هیأتی از دفتر سیاسی طالبان در قطر به ازبکستان رفته و با مقامهای عالیرتبه آن کشور ملاقات کردهاست.
محمد سهیل شاهین؛ سخنگوی دفتر سیاسی طالبان گفته است که در این سفر در باره موضوعات "حمل و نقل و انرژی" گفتگو شده است.
این سفر پنج روزه به تاریخ ۱۶ اسد انجام شده است.
وزارت خارجه ازبکستان هم سفر نمایندگان طالبان را تائید کرده است. در وبسایت این وزارت آمده که هیأت طالبان با عبدالعزیز کاملوف؛ وزیر خارجه دیدار و دوطرف درباره چشمانداز روند صلح در افغانستان تبادل نظر کردند.
محمد سهیل شاهین گفته هیأت طالبان در مورد "پروژههای ملی" مانند تأمین امنیت خطوط برق و راه آهن صحبت کردهاست.
آقای شاهین گفته که دو طرف درباره عقبنشینی نیروهای خارجی و چگونگی دستیابی به صلح در افغانستان هم تبادل نظر کردند.
این سفر در حالی صورت می گیرد که کارشناسان مسایل سیاسی نسبت به مشروعیت دادن به گروه طالبان به مثابه یک واحد مستقل سیاسی هشدار می دهند.
به باور آنها دولت و قدرت های خارجی دخیل در جنگ و صلح افغانستان به ویژه امریکا با تسهیل سفرهای آزادانه هیأت های طالبان به سراسر جهان و رایزنی آنها در خصوص مسایلی که مستقیما مربوط به حوزه حاکمیت ملی و اختیارات یک دولت قانونی و مشروع است، راه دست یافتن به صلح را دشوارتر می کنند.
آگاهان معتقد اند که این امر، درست شبیه برافراشتن پرچم سفید طالبان در دفتر نمایندگی آن گروه در دوحه؛ پایتخت قطر است؛ اقدامی که خشم دولت پیشین افغانستان را برانگیخت و استدلال دولتمردان آن زمان نیز این بود که با این اقدام، حاکمیت ملی افغانستان و مشروعیت دولت کابل نقض می شود و دو دولت در یک جغرافیا به رسمیت شناخته می شوند.
این اقدام اما در دولت اشرف غنی به وضوح رخ می دهد بدون آنکه کمترین اعتراض یا واکنشی را برانگیزد.
طرح افتتاح دفاتر سیاسی جداگانه برای طالبان در کشورهایی مانند امارات متحده عربی و ازبکستان نیز از دید صاحب نظران، در ادامه همین رویداد قابل ارزیابی است.
از نظر کارشناسان، اگر فلسفه وجودی دفتر نمایندگی طالبان در دوجه پایتخت قطر این است که آدرس مشخص و با صلاحیتی از سوی آن گروه در خارج، وجود داشته باشد تا بتوان با آن وارد گفتگوهای مستقیم سیاسی برای دست یافتن به صلح شد، این توجیه و استدلال را به هیچ عنوان نمی توان به سایر دفاتر و نمایندگی های سیاسی آن گروه در دیگر کشورها مطرح کرد.
طالبان با این اقدام، عملا به عنوان یک «دولت» عرض اندام می کنند و به این ترتیب، افزون بر عرصه نظامی، از نظر سیاسی نیز حاکمیت دولت کابل را به چالش می کشند و سویه دیپلماتیک خود را هم فعال می کنند.
این هرگز، به نفع مذاکرات صلح نیست؛ زیرا گروهی که ادعا می کند ۷۰ درصد خاک کشور را کنترل می کند و با راه ندازی حملات گسترده، عملا نیروهای دولتی را آسیب پذیر کرده و آنها را در لاک دفاعی فروبرده است، تنها مشکلی که تاکنون داشت، برقراری روابط دیپلماتیک مستقل و مشروع با دیگر کشورها، بدون نیاز به مجوز لازم از سوی دولت افغانستان بود.
اکنون این مهم نیز با ایجاد دفاتر نمایندگی طالبان در چندین کشور که تفاوت بارزی با «سفارت» یک «دولت» رسمی ندارد، محقق می شود و مهم تر از آن اینکه طالبان آزادانه می توانند هیأت های دیپلماتیک خود را به کشورهای دیگر بفرستند و در خصوص مسایل و موضوعات دوجانبه که غالبا میان دو دولت مستقل و رسمی، رخ می دهد، گفتگو و رایزنی کنند.
در چنین شرایطی، این گروه چه نیازی به صلح خواهد داشت؟ کسانی که آگاهانه زمینه های دولت شدن طالبان را فراهم می کنند آیا به تبعات خطرناک این اقدام، فکر کرده اند؟
هیچکس نمی تواند انکار کند که تحرکات دیپلماتیک طالبان در منطقه، بدون اجازه و اطلاع کابل و واشنگتن، صورت می گیرد؛ بنابراین دولت افغانستان و امریکا باید نسبت به تبعات این تحرکات و آثار مخرب و ویرانگر آن روی امنیت ملی و ثبات سیاسی در افغانستان نیز پاسخگو باشند.