وزارت خارجه امریکا مدعی شد که شبکه القاعده با حمایت ایران به افغانستان و سوریه نیرو میفرستد.
در گزارش سالانه این وزارت در مورد هراسافگنی در جهان، ایران «بدترین کشور حامی هراسافگنی» معرفی شدهاست.
امریکا مدعی شده که ایران بهگونه دوامدار به شبکه القاعده پناهگاه و اجازه فعالیت در این کشور دادهاست.
در این گزارش آمدهاست که ایران سالانه در حدود یک میلیارد دالر را صرف حمایت از گروههای هراسافگن میکند.
در گزارش وزارت خارجه امریکا همچنین آمدهاست که تهران گروههایی مانند حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین را حمایت مالی کردهاست.
وزارت خارجۀ امریکا ادعا کرده که ایران نیز در سراسر جهان، به ویژه در کشور های اروپایی مانند آلمان، بلجیم، پاریس، دنمارک و فرانسه، دست به دسایس تروریستی زدهاست.
در این گزارش همچنین گفته شده که با وجود آنکه پاکستان از مصالحه سیاسی میان حکومت افغانستان و طالبان ابراز حمایت کرده؛ اما فعالیت طالبان و شبکه حقانی را در پناهگاههای امن این گروهها در خاک پاکستان محدود نکردهاست.
امریکا همواره مفهوم و مصداق تروریزم را مصادره به مطلوب کرده است. تروریزم در طول تاریخ یک نیروی فشار قدرتمند در اختیار دولت امریکا بوده است؛ زمانی که ایالات متحده نیاز داشته از آن برای رسیدن به اهداف خود به منظور سیطره بر کشورهای دیگر استفاده کرده است که نمونه های بارز آن در زمان معاصر، القاعده و داعش و دیگر گروه های پرشمار تکفیری و تروریستی هستند، و زمانی نیز که منافع توسعه طلبانه ایالات متحده به خطر افتاده است، امریکا با استفاده از این برچسپ بدنام، معارضان و مخالفان خود را که عمدتا نیروهای آزاده و مستقل و متکی بر حمایت های ملی مردم خویش هستند و نمی خواهند خاک و سرزمین و منابع شان در اشغال ایالات متحده باشد، سود برده است که در این خصوص هم می توان حزب الله لبنان و حماس و جهاد اسلامی در فلسطین را نام برد. حزب الله یک نیروی محبوب در لبنان است که به عنوان سدی در برابر تجاوزات اسراییل غاصب، ایستاده است و از کشور و مردم اش دفاع می کند. حزب الله همچنین نیمی از دولت مستقر لبنان را در اختیار دارد. حماس نیز در انتخابات پارلمانی فلسطین، بیشترین رای را کسب کرد؛ اما توطئه اسراییل و امریکا و اعراب و مزدوران داخلی آنها اجازه بهره برداری حماس از حق مشروع و دموکراتیک خود را نداد.
القاعده هم یک مثال واضح دیگر در زمینه سودجویی خودخواهانه امریکا از مفهوم و مصداق تروریزم است. شبکه القاعده و شخص اسامه بن لادن زمانی از متحدان غیر رسمی ایالات متحده در جنگ علیه شوروی در افغانستان بود. امریکا با آموزش، تجهیز و گسیل سیل عظیمی از نیروهای جهادی چند ملیتی از کشورهای مختلف اسلامی و عرب، از طریق پاکستان به افغانستان، سعی کرد شوروی را شکست دهد و رژيم کمونیستی مورد حمایت آن در کابل را ساقط کند. این هدف محقق شد؛ اما اسامه بن لادن و هزاران جنگجوی خارجی تحت امر او همچنان به حیات خود در پوشش «القاعده» ادامه دادند.
امریکا این بار اما پس از شکست شوروی و ساقط کردن رژيم کمونیستی مورد حمایت آن، نیاز به بدنام کردن «جهاد» داشت تا در آینده هیچکس دیگری ذیل این نام و عنوان، در برابر نیروهای اشغالگر بیگانه، به پا نخیزد و قیام نکند. هدف از این برنامه، زمینه سازی بلندمدت برای لشکرکشی غرب به رهبری امریکا به افغانستان بود.
بنابراین، امریکا تصمیم گرفت القاعده و جهادی های وابسته به آن را این باز ذیل عنوان «تروریزم» سازمان دهی کند و آنها را به مثابه دشمن فرضی در برابر خود نشان دهد و به این ترتیب، به دو هدف مشخص دست یابد: یکی بدنام کردن «جهاد» و نسبت دادن مستقیم آن به «تروریزم» و دوم، تعمیم بی درد سر امپریالیزم مورد نظر خود به کشورهای هدف از جمله افغانستان.
اکنون امریکا هر نیروی جهادی و اسلامی مخالف خود در هر نقطه از جهان را به نام «تروریزم» تحریم می کند و دولت های مشروع ملی را که نمی خواهند همانند رژيم های دست نشانده عرب از امریکا فرمان ببرند و منابع کشورهای شان را در اختیار ایالات متحده قرار دهند، به عنوان «حامی تروریزم» طبقه بندی می کند.
این تعریف تروریزم در قاموس ایالات متحده است؛ کشوری که هم خود از پدیدآورندگان و آفریدگاران تروریزم در جهان است و هم با رژيم های حامی تروریزم در منطقه، پیمان استراتژيک و روابط دوستانه گسترده و همه جانبه دارد.
به این ترتیب، آیا کسی محتوای گمراه کننده و سراسر کذب گزارش سالانه وزارت خارجه امریکا درباره تروریزم و کشورهای حامی آن را خواهد پذیرفت؟
از سوی دیگر، اگر امریکا همزمان ایران و پاکستان را «حامی تروریزم» می داند؛ پس چرا نه تنها پاکستان را تحریم و تهدید نمی کند؛ بلکه با آن روابط همه جانبه دارد و همه روزه مقام های امریکایی و پاکستانی، دیدارهای رسمی برگزار می کنند؟
در گزارش سالانه این وزارت در مورد هراسافگنی در جهان، ایران «بدترین کشور حامی هراسافگنی» معرفی شدهاست.
امریکا مدعی شده که ایران بهگونه دوامدار به شبکه القاعده پناهگاه و اجازه فعالیت در این کشور دادهاست.
در این گزارش آمدهاست که ایران سالانه در حدود یک میلیارد دالر را صرف حمایت از گروههای هراسافگن میکند.
در گزارش وزارت خارجه امریکا همچنین آمدهاست که تهران گروههایی مانند حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین را حمایت مالی کردهاست.
وزارت خارجۀ امریکا ادعا کرده که ایران نیز در سراسر جهان، به ویژه در کشور های اروپایی مانند آلمان، بلجیم، پاریس، دنمارک و فرانسه، دست به دسایس تروریستی زدهاست.
در این گزارش همچنین گفته شده که با وجود آنکه پاکستان از مصالحه سیاسی میان حکومت افغانستان و طالبان ابراز حمایت کرده؛ اما فعالیت طالبان و شبکه حقانی را در پناهگاههای امن این گروهها در خاک پاکستان محدود نکردهاست.
امریکا همواره مفهوم و مصداق تروریزم را مصادره به مطلوب کرده است. تروریزم در طول تاریخ یک نیروی فشار قدرتمند در اختیار دولت امریکا بوده است؛ زمانی که ایالات متحده نیاز داشته از آن برای رسیدن به اهداف خود به منظور سیطره بر کشورهای دیگر استفاده کرده است که نمونه های بارز آن در زمان معاصر، القاعده و داعش و دیگر گروه های پرشمار تکفیری و تروریستی هستند، و زمانی نیز که منافع توسعه طلبانه ایالات متحده به خطر افتاده است، امریکا با استفاده از این برچسپ بدنام، معارضان و مخالفان خود را که عمدتا نیروهای آزاده و مستقل و متکی بر حمایت های ملی مردم خویش هستند و نمی خواهند خاک و سرزمین و منابع شان در اشغال ایالات متحده باشد، سود برده است که در این خصوص هم می توان حزب الله لبنان و حماس و جهاد اسلامی در فلسطین را نام برد. حزب الله یک نیروی محبوب در لبنان است که به عنوان سدی در برابر تجاوزات اسراییل غاصب، ایستاده است و از کشور و مردم اش دفاع می کند. حزب الله همچنین نیمی از دولت مستقر لبنان را در اختیار دارد. حماس نیز در انتخابات پارلمانی فلسطین، بیشترین رای را کسب کرد؛ اما توطئه اسراییل و امریکا و اعراب و مزدوران داخلی آنها اجازه بهره برداری حماس از حق مشروع و دموکراتیک خود را نداد.
القاعده هم یک مثال واضح دیگر در زمینه سودجویی خودخواهانه امریکا از مفهوم و مصداق تروریزم است. شبکه القاعده و شخص اسامه بن لادن زمانی از متحدان غیر رسمی ایالات متحده در جنگ علیه شوروی در افغانستان بود. امریکا با آموزش، تجهیز و گسیل سیل عظیمی از نیروهای جهادی چند ملیتی از کشورهای مختلف اسلامی و عرب، از طریق پاکستان به افغانستان، سعی کرد شوروی را شکست دهد و رژيم کمونیستی مورد حمایت آن در کابل را ساقط کند. این هدف محقق شد؛ اما اسامه بن لادن و هزاران جنگجوی خارجی تحت امر او همچنان به حیات خود در پوشش «القاعده» ادامه دادند.
امریکا این بار اما پس از شکست شوروی و ساقط کردن رژيم کمونیستی مورد حمایت آن، نیاز به بدنام کردن «جهاد» داشت تا در آینده هیچکس دیگری ذیل این نام و عنوان، در برابر نیروهای اشغالگر بیگانه، به پا نخیزد و قیام نکند. هدف از این برنامه، زمینه سازی بلندمدت برای لشکرکشی غرب به رهبری امریکا به افغانستان بود.
بنابراین، امریکا تصمیم گرفت القاعده و جهادی های وابسته به آن را این باز ذیل عنوان «تروریزم» سازمان دهی کند و آنها را به مثابه دشمن فرضی در برابر خود نشان دهد و به این ترتیب، به دو هدف مشخص دست یابد: یکی بدنام کردن «جهاد» و نسبت دادن مستقیم آن به «تروریزم» و دوم، تعمیم بی درد سر امپریالیزم مورد نظر خود به کشورهای هدف از جمله افغانستان.
اکنون امریکا هر نیروی جهادی و اسلامی مخالف خود در هر نقطه از جهان را به نام «تروریزم» تحریم می کند و دولت های مشروع ملی را که نمی خواهند همانند رژيم های دست نشانده عرب از امریکا فرمان ببرند و منابع کشورهای شان را در اختیار ایالات متحده قرار دهند، به عنوان «حامی تروریزم» طبقه بندی می کند.
این تعریف تروریزم در قاموس ایالات متحده است؛ کشوری که هم خود از پدیدآورندگان و آفریدگاران تروریزم در جهان است و هم با رژيم های حامی تروریزم در منطقه، پیمان استراتژيک و روابط دوستانه گسترده و همه جانبه دارد.
به این ترتیب، آیا کسی محتوای گمراه کننده و سراسر کذب گزارش سالانه وزارت خارجه امریکا درباره تروریزم و کشورهای حامی آن را خواهد پذیرفت؟
از سوی دیگر، اگر امریکا همزمان ایران و پاکستان را «حامی تروریزم» می داند؛ پس چرا نه تنها پاکستان را تحریم و تهدید نمی کند؛ بلکه با آن روابط همه جانبه دارد و همه روزه مقام های امریکایی و پاکستانی، دیدارهای رسمی برگزار می کنند؟