امرالله صالح؛ رییس پیشین امنیت ملی، یکی از کسانی بود که با تردید و نگرانی نسبت به آتش بس دولت با طالبان و تحولات پرسش برانگیز پیرامون آن، از جمله سرازیر شدن هزاران نیروی مسلح طالبان به شهرها واکنش نشان داده و در باره تبعات ویرانگر این اقدام صریحا هشدار داد.
آقای صالح اما در متنی که در این باره منتشر کرد، به یک نکته ظریف دیگر هم اشاره کرد و آن، حضور همزمان سه پرچم در کشور بود. او گفت که «همین اکنون سه پرچم در کشور وجود دارد: بیرق ملی که از آن دولت دفاع می کند، پرچم طالبان که از آن نیز با سلاح حراست می شود. استفاده از پرچم مخلوع حکومت مجاهدین نیز به عنوان نماد ضد طالب در حال گسترش است. سیاست دولت برای جلوگیری از فروپاشی ملی بر اساس خطوط سمتی چیست؟»
این مقام پیشین امنیتی، بنا به هر دلیلی به پرچم سیاه داعش اما اشاره ای نکرد؛ شاید به این دلیل که او معتقد است، داعش همان طالبان است که با نقابی دیگر، برنامه های تروریستی آن گروه را به پیش می برد.
این در حالی است که وقتی از کریم خلیلی؛ رییس شورای عالی صلح در باره اینکه طالبان با پرچم شان وارد کابل شده اند و تمامیت ارضی افغانستان را نقض کرده اند، سؤال شد، او گفت: "ما بارها گفته ایم که صلح عزتمند می خواهیم نه تسلیمی طالبان؛ طالبان اگر صلح را بپذیرند حق دارند که بیرق شان را هر جایی بالا کنند و دیگر جریان ها هم بیرق خود شان را دارند."
شاید منظور رییس شورای عالی صلح این بود که طالبان وقتی به عنوان یک جریان یا حزب سیاسی به رسمیت شناخته شدند، می توانند از پرچم شان که نماد جریان سیاسی شان است، استفاده کنند.
این پاسخ، شاید برای فرار از تبعات این پرسش مهم، هوشمندانه به نظر برسد؛ اما بی تردید، بازتاب دهنده همه واقعیت موجود نیست.
واقعیت این است که در حال حاضر، حاکمیت ملی افغانستان، از سوی طالبان، داعش و گروه های منسوب به دولت مخلوع مجاهدین که آقای صالح به آن اشاره کرده است، نقض می شود.
پرچم ملی، یکی از نمادهای حاکمیت ملی است و وقتی دولتی نمی تواند یا نمی خواهد از این نماد، به طور همه جانبه، صیانت کند، این بدان معناست که در برابر گروه ها و شبه دولت های مدعی دیگر مانند طالبان، داعش و... از اقتدار لازم و کافی برخوردار نیست.
طالبان در روزهای آتش بس، با تفنگ ها و پرچم های شان به مراکز قدرت دولت در کابل پایتخت و سایر شهرهای کشور، سرازیر شدند و قدرتمندانه مانور و جولان دادند.
هیچکس بنا به هر دلیلی در برابر این حرکت آنها نایستاد. این در شرایطی بود که در مناطق تحت حاکمیت طالبان، خبری از حضور پرچم ملی افغانستان نبود و یا کسی جرأت چنین اقدامی را پیدا نکرد.
بنابراین، طالبان از فرصت آتش بس، یک استفاده سیاسی بسیار عمیق و معنادار کردند و آن، استفاده از آتش بس دولت بر علیه اقتدار دولت و با نقض صریح و جدی حاکمیت دولت بود.
در این میان، علیرغم توجیهی که آقای خلیلی، مطرح کرده است، طالبان یک جریان سیاسی مشروع و معمولی نیست که حمل پرچم از سوی اعضای آن در مراکز قدرت دولت را بتوان ذیل این عنوان، توجیه کرد. این گروه برای حاکمیت و قدرت می جنگد و برای اداره کشور، برنامه های سیاسی و ایدئولوژیک، نیروی مسلح، قانون اساسی، نظام قضایی و سازوکار حکومتی و اداری خاص خود را دارد؛ همانگونه که داعش دارد و نیز نیروهای منسوب به جریان های ضد طالبان وابسته به مجاهدین سابق، دست کم در خیالات شان، چنین رویاهایی را می پرورند.
بنابراین، در چنین شرایطی، رسیدن به صلح در کشوری که عملا چهار پرچم، چهار شبه دولت و چهار حوزه حاکمیت سیاسی در آن وجود دارد، بسیار دشوارتر از آن است که با چند روز آتش بس و چند عکس سلفی بتوان به آن دست یافت.