محمد محقق؛ معاون دوم ریاست اجرائی در حمایت از فرمانده علیپور بیانیهای صادر کرده و تلاش برای دستگیری او را "عمل عاقبت نیاندیشانه حکومت" خوانده که مردم مناطق مرکزی هزارهجات را متاثر و شکافهای قومی را بیشتر کرده است.
آقای محقق گفته است:"فقط میشود این لشکرکشی به سمت هزارهجات را در راستای تحقیر و لگدمال کردن مردم مناطق مرکزی و اعمال تبعیضهای قومی از سوی مقامهای کوتاهنظر حکومتی تفسیر کرد."
مقامهای ولایتی غور گفتهاند که عملیات دستگیری آقای علیپور به اتهام 'گروگانگیری و آزار مسافرین' صادر شده است.
مردم ولسوالی لعل و سرجنگل غور اما به محل محاصره آقای علیپور آمده و او را از محاصره نیروهای امنیتی بیرون کشیدند.
واکنشها به خبر تلاش برای بازداشت این فرمانده محلی در فضای مجازی هم نسبتاً گسترده بوده است.
بر اساس تصاویری که در شبکههای اجتماعی پخش شده، شماری از شهروندان در ولایتهای بامیان و میدان وردک در اعتراض به اقدام حکومت دست به تظاهرات زدهاند.
دولت استدلال می کند که قوماندان علیپور که به قوماندان شمشیر هم شهرت دارد، موجب آزار مردم شده و مسافران را ربوده است. این استدلال ممکن است، درست یا غلط باشد؛ اما اقدام به دستگیری او نمی تواند بدون در نظر داشت میزان محبوبیت بالای مردمی این فرمانده محلی و فارغ از انگیزه های قومی صورت گرفته باشد.
به عقیده کارشناسان مسایل امنیتی، مردم از قوماندان شمشیر در برابر اقدام دولت، پشتیبانی کردند و او را نجات دادند و این پیام واضحی دارد: اینکه دولت به بهانه اجرای قانون، عملا خود را با بخش بزرگی از مردم افغانستان، طرف کرده است.
این همان چیزی است که به دنبال بازداشت نظام الدین قیصاری نیز رخ داد و دولت مرکزی، تاوان سنگینی برای اقدام خود پرداخت. اینکه قیصاری تاکنون آزاد نشده است، بستگی به نحوه استفاده جنرال دوستم از قدرت غیر قابل انکار ازبک ها دارد؛ اما مردم، سهم خود را به خوبی ادا کردند و در دست کم ۱۱ ولایت کشور، قدرت و سیطره دولت مرکزی را رسما به چالش کشیدند.
در مورد قوماندان شمشیر نیز اتفاق مشابهی رخ داد. مردم ولسوالی لعل و سرجنگل به صحنه آمدند و نیروهای مسلح دولتی از دو حکومت محلی بامیان و غور را در دستگیری این فرمانده مردمی و محلی، ناکام گذاشتند. شماری از مردم نیز در جریان این رویداد، کشته شدند و این نشانگر آن بود که اگر دولت، بیش از این، وارد حریم امنیت مردم شود، آنها آماده مقابله هستند و این برای دولت مرکزی و وضعیت شکننده وحدت قومی در افغانستان، هرگز پیام خوبی نیست.
مردم مطالبات مشخصی دارند. آنها می گویند که دولت مرکزی در قبال سال ها گروگانگیری، کشتار و ناامنی در مسیرها که از سوی تروریست های مسلح، ایجاد می شود، سکوت کرده و هیچ اقدام مؤثری برای حفاظت از جان و مال مردم در برابر تروریست ها انجام نداده است؛ بنابراین، قوماندان شمشیر به حمایت از آنها برخاسته و توانسته است از مردم در برابر تروریزم، محافظت کند.
امروز که او نیازمند حمایت مردم بود، مردم حق او را به خوبی ادا کردند و به دولت اجازه ندادند که به بهانه زورگویی و ستم و گروگانگیری، این حفاظ مستحکم را از آنها بگیرد و مردم بار دیگر بدون هیچ پناه و پشتوانه ای، در معرض جنایت های تروریست ها قرار بگیرند و تنها بمانند.
در این میان، از نظر آگاهان، هشدارهای آقای محقق هم به مثابه یک رهبر قومی، کاملا قابل درک است. او از مطالبات مشروع مردم هزاره جات، از دولت مرکزی به خوبی آگاه است و از آنسو می داند که دولت هیچ کاری برای تحقق این مطالبات، از مسیرهای قانونی و مشروع، انجام نداده است؛ بنابراین، نمی توان به دولت حق داد که به بهانه های برساخته و کذب، آخرین امیدها و تکیه گاه های مردم برای امنیت و مصونیت از شر تروریزم وحشی و خون آشام را از آنها بگیرد و آنها را تنها رها کند.
به نظر می رسد، مردم پاسخ سریع و صریحی به تلاش حکومت برای حذف فرماندهان حامی مردم در برابر تروریزم دادند. آنها نه تنها در لعل و سرجنگل، در برابر نیروهای دولتی، سینه سپر کردند و با خون خود اجازه ندادند تا فرمانده محبوب شان، دستگیر شود؛ بلکه در میدان وردک و بامیان، هزاران نفر به صحنه آمدند و در حمایت از او و انتقاد از تصمیم دولت، تظاهرات اعتراضی انجام دادند.
مردم مناطق مرکزی نشان دادند که اجازه نمی دهند سناریوی قیصاری علیه آنها نیز تکرار شود.
انتظار می رود دولت پیام و صدای مردم را شنیده باشد و بر سیاست حذف و سرکوب عناصر مردمی ضد تروریزم، تجدید نظر کند.