گروه طالبان اعلام کردهاست که برای نخستینبار زنان نیز در جمع هیات گفتگوکننده آن گروه در مذاکرات صلح در شهر «دوحه» قطر اشتراک خواهند کرد؛ اما در مذاکره با امریکاییها حضور نخواهند داشت.
ذبیحالله مجاهد؛ سخنگوی طالبان، این مطلب را در گفتگو با خبرگزاری رویترز بیان کردهاست؛ اما از شمار زنان عضو هیأت نمایندگی طالبان در مذاکرات دوحه چیزی نگفتهاست.
سخنگوی طالبان گفت: «این زنان کدام وابستگی و ارتباطی با خانوادههای رهبران طالبان نداشته و آنها افغانها عادی از خارج و داخل کشور میباشند.»
این اظهارات طالبان در حالی مطرح میشود که بارها زنان افغان با برپایی تجمعات متعدد، نگرانی خود را نسبت به از دسترفتن حقوق و دستاوردهای ۱۸ سال گذشته در میز مذاکره با طالبان بیان کردهاند.
در زمان سلطه رژیم طالبان، زنان از بسیاری از حقوق شان از جمله آموزش و حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی محروم بودند.
این گروه در آن زمان یکی از قرون وسطایی ترین رژيم های رفتاری ها را علیه فعالیت های شخصی و اجتماعی زنان به کار بسته بود. به باور شماری از منتقدان طالبان، این امر، یکی از اهداف پایه گذاران و حامیان سیاسی و استخباراتی و ایدئولوژيک طالبان بود تا به مردم این عقیده انحرافی را دیکته کنند که نتیجه حاکمیت و موفقیت سیاسی اسلام در بعد حکومت داری و زندگی جمعی، درست همان چیزی است که طالبان به نمایش می گذارند.
از این منظر، به طالبان پنج سال فرصت داده شد تا با سیطره بر افغانستان، سختگیرانه ترین و غیر انسانی ترین قوانین را زیر نام «شریعت اسلامی» بر زنان تحمیل کنند و رسانه های غربی نیز با برجسته کردن این بخش از رفتار طالبان، آن را به طور غیر مستقیم به نظام حقوقی و احکام شرعی اسلام درباره زنان نسبت می دادند و به این ترتیب، به موجی از اسلام هراسی در جهان دامن می زدند.
این در حالی بود که از نظر خود مسلمانان، علمای روشن اندیش اسلامی و خوانش های میانه روانه ای که مستقیما از منابع وحی و سیره و تحریر و تقریر پیامبر گرامی اسلام (ص) و سایر پیشوایان و خلفای دینی مسلمانان صدر اسلام، تغذیه فکری و ایدئولوژیک می کنند، رفتار طالبان، خوانشی انحرافی و بسیار متصلبانه از اسلام بود که هیچ نسبت معنادار و مستقیم با اصل اسلام راستین و نخستین نداشت و شیوه رفتار آن گروه با زنان هم یکی از نمونه های بارز این امر بود.
از دید آنها برخورد طالبان با زنان بیشتر منبعث از سنت های سخیف عرب جاهلی و جوامع پیش از اسلام بود و بازتاب دهنده دیدگاه های مترقی و نگاه انسانی اسلام به زنان نبود.
با این حال، در پی جدی تر شدن روند مذاکرات صلح امریکا با طالبان، یکی از عمده ترین نگرانی ها در افغانستان نیز چشم انداز آینده زندگی و آزادی های فردی و جمعی زنان بوده است.
فعالان زن همواره نسبت به تبعات ترسناک بازگشت طالبان به قدرت، ابراز نگرانی و هراس کرده و در خصوص پیامدهای معامله دستاوردهای ۱۸ سال اخیر در این حوزه در چارچوب مذاکرات صلح با طالبان، هشدار داده اند.
به نظر می رسد که در پی این ابراز نگرانی ها و فشارها است که طالبان، تصمیم گرفته اند برای نخستین بار شماری از زنان را نیز در ترکیب هيأت مذاکره کننده خود در نشست بین الافغانی دوحه قرار دهند؛ تحولی که بی تردید فی نفسه، مثبت و امیدبخش است و می تواند حمل بر بروز یک تغییر واقعی در رویکردها و باورهای سختگیرانه و متصلبانه طالبان در قبال زنان شود؛ اما در این میان، شماری از آگاهان هم هستند که این حرکت را برای احقاق حقوق انسانی زنان در آینده سیاسی افغانستان، کافی نمی دانند و نسبت به واقعی و جدی بودن این اقدام، هشدار می دهند.
به باور آنها زنان حاضر در ترکیب هیأت طالبان، اگر نماینده تفکر و ایدئولوژی متصلبانه و افراطی آن گروه نسبت به زنان باشند، این امر، خطرناکتر از عدم حضور هیچ زنی از سوی آن گروه در مذاکرات صلح است؛ زیرا در آن صورت، طالبان دغدغه های زنان را از زبان زنان پاسخ می دهند و نگرانی های مشروع و موجه آنان را به این ترتیب، خنثی و بی اثر می کنند.
از این منظر، زنان حاضر در مذاکرات صلح باید پیش از هر چیزی نماینده طیف و صنف زنان باشند و به حقوق و آزادی های انسانی و اسلامی آنها باور بنیادین داشته باشند؛ نه اینکه با رویکردهای افراط گرایانه و اعتقادات افراطی، از یک ایدئولوژي ضد زن نمایندگی کنند.
همین خطر البته جانب دیگر نمایندگی از زنان را هم تهدید می کند؛ جانبی که نگاه عرب جاهلی به زنان را نفی می کند؛ اما خود با آزادی های لجام گسیخته و تظاهر به ضد ارزش های غربی، به دامن جاهلیت مدرن سقوط کرده است.
هیچیک از این دو جریان، نماینده واقعی زنان مسلمان افغانستان نیستند و نمی توانند نگاه واقعی اسلام به زن به مثابه انسان را بازتاب دهند.