوری امریکا در این سفر سرزده، اشرف غنی؛ رییس جمهور را به همراه اسدالله خالد؛ سرپرست وزارت دفاع ملی به دیدارش در پایگاه هوایی نظامیان امریکایی در بگرام فراخواند؛ اقدامی عمیقا تحقیرآمیز و موهن که یکبار دیگر تأیید می کند که رییس جمهوری خودمحور امریکا کاملا عمدی و آگاهانه استقلال افغانستان را زیر پا می گذارد تا به ارباب ارگ بگوید که این امریکاست که حرف آخر را می زند و هرگونه که اراده کند، تصمیم می گیرد و عمل می کند.
رییس جمهوری که هزاران مایل را طی می کند تا مراسم شکرگزاری مسیحیان را با نظامیان کشورش در پایگاه هوایی بگرام بگذراند، آیا نمی تواند فاصله ای چند دقیقه ای از بگرام تا ارگ را طی کند و به دیدار همتای افغان خود در کابل برود؟
بدیهی است که او می توانست این کار را انجام دهد؛ اما عمدا نخواست چنین کند؛ زیرا برای او، کابل، شأن و شخصیتی مستقل ندارد.
او حتی شاید با فرمانداران ایالتی امریکا هم چنین برخوردی نکند و از این منظر، حتی افغانستان را فروتر از ایالت پنجاه و یکم کشورش می داند!
رویداد شگفت انگیزتر اما این است که دستور ترامپ برای حضور اشرف غنی در بگرام به سرعت از سوی ارگ، مورد پذیرش قرار می گیرد و اشرف غنی و اسدالله خالد، شتاب زده به بگرام می روند تا با ترامپ، دیدار کنند.
عکس های معناداری که از این رویداد، منتشر شده، واکنش های منفی مردم در شبکه های اجتماعی را برانگیخته است.
شاید هدف آقای غنی از دیدار با ترامپ در پایگاه نظامی آن کشور در بگرام، جلب حمایت او در جنجال جاری انتخاباتی باشد؛ اما او این حمایت را به چه بهایی می خواهد؟ به بهای نقض استقلال و لگدمال کردن حاکمیت ملی کشورش؟ به بهای تحقیر مردم و دولت اش؟ به بهای تمسخر حاکمیت ملی افغانستان؟ شرم انگیز و خجالت آور است.
تصور کنید اشرف غنی در این دیدار مورد عنایت ترامپ قرار گرفته و از این پس می تواند به سرعت جنگ جاری قدرت را به نفع خود، خاتمه دهد و نتایج انتخابات را آنگونه که اراده می کند، به سود خود اعلام خواهد کرد؛ اما ریاست جمهوری ای که اینگونه به دست آید، چقدر می ارزد؟ رییس جمهوری که با حمایت یک رهبر خارجی دیگر به قدرت می رسد نه با رأی پاک مردم کشورش، چگونه رییس جمهوری است و قدرت او چه ارزشی خواهد داشت؟
بی تردید، تاریخ و نسل های آینده، از این رویدادها با ننگ و نفرت یاد خواهند کرد و اقدام اشرف غنی و وزیر دفاع او در دستبوسی ترامپ در پایگاه نظامی امریکا در بگرام را به عنوان بخشی از تاریخ ننگین اشغال کشورشان و بیگانه پرستی حاکمان این سرزمین، به خاطر خواهند سپرد.