شورای رهبری مصالحه، پیشنویس 'خطوط سرخ افغانستان' برای نشست پیش رو با طالبان را در دوحه مشخص کرد.
منابع از دومین نشست شورای رهبری مصالحه در ارگ ریاست جمهوری گفتند: در پیشنویس شرایط گفتگوهای بینالافغانی با طالبان حفظ نظام "جمهوری اسلامی افغانستان"، برگزاری انتخابات و حفظ قانون اساسی به عنوان خطوط سرخ در مذاکرات با طالبان مشخص شدند و اگر قرار باشد موادی از قانون اساسی تعدیل شود، باید از مجرای قانونی صورت گیرد؛ ولی خود قانون اساسی قابل تعویض نخواهد بود.
شورای رهبری مصالحه، متشکل از رهبران سیاسی و برخی مقامهای حکومت به تازگی از سوی اشرف غنی؛ رئیس جمهوری معرفی شده است.
حقوق زنان، دموکراسی و نظام اقتصادی نیز خطوط سرخ دیگری است که گفته میشود حکومت روی آن معامله نخواهد کرد.
یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می گوید: سنگ بزرگ، نشانه نزدن است. این همان جایی است که به نظر می رسد حکومت با برداشتن سنگ بزگ، نمی خواهد با طالبان صلح کند.
تعیین خطوط سرخ برای توافق صلح با یک گروه مسلح شورشی از جانب یک دولت مستقر مرکزی، کار معقولی است و اساسا باید این کار صورت بگیرد تا چارچوب و چشم انداز صلح به خوبی مشخص شود؛ اما آیا حکومت در حال حاضر، در موقعیتی قرار دارد که بتواند برای صلح با طالبان، خط و نشان بکشد؟
نخستین نکته ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که جنگ امریکا با طالبان، به بن بست رسیده است. امریکا شکست را پذیرفته و در جستجوی راه های خروج از افغانستان است. از آنسو نیروهای امنیتی افغانستان نیز موضع تدافعی قرار دارند و تحمل سالانه ده ها هزار کشته را ندارند.
کشورهای هم پیمان امریکا نیز دنباله رو واشنگتن هستند و علیرغم اختلاف نظرهایی که با تصمیم های ترامپ درباره آینده جنگ افغانستان دارند، به تنهایی و بدون حضور امریکا قادر به حضور در افغانستان و حمایت از دولت مرکزی و نیروهای مسلح نخواهند بود.
از جانب دیگر، سلطه طالبان بر بخش های وسیعی از خاک کشور هم یک واقعیت عینی و غیرقابل کتمان و انکار است. دولت بپذیرد یا نپذیرد طالبان بر سراسر کشور جولان می دهند و ناامنی های جاری، راه حلی جز صلح با آن گروه ندارد.
بنابراین، طالبان از موضع قدرت و دولت و امریکا از موضع ضعف، وارد مذاکره شده اند. این حقیقت، ممکن است تلخ باشد؛ اما واقعی است و وجود دارد.
با توجه به این مسایل، تعیین پیش شرط و خطوط سرخ از سوی حکومت در قالب شورای عالی مصالحه، تنها می تواند وضعیت را پیچیده تر کند و راه رسیدن به صلح مورد نظر را درازتر و دشوارتر سازد.
بسیار بدیهی و قابل انتظار است که طالبان، این پیش شرط ها را قبول نداشته باشند و آن را از بنیاد، رد کنند. در آن صورت، برنامه بعدی حکومت چه خواهد بود؟ آیا بر این خطوط سرخ خواهد ماند و برای تحقق آنها با طالبان خواهد جنگید؟ با کدام پشتوانه و نیرو و امکانات؟ آیا از موضع خود، عدول خواهد کرد و شرایط طالبان را خواهد پذیرفت؟ در آن صورت، تکلیف دستاوردهای ۱۸ ساله و ارزش های غیر قابل مذاکره چه می شود؟
در هر صورت، وضعیت پیچیده تر از آن است که بتوان به سادگی برای این معماهای چندمجهولی، پاسخ های ساده و سرراستی ارائه کرد.
خطوط سرخ حکومت برای صلح با طالبان، بدون شک بر پیچیدگی این وضعیت خواهد افزود و چشم انداز سیاه تری را در قبال صلح ایجاد خواهد کرد.
در این میان، البته فقط یک نکته محتمل به نظر می رسد؛ نکته ای که به سهم خود، اهمیت بسیاری دارد و آن اینکه حکومت شاید در صدد خرید زمان برای به تأخیر انداختن توافق صلح با طالبان است. حکومت می خواهد این توافق دست کم تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری به تأخیر بیافتد تا آقای غنی بتواند یکبار دیگر، پیروز انتخابات شود و برای پنج سال دیگر، قدرت را قبضه کند. بنابراین، تعیین خطوط سرخ مورد نظر و برداشتن سنگ بزرگ، شاید به این هدف کمک کند و با ایجاد پیچیدگی و مانع در مسیر تحقق آسان و سریع صلح، ارگ را به انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی دوباره آقای غنی برساند.