آیت الله سیدمحمود هاشمی ارزگانی؛ نویسنده؛ پژوهشگر قرآنی و از اساتید حوزه علمیه مشهد مقدس در پی درگذشت آیت الله ساجدی یادداشتی را با عنوان " فقیهی درسلک ربّانیان" را به آدرس خبرگزاری صدای افغان(آوا) ارسال کرد که از نظر می گذرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
انسان ها از یک منظر بردودسته اند:
برخی در زندگی چونان نقطه ی تنهایند؛ بی هیچ آرایه و پیرایه، پیشاوند وپساوند، منکر ومعروف، زشتی و زیبایی، بی هیچ حب وبغض، درد و دوا، بی هیچ تأثیر وتأثر، بی هیچ گسست و تعلّق، بی هیچ تبسّم وتألم، نه بنده ی خالق اند ونه یاور مخلوق، نه عاشق اند ونه معشوق، سیاهه ی مزاحم وچشم پر کن، فربه وجای گیر، اما لخت وتنها، تهی از ارزش ، محتوا، مفهو ومعنا و...
برخی نیزهمچون نقطه ی وصل اند؛ وصل خدا وانسان، آغازوپایان، مانا وگذران، درد ودرمان، نقطه ی وصل دیروزیان وامروزیان، ملک وملکوت، دنیا و آخرت، دیانت و درایت، سنت وتجدّد، جهاد وتهجّد.«نون» ناس، تعاون ، نصرت وربّانیت اند و«تای« تسلیم، تعبد، رسالت، حکمت،عزت واستقامت. طبیب دوّاراند، وتیمارگرهمیشه بیدار، درپیوست با تمام ارقام واعداد، حروف وکلمات، معنا بخش وزاینده رود ارزش ها ومفاهیم ازبدایت تا غایت، از واحد تا بی نهایت و...
مرحوم آیه الله سیدحسین جید ساجدی «طاب ثراه» از این دسته دوم و ازجنس ربّانیون انسان گرا ونقطه ی وصل ربّانیت وانسانیت بود. نقطه ی وصل خویشتن خویش به آرایه های دانش تا بلندای فقاهت دینی، فضایل والای اخلاقی، بندگی وعبودیت الاهی. نقطه ی وصل فقاهت با درایت. نقطه ی وصل سیاست گری ودیانت ورزی. نقطه ی وصل سنگر رزم باحجره درس وبزم. نقطه ی وصل تهجد ونیایش های شبانگاهی و عارفانه با لباس عزم وخطابه های شور انگیز وحماسی روزانه. نقطه ی وصل مراتب فرازمند دانش، کاوش ها وژرف نگری های فقهی وتفسیریی عالمانه، با تواضع ، فروتنی وگفت وشنودهای سهل الوصول، همه کس فهم وعامیانه. نقطه ی وصل امت با امامت، نقطه ی وصل هزاران نیروی جوان، طالب فلا ح ورستگاری اما متحیر وسرگردان در غوغا وهیاهوی «ایسم» های اغواگر وپرزرق وبرقی چون مارکسیسم، ماؤإیسسم، أومانیسم ، لیبرالیسم، فیمینیسم، فاشیسم، از انواع گوناگون حزبی قومی، جغرافیایی، زبانی وتاریخی ی آن، به حبل متین و نجات بخش عترت وقر آن، ونقطه ی وصل وپل سلامت گذارازورطه ی سهمگین طوفان دین گریزی ودنیا زدگی به ساحل نجات ایمان وخدا باوری، برای هزاران انسان در چهار سوی عالم شیعی واسلامی. نقطه ی وصل وثیق قرآن با فقاهت ، تبلیغ، اخلاق، منش های فردی و اجتماعی و...
آیت الله ساجدی شاخصه های یگانه و مختص به خودداشت که تنها بخشی دراین فسحت می گنجد:
01حیات تنیده باقرآن: اواز معدود فقیهانی بود که ازآوان کودکی ظرف ذهن وجان را فراروی تلاوت، حفظ وعمل به قرآن گشود، ودر فرآیند آن وبراساس اصل تعامل دوسویه انسان وهدایت الاهی « من جاهد فینا لنهدینهم سبلنا وان الله لمع المحسنین» (عنکبوت/69) افق های جدیدی ازهدایت، فضیلت واحساس رسالت در رویکردهای اجتماعی ورفتاری براومکشوف وپیداگشت، وبه آرایه های عباد الرحمان واهالی ایمان آراسته شد؛ درمنش اخلاقی«یمشون علی الارض هونا × واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما× واذا مروا باللغومروا کراما» (فرقان/13و72) بود. اوبرهمگنان فخری نفروخت وعیبی برندوخت، وبین کسان آتشی برنیفروخت که این همه ویژگی دروغگویان بی مقدار است « فلا تطع المکذبین× ولاتطع کل حلاف مهین× همازمشاء بنمیم» (قلم/8-11) چنان که در نیایش وبندگی در زمره ی «والذین یبیتون لربهم سجدا و قیاما » (فرقان/15) «ورتل القرآن ترتیلا» (مزمل/4) « وبالاسحارهم یستغفرون» (ذاریات/18) و در تبلیغ وانجام رسالت درشمار « الذین یبلغون رسالات الله ویخشونه ولا یخشون احدا الا الله ولا یخافون لومه لایم » (احزاب/39) بود .
2. لطف وعمق بیان: او ردا بردوش« ...و قولواللناس حسنا...»(بقره/83) لین جنان ولطف بیان بود چنان که هرگاه برکناره ی جوی باردانش وی سفره جان می گشودی در مهر تبسم ها ولطف نگاه ها ولا به لای امواج کلمات و نصایح تنیده در آیات وروایات وی غوطه ور می شدی و حس آرامش، امنیت وامید سراپای وجودت را فرا می گرفت وبا حسرت و سختی از محضر فیض اودامن بر می چیدی !.
3. رهایی ازچنبره مکان وزمان: آیت الله ساجدی، نه فقیه القوم والدیار بود ونه مفتی دربار، نه طالب پر تکاپوی دوره ی جوانی، ومجتهد لمیده بر بالش عزت وسروری درروزگاران پیری. اودر خاک وجغرافیا، سمت وسوی خاص محصورو محدود نبود، آن هم نه ازسرجبر زمان، ویا تفنن وتفرّج به شیوه ی سیاحان وجهان گردان بل به انگیزه واحساس رسالت جهانی و ابلاغ دست داشته های ثمین فقهی وتفسیری با الهام از آموزه ی وحیانی: «ان هو الا ذکر للعالمین»(یوسف/104) وسنت نبوی: « العلماء ورثته الانبیاء»( کنزالعمال/28679) طبیب دوار درد جان ها بود که داروی شفابخش سنت وقرآن را به گوشه گوشه دنیا ازشرق تا غرب، از آسیا تا آمریکا، با خود به ارمغان برد، و ازجوانی تا کهنسالی دمی از انجام رسالت باز نایستاد ونفسی را به رایگان وعبث ازدست نداد.وبراین باوروایمان بود که آن چه باعث غرق شدن می شود افتادن درآب نیست ماندن درزیر آب وبالا نیامدن ازترس امواج است امواج توفان را باید پذیرفت، حتا اگردرفراز وفرود، گاهی به عمق دریا کشیده شوی، چه آن ماهی که آسوده بر سطح دریا می بینی مرده است.
4.تفقد ازمحرومان: او تنها مجتهد سال خورده ی بود که سختی های سفر را بر جان خویش هموارکرد ودرسن کهولت ازغرب تا شمال وشرق افغانستان، از هرات تا بلخ ،بامیان ، دایکندی وروستاهای دور دوست آن سامان راه پیمود، تا چونان پدری مهربان از محروم ترین فرزندان وقریه ها وقصبات رنج اندود آنان سرکشی کند، شاید که با قدوم و حضورش جراحت های دیرین سال وبی مرهم آنان بهبودی و التیام یابد.
5.تبدیل تهدیدها به فرصت های گران : اودرانتظار لحظه های مناسب نمی آسود بل خداوند گار لحظه ها وتبدیل تهدیدها به فرصت ها واستفاده ی بهینه از فرصت بود ونه آسایش وامنیت، چه بندرگاه امن، محل پهلو گرفتن وآرامش قایق های شکسته وساکن است، که اندک اندک کف های شان می پوسد وطعمه دریا می شوند. اوسربر شانه خدا گذاشت وقصه بودن راچنان زیبا ودلنشین به خوانش گرفت که حتا مرگ ازتماشای زندگیی اوسیر نخواهد شد!؟.
میراث ماندگار آیه الله ساجدی نه تنها مدرسه ی عالم پرور حضرت قائم (عج) در مشهد الرضا (ع) وزینبیه(س) درکابل، بل به پهنا ی قلمروکشور اسلامی افغانستان و فراتر ازآن گسترده است؛ چه کمتر دانشجوی دینی و روحانی جوان، قاریی قرآن و تفسیر پژوه معاصر درافغانستان امروزی و سه قاره ی اروپا،امریکا و کانادا است، که مستقیم وغیر مستقیم خوشه ای ازخرمن خلق و فقاهت وی نچیده باشد ورشحه ای از محافل ومعارف قرآنیی منسوب و مرتبط با آیه الله ساجدی و بیت دانش گستر این دودمان از شاخسار آن نتراود!.
فقدان آن عالم عامل وفقیه جلیل را به ساحت قدسیی ولی عصر وزمان(عج) حوزه های علمی ودینی در افغانستان، ایران،عراق، لبنان، ملت سرافراز افغانستان، سایر مسلمانان بر خوردار از خدمات آن فقیدسعید، شاگردان وبیت مکرم وسوگوارایشان تسلیت می گویم.
در پساپشت ارتحال پی هم سه تن ازاستوانه های فقاهت،دانش ودیانت ازکشورعزیز افغانستان در فاصله ی کمتر ازنیم سال، تنها به این گفته بسنده می کنم که؛ ملت علم دوست وعالم پرورافغانستان، حوزه های دینی ، نسل جوان، دانشگاهیانی که دغدغه دین، ارزش ها ودست مایه های فرهنگی را در سردارید،! آنک که روزگار مسیرش را به سوی دشوارشدن تغییرداده است، ما باید به سمت وحدت، بارورشدن، قوی ترشدن، پویش ورویش مضاعف برای جبران خلأ های موجود ره بسپریم وگرنه اثری جز خاکستر ازما بر جای نخواهد ماند! .
سید محمودهاشمی.مشهد مقدس.19/6/1398ش.برابربا دهم محرم الحرام1441ق