یک منبع معتبر از طالبان در کویته تایید کرده که یک هیات از دفتر سیاسی طالبان در قطر به اسلام آباد رفته است.
این منبع گفته پاکستان برای سهیم شدن خود در گفتگوهای صلح افغانستان این هیات را دعوت کرده است.
زلمی خلیلزاد نیز برای سومین دور مذاکرات با مقامهای پاکستانی وارد اسلام آباد شده و گفته شده پس از پاکستان به افغانستان و چند کشور دیگر خواهد رفت.
پیشتر روزنامه انگلیسی تلگراف نوشته بود که هیات هفت نفری طالبان به پاکستان رفته تا پیش از سومین دیدار شان با مقامهای امریکایی، با رهبرانشان مشورت کنند.
به گفته این روزنامه، این دیدار میان اعضای طالبان پس از آن صورت میگیرد که یکی از اعضای بلندپایه این گروه در هلمند به نام ملا عبدالرحیم کشته شد که گفته میشود با صلح با امریکاییها مخالف بود.
اجتماع نمایندگان طالبان و امریکا در پاکستان، نشان می دهد که امریکا مصر است تا از مسیر پاکستان، به نتایج مورد نظر پروژه صلح خود در افغانستان، دست پیدا کند. این در حالی است که دونالد ترامپ؛ رییس جمهوری امریکا هم دو روز پیش، در اقدامی بی سابقه، با ارسال نامه ای به عمران خان؛ نخست وزیر پاکستان، از او خواسته تا با روند صلح افغانستان، همکاری کند. در این نامه، برخلاف رویکرد معمول ترامپ در مواجهه با سیاست های حمایت از تروریزم پاکستان، او زبان آشتی جویانه تری به کار برده و از مشارکت دو کشور در طرح های روابط همسو و دوستانه سخن گفته است.
با این حساب، به باور کارشناسان، ارسال این نامه به عمران خان، همزمان با آغاز سومین دور سفر منطقه ای زلمی خلیلزاد از یکسو و سفر هیأت مذاکره کننده طالبان از قطر به اسلام آباد و کویته، نمی تواند تصادفی و بدون ارتباط معنادار با همدیگر باشد.
یکی از نشانه های مهم همزمانی این رویدادها این است که امریکا در نظر دارد همانگونه که با حمایت مستقیم و همه جانبه پاکستان، جنگ بر ضد شوروی پیشین و دولت دست نشانده کرملین در کابل را در افغانستان شعله ور کرد و پس از آن، به منظور جلوگیری از استقرار یک نظام اسلامی مورد حمایت مردم افغانستان، گروه های جهادی را به جان هم انداخت و در نهایت، پروژه طالبان را روی دست گرفت تا برای همیشه، فاتحه اسلام و دولت اسلامی در افغانستان را بخواند و راه را برای استقرار یک دولت هوادار غرب در کابل، هموار سازد، این بار نیز در نظر دارد تا به کمک پاکستان، بر جنگ های بی برنده جاری در افغانستان، نقطه پایان بگذارد و زمینه را برای مرحله بعدی پروژه سلطه خود فراهم سازد.
در همه این موارد، اسلام آباد همچنان نقش و جایگاه تعیین کننده خود در بازی های سیاسی و امنیتی افغانستان را حفظ کرده و واشنگتن نیز درست به دلیل همین کارکرد غیر قابل اغماض پاکستان است که علیرغم تنش های تصنعی و گاه به گاه، هرگز پاکستان را از روند بازی های افغانستان، برای همیشه حذف نکرده است.
با توجه به این واقعیت ها، اجتماع همزمان نمایندگان طالبان و امریکا در پاکستان، خبر از حساس تر شدن پروژه صلح امریکا برای افغانستان می دهد؛ صلحی که به نظر می رسد قرار است همانند جنگ، بازهم از «آنسوی مرزها» بیاید.
دولت افغانستان، همواره در واکنشی تکراری و همسان به فجایع امنیتی خونین کشور، آنها را به «آنسوی مرز» نسبت می دهد؛ تعبیری استعاری که کنایه از دست داشتن پاکستان در ناامنی های افغانستان است؛ اما این بار، این صلح است که از «آنسوی مرز» می آید.
اینکه آیا صلح پاکستانی نیز همانند جنگ پاکستانی، برای افغانستان، خطرناک و زیانبار خواهد بود یا خیر، موضوعی است که در گذر زمان، مشخص خواهد شد؛ اما قدر مسلم این است که جنگ و صلحی که مردم و دولت افغانستان در آنها نقش و سهمی تعیین کننده و تصمیم ساز نداشته باشند، نمی تواند بازتاب دهنده منافع و اولویت های استراتژيک سیاسی و امنیتی افغانستان باشد؛ تفاوتی نمی کند که بازیگران آن، امریکا و پاکستان باشند یا روسیه و چین و...