در پی تهدید طالبان مبنی بر هدف قراردادن مراکز و پایههای «شبکه مخابراتی سلام» جان بس؛ سفیر امریکا در کابل گفته است که این گروه از یک طرف صلح میخواهد و از طرف دیگر تأسیسات عامه را هدف قرار میدهد.
آقای بس گفته است که گروه طالبان از طرفی از نزدیکشدن به استقرار صلح خبر میدهد؛ اما همزمان با آن جنگجویان این گروه شبکههای مخابراتی و تأسیسات عامه دیگر را مورد حمله قرار میدهند.
سفیر امریکا در کابل کنایه زده است: «ما و شریکان افغان ما نمیدانیم به صلحخواهی طالبان گوش دهیم و یا عمل این گروه را ببینیم.»
«کمیسیون تنظیم و کنترل شرکتها و مؤسسهها»ی گروه طالبان سه روز پیش با نشر اعلامیهای گفته بود که تمامی مراکز و پایههای مربوط به شبکه مخابراتی سلام در سراسر کشور را هدف انجام حملات نظامی خود قرار میدهد.
اظهارات سفیر امریکا در حالی انتشار می یابد که به باور کارشناسان، تناقض میان گفتار و رفتار طالبان، تازگی ندارد؛ گروهی که در جریان گفتگوهای «صلح» با امریکا خونین ترین حمله را علیه اهداف نظامی و غیر نظامی در افغانستان صورت داده است.
اینکه سال ۲۰۱۸ رکورد کشتار غیر نظامیان را در طول ۱۸ سال گذشته شکسته است، یکی از نشانه های جدی این تناقض است؛ این در حالی است که طی نزدیک به دو دهه اخیر هیچ زمانی به اندازه سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ بازار صلح با طالبان، داغ نبوده است.
با اینهمه، طالبان بارها نشان داده است که یک گروه عملگرا و وفادار به آموزه ها و اصول ایدئولوژيک خود است؛ صرف نظر از اینکه این آموزه ها و اصول، درست هستند یا نه.
بنابراین، موضع کنایه آمیز سفیر امریکا در زمینه تناقض در گفتار و رفتار طالبان، پیش از آنکه ماهیت واقعی آن گروه را برملا کند، صداقت و تعهد امریکا را مورد پرسش قرار می دهد؛ امریکایی که ۱۸ سال پیش به بهانه استقرار امنیت و دموکراسی و مردم سالاری و رفاه و پیشرفت و توسعه به افغانستان لشکرکشی نظامی کرد و صدها هزار نفر را به کشتن داد، چگونه پس از ۱۸ سال جنگ، امروز می تواند با همان طالبانی دور میز مذاکره بنشیند که هویت و ماهیت شان را پنهان نمی کنند و همه روزه در میدان های جنگ در عمل نشان می دهند؟
امریکایی که آمده بود تا حقوق بشر و حقوق زن و آزادی را برای مردم افغانستان به ارمغان بیاورد، چطور توانسته است با تناقض های طالبان کنار بیاید و با ضد حقوق بشرترین، ضد زن ترین و ضد آزادی ترین گروه، وارد مذاکرات «صلح» شود؟
این «صلح» در حالی صورت می گیرد که طالبان نه اسما و نه رسما از هیچیک از اصول ایدئولوژيک و اعتقادی خود عقب نشینی کرده اند. آنها همچنان به «جهاد» شان ادامه می دهند و قوانین و احکام سختگیرانه شان علیه زنان، اقلیت های مذهبی و... را با شدت اعمال می کنند.
بر این اساس، پرسش جان بس؛ سفیر امریکا در کابل، پیش از آنکه متوجه طالبان باشد، متوجه امریکا است. از امریکا باید پرسید که چرا از یکسو در ظاهر امر بر مبارزه با تروریزم و حمایت از مردم سالاری و رفاه و آزادی در افغانستان، حمایت می کند و از سوی دیگر با طالبان، وارد مذاکرات صلح شده است؟
از امریکا باید پرسید که چگونه توانسته است با تناقض های طالبان کنار بیاید و این کنار آمدن را به بهای نمایش صریح تناقض های غیر قابل توجیه خود و متحدانش تأمین کرده است؟
سفیر امریکا در عین حال باید توضیح دهد که مردم افغانستان به مذکرات صلح امریکا و طالبان پشت درهای بسته و بدون حضور نمایندگان مشروع و منتخب شان نگاه کنند یا به تأکیدهای مکرر مقام های امریکایی بر حضور نظامی و استخباراتی در افغانستان به منظور مبارزه با تروریزم و زیر نظر داشتن هسته های تروریستی؟
او همچنین باید روشن کند که امریکا طی ۱۸ سال گذشته چه کاری برای مبارزه با تروریزم و نابودی هسته های تروریستی در کشور انجام داده است که در آینده هم در نظر دارد به این بهانه، سلطه و هژمونی اش بر کشور ما حفظ کند؟
تنها توجیهی که برای این تناقض ها وجود دارد، منافع و زد و بندهای سودآور پشت پرده است؛ منافعی که هم امریکا از آن سود می برد و هم طالبان؛ اما مردم افغانستان برای رسیدن هردو طرف به آن، همواره قربانی داده اند.