وزارت خارجه چین تاکید کرده روابط تجاری و نفتی این کشور با ایران به ضرر هیچ کشوری نیست.
به دنبال خروج امریکا از توافق هستهای با ایران و از سر گرفتن تحریمها علیه این کشور، دونالد ترامپ؛ رئیس جمهوری امریکا هشدار داد از این به بعد کسانی که با ایران معامله کنند نمیتوانند سهمی در بازار امریکا داشته باشند.
اتحادیه اروپا، چین، روسیه، هند و ترکیه با تحریم ایران مخالف هستند.
چین با خرید حدود ۶۵۰ هزار بشکه نفت در روز یکی از مهمترین مشتریان نفت ایران است که حدود هفت درصد نفت وارداتی این کشور است.
چین بار دیگر مخالفت خود را با تحریمهای یکجانبه و فراسرزمینی امریکا علیه ایران اعلام کرده است.
چین گفته است روابط ایران و چین در زمینه تجاری و انرژی، "مناسب، عادلانه و قانونی" بوده است.
این کشور گفته است استفاده از تحریمها به هر بهانهای و برای تهدید سایر کشورها مشکلی را حل نخواهد کرد و تنها گفتگو و مذاکرات راه حل واقعی برای حل و فصل مساله است.
با آنکه کشورهای قابل توجهی تاکنون با تحریمهای یکجانبه و زورگویانه ترامپ علیه ایران، مخالفت کرده اند؛ اما ترکیه و چین که یکی از گستردهترین روابط تجاری را با ایران دارند، رسما اعلام کرده اند که با تحریمهای امریکا همراهی نمیکنند.
اتحادیه اروپا هم در موضعی مشابه، گفته است که از «قانون بازدارنده» خود به منظور بیاثر کردن تحریمهای ضد ایرانی ترامپ و ترغیب شرکتهای اروپایی به ادامه همکاری با ایران و سرمایهگذاری اقتصادی در آن کشور، ادامه میدهد تا از فروپاشی برجام جلوگیری کند.
صرف نظر از نتایج و بازخوردهای اقتصادی این تصمیمها و مواضع و تأثیر آن بر اقتصاد و سرمایهگذاری و احیای ارزش ریال ایران، از نقطهنظر سیاسی، ترامپ با تصمیمهای یکجانبه و سیاستهای نابخردانه و خیرهسرانهای که علیه ایران در پیش گرفته، امریکا را به سرعت در مسیر انزوا قرار داده است؛ انزوایی که از نظر بسیاری از کارشناسان روابط بینالملل میتواند سرآغاز افول و سقوط رهبری و قدرت امریکا در ابعاد جهانی محسوب شود.
بسیاری از کشورها از اینکه امریکای ترامپ، آگاهانه سعی میکند به قوانین ملی خود وجهه فراسرزمینی بدهد و آنها را بر دیگر کشورهای جهان نیز اعمال و تحمیل کند، خشمگین هستند. ماجرا فقط عدم معامله با امریکا نیست، ایالات متحده، پیشتر بانکها، شرکتها و سازمانهای اقتصادی مربوط به دیگر کشورهای همکار با ایران را با وضع جریمههای سنگین، تنبیه کرده است.
این همان چیزی است که استقلال اقتصادی کشورهای دیگر را زیر سؤال میبرد و آنها را تا مرز مستعمرات مالی ایالات متحده، سقوط میدهد.
به عنوان نمونه، شماری از آگاهان معتقد اند که بخشی از تنشهای جاری میان ترامپ و ترکیه، ناشی از دوستی استراتژیکی است که میان آنکارا و تهران جریان دارد. ترامپ از ترکیه انتظار دارد تا همانند رژيمهای سرسپرده عرب، با سیاستهای ضد ایرانیاش همراه شود و به «ناتوی عربی» بپیوندد که همراستا با منافع استراتژيک رژيم جعلی اسراییل، علیه ایران، وارد عمل شود.
این اما چیزی نیست که برای ترکیه به رهبری اردوغان قابل قبول باشد. ترکیه حتی اگر از نقطهنظر راهبردی و استراتژيک، بتواند ایران را نادیده بگیرد و راهی را که ترامپ توصیه میکند برود، در حوزه اقتصادی نمیتواند بدون رابطه با ایران، نیازمندیهای حیاتی اش را به ویژه در حوزه نفت و گاز تأمین کند.
به همین دلیل، اکنون در حالی که ترکیه در دعوای دیرپای امریکا و ایران، جانب ایران را گرفته است، در حال پرداختن هزینههای ناعادلانهای است که از سوی امریکا بر ترکیه تحمیل میشود.
نکته دیگر این است که دولت ترامپ در راستای اعمال سیاستهای سوداندیشانه خود که بر پایه رویکرد خودخواهانه «اول امریکا» تدوین شده، حتی نزدیکترین و قدیمیترین شرکای راهبردی را خود را نیز پشت سر گذاشته است. جنگ تجاری جاری میان امریکای ترامپ و کانادا و مکزیک و کشورهای اروپایی، نمونهای از این وضعیت است.
برای ترامپ آنچه ترجیح و اولویت دارد، تأمین حد اکثر سود و سرمایه اقتصادی و صرفهجویی در هزینههای اقتصادی دولت امریکا است؛ در این میان، تفاوتی نمیکند که این مهم با پرداخت چه هزینهای به دست میآید.
او برای نیل به این هدف، از اقتدار و سلطه و هژمونی امریکا بر جهان هزینه میکند و امریکا را با ابزار تحریم و وضع تعرفههای سنگین گمرکی و سیاستهای ضد مهاجرت و امریکاگرایی افراطی و اقتدارگرایانه، به نحو شتابآلودی در مسیر انزوا قرار داده است.
اکنون تنها چند رژیم سرسپرده عرب و اسراییل هستند که با سیاستهای تحریم و تنبیه ترامپ علیه ملتهای دیگر همراهی میکنند؛ اما آیا او میتواند با این رژيمها بقای هژمونی جهانی ایالات متحده را نیز تضمین کند؟
ایران حتی اگر از سوی متحدان راهبردی و شرکای اقتصادی اش نیز همراهی نشود، میتواند از این گردونه دشوارگذار به سلامت عبور کند؛ زیرا در طول ۴۰ سال گذشته، شرایطی به مراتب بدتر را پشت سر گذاشته است؛ اما بیتردید، برای امریکا که حتی سنگرهای سنتی خود را نیز از دست میدهد، این مسیر، بازگشتناپذیر و هزینههای آن غیر قابل جبران خواهد بود.
بازی خطرناک دیگر امریکا نادیدهگرفتن بیمحابای قواعد بینالمللی است؛ قواعدی که اساس امنیت و همزیستی و نظم شکننده کنونی جهان را تشکیل میدهند و ترامپ عملا آنها را نادیده میگیرد تا شکستن قوانین بینالمللی به عرفی رایج در جهانی بدل شود که بیش از هر زمان دیگری در مسیر تجزیه و تلاشی و فروپاشی شتابنده و بیپیشینه قرار گرفته است.