محمدجواد ظریف؛ وزیر خارجه ایران، در مصاحبهای با یک شبکه تلویزیونی در هند گفت که غیرممکن است که طالبان در دولت آینده افغانستان هیچ نقشی نداشته باشند. آقای ظریف اما افزود که این نقش نباید غالب باشد.
آقای ظریف درباره چگونگی ارتباط ایران با طالبان حرف زد و تاکید کرد که درباره اینکه به گروه طالبان در آینده نقشی در دولت داده شود، مردم افغانستان باید تصمیم بگیرند.
او گفت:"ما در منطقه و فراتر از آن، برای کمک به افغانها در این تصمیم باید زمینهسازی کنیم نه اینکه تحمیل کنیم."
آقای ظریف همچنین گفت:"فکر میکنم هیچکس در منطقه، دولتی تحت سلطه طالبان را به نفع امنیت منطقه نمیداند. فکر کنم در این زمینه تقریبا یک اتفاق نظر وجود دارد."
گروه طالبان اخیرا تایید کرد که هیأتی را به تهران فرستاده است.
آقای ظریف در این مصاحبه گفت که هیأت ایرانی با هیأت طالبان در نشست مسکو حرف زد و آنها را به تهران دعوت کرد.
حضور ایران در روند صلح، ممکن است هنوز برای شماری از فعالان سیاسی و حتی برخی مقام های دولتی در افغانستان، قابل هضم نباشد. واکنش ناشیانه و ناپخته شاه حسین مرتضوی؛ معاون سخنگوی ارگ ریاست جمهوری در این زمینه هم نشان دهنده همین امر بود؛ واکنشی که البته او مجبور شد به سرعت آن را حذف کند.
کسانی که به گفتگوهای ایران با طالبان و اظهار نظر وزیر امور خارجه آن کشور در باره آینده سیاسی طالبان، ابراز نگرانی می کنند و حتی آن را «مداخله» در امور داخلی افغانستان می خوانند، ابتدا باید به این پرسش ساده پاسخ دهند که کشورهایی مانند پاکستان که نزدیک دو دهه است از طالبان، حمایت و میزبانی می کنند، چرا با چنین حساسیت و واکنشی رو به رو نمی شوند؟ امریکا که بدون حضور و اجازه دولت افغانستان، با طالبان، مذاکره می کند، چرا متهم به مداخله در امور داخلی کشور ما نمی شود؟ کشورهای عربی که هم از طالبان حمایت های پولی و مالی می کنند، هم شهروندان شان در صفوف طالبان می جنگند و هم با آن گروه مذاکرات صلح، راه اندازی می کنند، چرا هرگز مورد خشم و نفرت دولت افغانستان و افرادی مانند شاه حسین مرتضوی قرار نمی گیرند؟ قطر که بدون اطلاع و اجازه دولت وقت کابل، دفتر طالبان را افتتاح کرد، پرچم رسمی «امارت اسلامی» را برافراشت و هم اکنون میزبان هیأت سیاسی آن گروه است، چرا مورد توبیخ و سرزنش دولت افغانستان واقع نمی شود؟
ایران بارها اعلام کرده است که همه تلاش هایش در روند صلح با اطلاع و هماهنگی دولت افغانستان صورت می گیرد و هدف از آن، زمینه سازی برای گفتگوی مستقیم آنهاست. همین اظهارات اخیر محمدجواد ظریف؛ وزیر امور خارجه ایران هم که با واکنش شگفت انگیز معاون سخنگوی ارگ مواجه شد، با تأکید بر دو نکته مهم صورت گرفت: یکی اینکه طالبان نباید بر دولت آینده افغانستان، غلبه و سلطه داشته باشند و دوم اینکه در نهایت، این مردم افغانستان هستند که باید تصمیم بگیرند و ایران، فقط زمینه سازی می کند نه تحمیل.
با توجه به این سخنان، یک سیاست خارجی منطقی، خردمندانه و منفعت محور، اقتضا می کند که دولت افغانستان از این سخنان، قویا حمایت می کرد و به آن، به عنوان فرصتی برای دست یافتن به هدف خود برای مذاکره با طالبان، بهره می گرفت؛ نه اینکه با تهدید شمردن آن، موضعی بگیرد که در نهایت، مجبور به حذف آن شود!
آقای ظریف می گوید کسی در منطقه و جهان، سلطه طالبان را تحمل نمی کند؛ اما مرتضوی می گوید ایران طرفدار تفکرات ملاعمری است و می خواهد طالبان را به قدرت برساند!
البته آقای مرتضوی به زودی درخواهد یافت که طالبان، به قدرت بازمی گردند و به کمتر از آن، رضایت نخواهند داد. بعید است گروهی که براساس تحقیق بی بی سی، ۷۰ درصد خاک افغانستان را کنترل می کند، سرانجام براساس فرمولی تن به صلح بدهد که شاه حسین مرتضوی می نویسد. آنها همچنان که تاکنون نشان داده اند در موضع قدرت قرار دارند.
بنابراین، برای تحمیل الگو و اهداف مورد نظر دولت بر صلح با طالبان، ابتدا باید معادلات میدانی جنگ به زیان طالبان، تغییر کند، دولت سیطره خود بر سراسر کشور را تثبیت کند و طالبان در موضع تدافعی قرار بگیرند تا در نهایت، جز صلح، هیچ راهی نداشته باشند.
فراموش نکنیم که این اهداف، با شعارهای عامه پسند فیسبوکی، برآورده نمی شود.