بارها گفتم و نوشتم که دشمن علیه آگاهی و بیداری مردم است و تکفیری و سکولاریسم به عنوان دوتیغه قیچی که دسته آن در دست استکبار است، در این عرصه شبانه روزی فعال بوده و در جهت تاریک ساختن فضا و ظلمانی نمودن ذهنیت ها و تخریب زیر ساختهای گوناگون، امکانات سرسام آوری به مصرف می رساند تا به ویژه در افغانستان به اهداف استعماری خویش دست پیدا کند. از همین رو است که مورد هدفِ عوامل دشمن در افغانستان، معمولا افراد، جریانها و مکانهای آگاهی بخشی، بیدارکنندگی و برانگیزانندگی عمومی هستند که علما و خطبا جمعی از این افراد، حلقات دینی، فرهنگی و آموزشی برخی از این جریان ها و مساجد و تکایا تعدادی از این مکانها، به نظر می رسد.
چنانچه تاکنون صدها عالم حوزوی و دانشگاهی، ده ها مسجد، مدرسه و مکتب و ده ها مرکز فرهنگی، آموزشی و تربیتی مورد حمله قرار گرفته، هزاران نفر را به فیض عظمی شهادت رسانده است که آخرین ضربه دشمن شامل حال مولوی حیات الدین صاحبی در ولایت بلخ، شهر مزارشریف و مسجدی در منطقه جَودَرّۀ ولسوالی هسکه مینه ولایت ننگرهار گردید که 70 نفر شهید و بیش از 30 نفر زخمی در پی داشت.
پس از هر حادثه فاجعه باری، تقریبا همگان انگشت نشانه به سمت دشمن بیرونی و عوامل داخلی آن دراز می کنند، اما جای شکی نیست که بستر زمینه ساز آن، مردم، به ویژه عناصری هستند که خودرا نخبه خوانده و یا جامعه چنین دیدی نسبت به این قشر دارد؛ جامعۀ بی روح، منفعل و خواص ساکت، بی تحرک و منزوی و سر در لاک خود که گویا در محیط ماحولشان هیچ اتفاقی نیفتاده، یا در حال وقوع احساس نمی کنند و گاهی با صدوربیانیه هایی، تسلیتی گفته، دشمن موهوم را دخیل دانسته، از نیروهای به اصطلاح بین المللی و نیز دولت حاکم تلاش برای پیدا کردن سرنخ های حوادث و تامین امنیت بعدی را خواستار می شوند، بی آنکه کمترین مسئولیت را متوجه خود بدانند.
با توجه به این روند، متاسفانه نه این اولین حادثه خواهد بود و نه آخرین آن و طبیعی به نظر می رسد که بایستی انتظار شرایط به مراتب بدتر ازین را کشید.
اگرچه درست است که عامل مهم فضای دود اندود و نا به سامانی های متعدد کنونی، خارجی ها در رأس امریکا و انگلیس و دولت مسئول تامین امنیت و فراهم کننده اسباب رفاه، آسایش و آرامش مردم و ساختن کشور در حوزه های مختلف است، اما به یقین می توان اذعان کرد که تا آحاد افراد جامعه به ویژه نخبگان به خود تکانی ندهند و حد اقل برای زنده ماندن خویش طرحی نو و برنامه جدید روی دست نگیرند، قطعا از دشمن انتظار توقف نباید داشت و او پیش میرود تاهرجایی که منافعش ایجاب نماید و حاکمیت نیز بدون حضور مردم در صحنه و پشتیبانی و حمایت نخبگان، کار تاثیر گذاری نمی تواند از پیش ببرد.
چنانچه صریح آیه قرآن کریم نیز، هدایت کننده به این امر است که تا مردم حرکت نکنند و در راستای ایجاد تحول اساسی در خود و کشور خویش سهم فعال نگیرند و مدعیان نخبگی نیز با توکل برخدا و توسل به ائمه معصومین(ع) به وظایف آسمانی عمل ننمایند و چون امام حسین(ع) در راستای اقامه امر به معروف که در نهایت باز شدن شاهراه هدایت و رسیدن به خداست و نهی از منکر که منجر به شکستن طاغوت و منکوب نمودن استکبار به عنوان محور شرارت و منکرات میگردد، قیام ننمایند، هیچگونه انتظاری از هیچ جریان و قدرت خارجی نباید داشت تا برای نجات مردم ما به خود زحمت بدهند و مال و جان خویش را در این مسیر اهدا نمایند، بلکه هرکدام به سهم خود در جهت بهره بردن از بستر داخلی، تلاش خواهند نمود و کار خواهند کرد، چنانچه غربی ها به رهبری امریکا چنین روندی را از ابتدای حضورشان در کشور، در پیش گرفتند و اکنون نیز در همین چهارچوب به دنبال دستیابی به اهداف داخلی و منطقه ای خود هستند و طبیعی به نظر می رسد که وجود و تداوم چنین وضعیتی بایستی شرایط را بدتر از بد بکند و هرچه پیشتر میرویم با بحرانهای کشنده تری مواجه می شویم.
پس نخبگان بایستی به خدا برگردند و با عمل به احکام و فرامین قرآن، به بزرگان آسمانی چون حضرت امام حسین(ع) تأسی کنند و از الگوهای موجود این جهانی چون مسلمانان کشورهای انقلابی ی مانند ایران اسلامی درس بگیرند و با حضور شجاعانه در صحنه، کشور را از وجود عوامل ضد آگاهی و بیداری که همانا وهابیت و سکولاریسم هستند پاک کنند و آرامش و آسایش و در نتیجه اقتدار و عظمت اسلامی را به مردم و کشور برگردانند. در غیر آن، بایستی هر صبح و شام منتظر پدید آمدن حوادث به مراتب خطرناکتر و کشنده تر از هدف قرار گرفتن مسجدی در ننگرهار باشیم و آخرالامر تمام مردم و کشور در لبه پرتگاه نابودی قرار خواهند گرفت.
نویسنده: سیدعیسی حسینی مزاری