مقامهای امریکا همزمان با افزایش تنش میان ایران و امریکا گفتهاند که یک ناو جنگی و سیستم دفاع هوایی موشکی پاتریوت را به منطقه اعزام میکنند.
ناو جنگی یواساس آرلینگتون که برای انتقال هواگرد و وسایل نقلیه آبیخاکی استفاده میشود به ناو هواپیمابر یواساس آبراهام لینکلن میپیوندد.
امریکا همچنین چهار بمبافکن مدل بی۵۲ را به پایگاه نظامی این کشور در قطر فرستاده است.
این کشور گفته است این اقدامات در پاسخ به تهدیدهای احتمالی از سوی ایران علیه منافع امریکا صورت گرفته است.
روز جمعه، وزارت دفاع امریکا گفت که خواهان درگیری با ایران نیست؛ اما افزود ایالات متحده "آماده است تا از نیروهای امریکایی و منافعش در منطقه دفاع کند."
جان بولتون؛ مشاور امنیت ملی ترامپ پیش از این گفته بود هدف از این کار فرستادن "پیامی روشن" برای حکومت ایران است که "هرگونه حمله به منافع امریکا یا متحدان این کشور با نیرویی بیامان روبرو خواهد شد."
این نخستین بار نیست که امریکا ایران را تهدید به حمله نظامی می کند. از زمان وقوع انقلاب اسلامی در سال ۵۷ خورشیدی تا امروز، ایران و امریکا همواره رویاروی همدیگر قرار داشته اند و امریکا به عنوان قدرت برتر جهان، از مسیرهای مختلف تلاش کرده است تا دولت ایران را سرنگون کند. بنابراین، نظام کنونی ایران، روزهای سخت تر از این را نیز دیده و از همه آنها به سلامت عبور کرده است.
اکنون که ایران به یکی از قدرت های برتر منطقه تبدیل شده و چالشی در برابر سلطه همه جانبه و تک قطبی امریکا بر سرنوشت ملت های مسلمان، محسوب می شود، جنگ امریکا علیه ایران، دشوارتر از ۴۰ سال پیش است.
از طرف دیگر، به همان میزان که امریکا به سلاح ها و تکنولوژي های نظامی مرگبارتر و ویرنگرتری دست یافته، ایران هم به تسلیحات بازدارنده و اهرم های مؤثرتری برای مهار امریکا و تحمیل تبعات زیانبار و پشیمان کننده هرگونه جنگی بر ایالات متحده، دست یافته است.
این چیزی است که امریکا و استراتژیست های نظامی آن کشور به خوبی از آن آگاه اند. بنابراین، هرگز کاری نخواهند کرد که از نتیجه آن مطمئن نیستند.
از سوی دیگر، طی همین چند روز اخیر که افرادی مانند جان بولتون و مایک پمپئو به صورت پیوسته، ایران را تهدید به حمله نظامی یا چیزی به همین معنا کرده اند، ترامپ و وزارت دفاع امریکا مکررا تلاش کرده اند این پیام را به ایران منتقل کنند که امریکا به دنبال جنگ نیست و نمی خواهد به ایران آسیبی برساند؛ بلکه هدف واشنگتن، استفاده از فشار حداکثری برای مجبور کردن تهران به مذاکره با امریکا می باشد.
شاید در نگاه نخست، تصور شود که این بخشی از استراتژي «زردک و چماق» است؛ اما در واقعیت امر، چنین نیست. امریکای به رهبری ترامپ، حتی اگر رژيم های ثروتمندی مانند عربستان سعودی یا امارات متحده عربی و... تضمین کنند که تمام بودجه مورد نیاز جنگ با ایران را می پردازند، هرگز وارد این باتلاق مخوف و مرگبار نخواهد شد. ترامپ از همان آغاز به قدرت رسیدن، حد اکثر تلاش خود را به کار بسته تا سهم امریکا از درگیری های بی حاصل و مرگبار و پرهزینه خاور میانه را کم کند و به صفر برساند. عقب نشینی از سوریه و افغانستان هم بخشی از همین تلاش محسوب می شود. او می گوید امریکا در ده ها سال گذشته، در هیچ جنگی پیروز نشده و این در حالی است که تنها در خاور میانه بیش از ۶ تریلیون دالر، هزینه کرده است!
با این حساب، آیا باید جوسازی های رسانه های اغواگر غربی را پذیرفت و باور کرد که هدف امریکا از گسیل ناوهای هواپیمابر، هواپیماهای پهنپیکر جنگی، سیستم دفاع موشکی پاتریوت و... به خاور میانه، جنگ با ایران است؟
حتی اگر یک درصد احتمال عزم واشنگتن برای ورود به جنگ با ایران وجود داشته باشد، هیچ تعریف دیگری جز حمایت و انتحار مرگبار نظامی از سوی امریکا برای آن نمی توان پیدا کرد.
ترامپ تاجرپیشه و سوداندیشی که برای تأمین بودجه دیوار مکزیک، از پول های کمکی امریکا به نیروهای امنیتی افغانستان، هزینه می کند، آیا واقعا آماده ورود به جنگی است که برای امریکا و اقتصاد منطقه و جهان، هزاران میلیارد دالر هزینه در پی خواهد داشت و سرانجام هم مشخص نیست که کدامیک از طرف های آن پیروز می شوند؟