گروه طالبان اعلام کرده که جلالالدین حقانی از رهبران ارشد این گروه مرده است.
طالبان گفته است که جلالالدین حقانی در پی یک دوره طولانی بیماری وفات کرده و از او به عنوان "شخصیت بزرگ جهادی عصر، عالم دین و رهنمای با ابتکار" یاد کرده است.
طالبان گفته است که حقانی بعد از ایجاد طالبان در کنار ملا عمر، رهبر گروه طالبان که در سال ۱۳۹۴ درگذشت، ایستاد و" خدمات ارزشمندی" را انجام داد.
در سال ۱۳۹۴ یک منبع گفته بود که جلالالدین حقانی حدود سال ۱۳۹۳ به دلیل بیماری درگذشته است.
در آن زمان روزنامه پاکستانی دان نیز به نقل از "منابع موثق" نزدیک به طالبان از مرگ جلالالدین حقانی خبر داده و نوشته بود که او در ولایت خوست در شرق افغانستان به خاک سپرده شده است.
خبرگزاری رویترز هم به نقل از دو تن از اعضای خانواده آقای حقانی گزارش داده بود که او حدود یک و نیم سال پیش در اثر خونریزی مغزی مرده است.
خبر مرگ رهبر و مؤسس شبکه مخوف حقانی اما سال ها بعد از مرگ واقعی او افشا و اعلام می شود.
این در حالی است که پیشتر در مورد ملا عمر؛ رهبر و پایه گذار گروه طالبان و اسامه بن لادن؛ رهبر و اساسگذار شبکه تروریستی القاعده هم اتفاق مشابهی رخ داده بود.
در مورد ملا عمر، هیچگاه مشخص نشد که او کی مرده است. طالبان در سال ۹۴ از مرگ او رسما پرده برداشتند؛ در حالی که در همان زمان، ریاست امنیت ملی افغانستان اعلام کرد که او دو سال قبل از آن تاریخ مرده بود و این ریاست از مرگ او خبر داشته است.
در باره اسامه بن لادن هم یک سناریوی مبهم و مشکوک، راه اندازی و اجرا شد که بر پایه آن، جاسوس های امریکایی با ردگیری راننده او، به سرنخ هایی در زمینه اقامت او در حومه اسلام آباد؛ پایتخت پاکستان دست یافتند و در نهایت، کماندوهای امریکایی مستقر در افغانستان، با نقض حریم هوایی و امنیتی پاکستان، در یک عملیات نظامی پیچیده رهبر القاعده را کشتند و جسدش را به دریا انداختند!
اما همزمان، گزارش ها و ادعاهایی هم منتشر شد که رهبر شبکه القاعده، دست کم سه سال قبل از تاریخ اجرای سناریوی امریکایی، در افغانستان مرده بوده است.
اینکه امریکایی ها حتی یک عکس ساده هم از فردی که سال ها به دنبال او بودند، منتشر نکردند، شک و گمان ها در خصوص واقعیت سناریوی مرگ بن لادن را افزایش داد و ادعای غیر قابل باور انداختن جسد او به دریا این شک و گمان ها را دوچندان کرد و به این ترتیب، ادعای مرگ او سال ها پیش از آنچه امریکایی ها ادعا کردند را تقویت کرد.
به این ترتیب، در همه این سه مورد، یک اصل مشترک وجود دارد. این بدان معناست که حامیان و کارگزاران تروریزم، در یک اتفاق نظر و عمل جالب توجه، حتی زندگی و مرگ مهره ها و رهبران جریان های تروریستی را نیز مدیریت می کنند.
بی تردید، پشت این اصل مشترک، اهداف مشترک و مشخصی هم وجود دارد.
در این میان، اعلام و افشای خبر مرگ جلال الدین حقانی، در زمان کنونی، چه دلالتی می تواند داشته باشد؟
به عقیده کارشناسان، شبکه مخوف حقانی به نوعی بازوی نظامی گروه طالبان محسوب می شود. جلال الدین حقانی، عضو شورای کویته بود؛ اگرچه به باور یک آگاه سیاسی نزدیک به طالبان، او به دلیل بیماری و بعدا مرگ، حتی یکبار هم نتوانست در جلسات آن شورا حضور پیدا کند و به این ترتیب، عملا نقشی در تصمیم های طالبان در سال های اخیر نداشت.
با این حال، سراج الدین حقانی؛ پسر ارشد او هم اکنون معاون رهبر طالبان است و در سال های اخیر، بسیاری از حمله های خونبار تروریستی به ویژه در کابل، به پای این گروه تروریستی نوشته شده است که آخرین مورد آن، حمله راکتی روز عید قربان به ارگ ریاست جمهوری بود که به باور دستگاه های امنیتی، کاری مشترک از سوی داعش و شبکه حقانی بود.
بنابراین، این گروه، با داعش نیز همدست و مرتبط است.
اعلام خبر مرگ جلال الدین حقانی اما نمی تواند تغییری در وضعیت امنیتی کشور ایجاد کند؛ ولی این خبر، بدون تردید تغییراتی در ساختار رهبری طالبان و نقش و سهم گروه های تروریستی هم پیمان در آن، به همراه خواهد داشت.