حضرت زینب کبری (س) یک شخصیت باعظمت است. منشأ و ریشهی عظمتی که ایشان در دنیای اسلام توانسته از خود به نمایش بگذارد از چیست؟ بدون شک از ناحیهی نسب و دختر امام علی (ع) بودن نیست.
دانشمندان و بزرگان اهل سنت به خاندان عصمت و طهارت نبی مکرم اسلام (ص) عشق و ارادت دارند و زینب کبری (س) را نیز به عنوان نواده پیامبر اسلام عزیز و گرامی میدارند و با تمام وجود در برابر شخصیت آن حضرت کرنش مینمایند و اعتقاد درونی خویش و خضوع و خشوع خود را بر زبان و قلم اظهار میکنند.
حضرت زینب (س) نمونهی یک زن کامل در متن تاریخ است و نه در حاشیهی تاریخ. مقام زن در اسلام و شجاعت و صلابت ذاتی یک زن در مقابل حوادث از وجود پرافتخار شیرزن کربلا تبلور میکند و پیامی برای تمام زنهای جهان دارد که اگر میخواهید عنوان زن بر شما تلقی شود، همانند زینب باشید و زینب باشید تا زن تلقی شوید واِلّا بجز جنسیت از آفرینشِ یک زن چیز دیگری ندارید.
حضرت زینب (س) مقام عصمت ندارد، اما پاکیزگی و عفت ایشان زبانزد جهانیان است و نماد بارز حفظ ارزشهای اسلامی در حجاب و عفاف میباشد. در متن قضایای کربلا چنان عملکرد و برخوردی با دشمنان آل نبی داشت که هیچ کس جرأت دریدن حریم ولایت یا کشیدن حجاب از سر زنی را پیدا نکرد.
با بررسی شخصیت و مواضع حضرت زینب (س) میبینیم که یک زن میتواند آنگونه تاریخساز شود و نمونهی یک زن مسلمان واقعی را به نمایش بگذارد؛ همان زنی که در افکار و ادیانِ دیگر جز بردهای برای ارضای امیال جنسی چیز دیگری نیست.
از خصوصیات حضرت زینب (س) شجاعت ایشان بود. بعد از حوادثی که رخ داد و حاکم مدینه بدستور یزید بن معاویه خدمت فرزند رسول خدا رسید و از او طلب بیعت کرد، امام پس از یک روز مهلت دستور حرکت به مکه را داد. کل افراد جامعه و بزرگان مدینه همانند ابن عباس و ابن جعفر گیج شدند و بصورت منفعل از همراهی با امام حسین (ع) سرباز زدند، اما زینب کبری در کنار برادرش و برای نجات کیان اسلام همراه با فرزندانش حرکت با قافلهی عشق را آغاز کرد که اگر راه این است که نباید زیر بار ذلت رفت و تسلیم زور گردید، ما خانوادگی فدای این راه خواهیم شد.
پس از عاشورا
از میان کاروان امام حسین (ع) یک مرد باقی مانده است، آن هم بیمار. حضرت زینب است و دنیایی از حوادث، نزدیک به هشتاد زن و بچه، بعضی تشنه بعضی گرسنه یا همه تشنه و گرسنه، شهدا نیز در بیابان قلع و قمع شدند. افرادی که باقی ماندند همه داغدارند، بعضی برادر از دست داده و بعضی پسر. هیچ مردی نمانده مگر امام سجاد (ع) که ایشان هم بیمار است. حضرت زینب (س) خود امالمصائب گشته است، برادران و پسران و پسرانِ برادران همه یا شهید شده و یا یتیم شدهاند. اداره کردن این قافله بدون صاحب در این شرایط برای یک زن چقدر دشوار است اما به حرف برادر میکند و کوچکترین ذلتی را جلوی دشمن از خود به نمایش نمیگذارد.
پیروزی خون بر شمشیر
ظاهر قضیه این است که امام حسین (ع) و یارانش به شهادت رسیدند و در میدان رزم مغلوب دشمن شدند، اما اصل ماجرا چیز دیگری است که به هدف امام حسین (ع) برمیگردد.
امام حسین (ع) برای جنگیدن قیام نکرد تا اگر کشته شود شکست بخورد. امام حسین (ع) بخاطر دین رسول خدا و نجات دین از چنگال تزویر قیام کرد، ولو اینکه به شهادت برسد و اینکه در شهادت خود و یارانش رسوایی حکومت پوشالی یزید را نهفته است؛ اما این پیام را چه کسی باید به تاریخ پیوند بدهد؛ زینب (س).
اینکه میگویند خون بر شمشیر پیروز شده است عامل اصلیاش حضرت زینب (س) بود. حضرت زینب ثابت کرد که زن در متن تاریخ قرار دارد و نه در حاشیه تاریخ.
یک زن باید زینب باشد تا زن تلقی شود، قوی و محکم از همان فردای عاشورا رسالت رسانهای خودش را شروع کرد و به تفسیر کربلا پرداخت. وقتی که وارد شام میشود فضای هلهله برپاست. میخندند، یکی سنگ و خاکروبه از بالا بر سرشان میریزد و یکی آتش بر سر و صورتشان میاندازد و دیگری هم صدایشان میزند: "خارجیها"
ناگهان خورشیدِ استقامت طلوم میکند و چنان شیوا و فصیح همانند امیر مومنان علی (ع) خطابه میخواند که دشمن در بدن میلرزد. این طور نیست که این خانم بزرگوار بر روی منبری بوده باشند و بقیه پایین منبر و خطابه بخوانند. در همان وضع فجیعی که از اسرا پذیرایی شد و تمام سربازان قسیالقلب با نیزه و شمشیر دورشان را گرفتهاند، شروع میکند به خطابه خواندن.
مردم و حکومت یزید را آنچنان با کلمات فصیح و بلیغ خود همانند شیر خدا خطاب قرار میدهد که دشمن در بدن می لرزدغ گویا علی دوباره ظهور کرده و دارد خطبه میخواند و عدهای که نفس سستی دارند شروع به گریه میکنند که بزرگترین ننگ عالم را برای خودشان ثبت کردند و این است یک زن واقعی در اسلام.
زنی که وقتی یزید بن معاویه شروع به جنگ روانی میکند و با زدن بر لب و دندانِ سر بریدهی امام حسین (ع) تلاش دارد تا اهلبیت پیامبر را تحقیر کند جوابی بجز "ما رایت الا جمیلا " نمیدهد. الحق که شهادت از کرامات این خاندان است.
اینگونه است که حاکمیت ظلم و جور توسط یک زن فرو میریزد و کربلا برای تشخیص جبهه حق و باطل و درس و عبرتی برای همگان در تاریخ ثبت میشود.
نویسنده: عباس نادری