خبرگزاری «رویترز» به نقل از منابع آگاه از کنارهگیری مصر از مشارکت در طرح موسوم به «ناتوی عربی» که به ابتکار امریکا و با هدف ایجاد جبههای واحد علیه ایران مطرح شده، خبر داد.
رویترز که این تصمیم مصر را «ضربهای به راهبرد دولت دونالد ترامپ؛ رئیس جمهوری امریکا برای مهار قدرت ایران» توصیف کرده، به نقل از یک منبع آگاه نوشته است که مصر رسما تصمیم خود به انصراف از مشارکت در این ائتلاف را به امریکا و دیگر اعضای ائتلاف اعلام کرده است.
بر اساس این گزارش، مصر به نشست روز یکشنبه اعضای این ائتلاف هم که در شهر ریاض عربستان سعودی برگزار شد، هیأتی اعزام نکرده است.
یک منبع سعودی در مورد روند پیشرفت این طرح گفته است: «خوب پیش نمی رود».
رویترز خروج مصر به عنوان دارنده بزرگترین ارتش جهان عرب را جدیدترین لطمه به ابتکاری موسوم به «ائتلاف امنیت خاورمیانه (مسا)» توصیف کرده است که در سال ۲۰۱۸ با نشستی با حضور ترامپ در ریاض اعلام شد.
با این اوصاف، ناتوی عربی در عمل یک طرح بلندپروازانه و رویاپردازانه است؛ طرحی که پیش از این حتی فراتر از یک ائتلاف نظامی صرف، از سوی ناسیونالیست هایی مانند جمال عبدالناصر؛ رییس جمهوری مصر در قالب ایده هایی مانند «جمهوری متحد عربی» مطرح و دنبال شده؛ اما هربار شکست خورده بود.
اعراب هنگامی که با یک چالش امنیتی از بیرون مواجه شده اند، سعی کرده اند یک ائتلاف نظامی به سبک ناتوی غربی که در برابر شوروی پیشین شکل گرفت، تشکیل دهند تا از حریم امنیت آنها دفاع کند و در مواردی مانند جنگ با اسراییل و مقابله با ایران و...، کشورهای هدف را منزوی و مهار سازد؛ اما این ایده به دلایل گوناگون، همواره شکست خورده است.
خروج مصر از آنچه اصطلاحا «ناتوی عربی» خوانده می شود؛ اما در عمل، تقلای مذبوحانه و بی ثمر رژيم ریاض و شاهزاده اقتدارگرای سعودی؛ بن سلمان برای تشکیل یک جبهه نظامی به منظور مقابله با ایران در خاور میانه نیست، نشان داد که ایده قدیمی اعراب همچنان با همان چالش های قدیمی رو به رو است و آنها قادر به تحقق آن نیستند.
این در حالی است که دولت به رهبری ترامپ و مهره های جنگ طلبی مانند جان بولتون، سعی وافری به خرج می دهند تا اعراب را برای ایجاد یک جبهه نظامی علیه ایران، متحد کنند. آنها در واقع تلاش دارند تا با این اقدام، امنیت خاور میانه را به اعراب واگذار کنند و از بار سنگین و پرهزینه و در عین حال خطرناک نظامیان امریکایی در این منطقه حساس و استراتژيک بکاهند. از آنسو، رژيم اسراییل هم نیز در صدد است تا با دامن زدن به سیاست ایران ستیزانه و ایران هراسانه اش در خاور میانه، به کمک مزدورانی مانند بن سلمان، اولویت های امنیتی اعراب را از مقابله با دشمن تاریخی شان اسراییل، به سمت ایران، منحرف کند و به این ترتیب، با تشکیل «ناتوی عربی» از قدرت و پول اعراب، برای مهار ایران استفاده کند؛ اما مسایل زیادی وجود دارد که مانع از تحقق عملی این ایده می شود.
خروج مصر از ناتوی عربی به عنوان بزرگترین ارتش اعراب، نشانگر آن است که قاهره نمی خواهد به سادگی دست ابزار ریاض و تل آویو قرار بگیرد و به جنگی مرگبار و ویرانگر با ایران مقتدر، وارد شود. از جانب دیگر، اعراب مطمئن نیستند که ترامپ به عنوان یک سیاستمدار عوامگرا و دروغگو که به شدت وجهه سیاسی و اجتماعی و اخلاقی اش، مخدوش می شود، بتواند در انتخابات بعدی امریکا پیروز شود؛ بنابراین، بدون حمایت رییس جمهوری بعدی امریکا طرح ناتوی عربی، آینده ای نخواهد داشت و شکست خواهد خورد.
علاوه بر اینها کشورهایی مانند قطر، کویت و عمان هم حاضر نیستند با سیاست های ماجراجویانه ریاض علیه تهران، همراه شوند. آنها نوعی رویکرد مستقل و اعتدالی و خویشتن دارانه را در پیش گرفته اند.
ضمن آنکه قتل فجیع جمال خاشقجی؛ روزنامه نگار منتقد سعودی به دستور بن سلمان، آینده این رژيم را به شدت خطرناک کرده و روشن نیست که در صورت قبضه مستقیم قدرت از سوی بن سلمان، سعودی به کدام سو خواهد رفت و چه سرنوشتی در انتظار آن خواهد بود.
ترکیه هم از دیگر مخالفان تشکیل ناتوی عربی است؛ زیرا در بلندمدت، مبارزه با قدرت آنکارا یکی از اهداف این ائتلاف خواهد بود. بنابراین، کشورهایی مانند قطر که روابط گرم و دوستانه ای با ترکیه دارند، هرگز نمی خواهند با چنین ایده ای همراه شوند.
با توجه به این مسایل، ناتوی عربی، کودک نامشروعی است که به ابتکار سعودی ها و از سوی متخصصان امریکایی و اسراییلی، شبیه سازی شد؛ اما پیش از آنکه به دنیا بیاید، می میرد.