حامد کرزی رئیس جمهور پیشین با انتقاد از عدم اعلام نتایج انتخاباتی، دلیل آن را نداشتن استقلال کشور دانسته است.
کرزی اعلام کرد: نباید بهخاطر عدم اعلام نتایج انتخابات افغانستان، مردم را سرزنش کرد.
وی در گفتگو با خبرنگاران گفت: زمانی که نتیجۀ انتخابات، روز بعد از رأیگیری اعلام شود در آن روز باید افغانستان را کشوری آزاد نامید.
اظهارات حامد کرزی در حالی بیان میشود که با گذشت نزدیک به دو ماه از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، کمیسیون انتخابات هنوز نتایج ابتدایی را اعلام نکرده و دلیل آن را نیز ممانعت برخی تیمهای انتخاباتی از بازشماری آرا عنوان کرده است.
بر اساس گزارشها، روند بازشماری آرا توسط کمیسیون انتخابات در 25 ولایت پایان یافته و این روند در دو ولایت دیگر ادامه دارد. همچنین رئیس دبیرخانۀ این کمیسیون نیز گفته است که تاکنون برگههای نتایج بازشماری آرای 20 ولایت به کابل رسیدهاند.
در وضعیت جاری افغانستان، اظهارات آقای کرزی، بیش از اندازه، رویاپردازانه و ایدهآل به نظر میرسد؛ اما باید تصریح کرد که اعلام سریع نتایج انتخابات در دنیای کنونی، یک اتفاق نادر و مستلزم تواناییهای خارقالعاده نیست. حتی کشورهای به اصطلاح در حال توسعه و عقبافتادۀ جهان سوم هم قادر به مدیریت درست روند انتخابات خود هستند و نتایج آن را به سرعت اعلام میکنند.
با این حال، حق با حامد کرزی است؛ زیرا انتخابات افغانستان، تنها نزاع حدود ۱۳ نامزد بر کمتر از دو میلیون رأی نیست؛ بلکه جنگ پنهانِ قدرت میان کشورهای مختلف خارجی هم هست.
قدرتهای بزرگ هر یک سعی میکنند، سهم و بهرۀ خود را از انتخابات افغانستان ببرند و این تضاد منافع، تنها سبب گم شدن نقش مردم در آن نمیشود؛ بلکه همزمان، موجب بروز بنبست و بحران و تنشهای پایدار و غیر قابل مهاری میشود که حل آن، لزوما در حیطۀ صلاحیت و قدرت طرفهای داخلی نیست.
ناامیدکنندهتر از همه اما این است که انتقادکردن سادهترین راه ممکن است؛ راهی که به هیچ دهی منتهی نمیشود. از سوی دیگر، هر کس دیگری ممکن است حق انتقادکردن از وضعیت آشفته کنونی در عرصه انتخابات افغانستان را داشته باشد؛ اما بیتردید، رئیسجمهوری پیشین، چنین حقی ندارد؛ زیرا او خود از مسببان این وضعیت اسفبار و بحرانی است.
آقای کرزی ۱۳ سال بر افغانستان حکومت کرد. او در دو انتخابات ریاستجمهوری، حضور داشت و در هر دو هم «پیروز» شد. در همان زمان نیز روند شمارش آرا و اعلام نتایج انتخابات، بسیار طولانی و پرحاشیه بود. مهمتر از همه اینکه کرزی خود متهم بود که به عنوان رئیسجمهور در امور انتخابات، دخالت و بر کمیشنران انتخاباتی اعمال نفوذ میکند، قوانین انتخاباتی را باب میل و ارادۀ خود، تدوین و به صورت گزینشی، اجرا میکند، دست به تقلبهای گسترده و سازمانیافته میزند، از منابع دولتی برای اهداف انتخاباتی، بهرهبرداری غیرقانونی میکند، مانع از ایجاد اصلاحات واقعی و گسترده در نظام، قوانین، سیستم و کمیسیونهای انتخاباتی میشود، از سوی سفارتخانهها و کشورهای خارجی، حمایت میشود و...
همۀ این اتهامات، علیه اشرف غنی هم وجود دارد.
پس چه کسی مقصر است و چه کسی بیشتر مقصر است؟
بیتردید، انگشت اتهامهای اصلی به سمت کرزی به عنوان کارگزار این سیستم فسادزا، ناکارآمد، غیرشفاف و زمینهساز جعل و تزویر و تقلب، نشانه میرود؛ سیستمی که حالا در خدمت ارادۀ اقتدارگرایانه اشرف غنی قرار گرفته است.
در بحث تأثیر مستقیم اشغال یا استقلال بر وضعیت انتخابات هم -که بیتردید بسیار کلیدی و مهم است- نمیتوان نقش آقای کرزی را نادیده گرفت. او ۱۳ سال زمان در اختیار داشت تا از افغانستان، یک کشور مستقل، رها از اشغال و اعمال سلطۀ قدرتهای خارجی و دارای یک سیستم انتخاباتی قانونمند، پاک، پاسخگو و مشروع بسازد؛ اما چرا این اتفاق نیافتاد؟ و چرا کشوری که به تعبیر کرزی، فاقد استقلال است؛ چون نمیتواند نتیجه انتخاباتش را یک روز پس از برگزاری اعلام کند، اینگونه به سمت اضمحلال در کام اشغال به پیش میرود؟
این پرسشها را ابتدا باید از اشرف غنی پرسید یا کرزی؟!