براساس گزارش ها مقامات ارتش پاکستان گفتهاند که نیروهای ارتش "آمادگی کامل" دارند تا به دولت در متفرق کردن معترضین افراط گرا کمک کند؛ اما در عین حال و تلویحا از دولت در برخورد با این تظاهرکنندگان، انتقاد کرده است. به گفته مقامات ارتش، دولت از ظرفیت کامل نیروهای پولیس برای برخورد با این افراد استفاده نکرده است.
پیشتر و در پی به خشونت کشیده شدن تظاهرات اسلام گرایان در اسلام آباد، دولت پاکستان از ارتش خواسته است که برای برقراری مجدد نظم عمومی در این بخش از پایتخت وارد عمل شود.
همزمان گزارش شده است که شاهد خاقان عباسی؛ نخست وزیر پاکستان، برای بررسی اوضاع، جلسهای را با شرکت مقامات ارشد کشور و فرمانده کل نیروهای مسلح برگزار کرده است.
معترضان - که در بزرگراه فیض آباد در نزدیکی اسلامآباد، پایتخت، دست به تحصن زده اند - زاهد حمید، وزیر دادگستری، را به توهین به مقدسات متهم کردهاند و خواهان برکناری او هستند.
دامنه این اعتراضات به شهرهای دیگر از جمله لاهور و کراچی نیز رسیده است.
به باور کارشناسان مسایل پاکستان، تحولات اخیر نشان می دهد که پاکستان تا گلوگاه در منجلاب افراط گرایی خودپرورده، فرورفته است. بر اساس این تحرکات تازه در اسلام آباد؛ پایتخت پاکستان، به نظر می رسد که بازتاب ها و پژواک های افراط گرایی و اقدامات خطرناک افراط گرایان در پاکستان به اندازه ای نیرومند بوده است که پس لرزه های آن، حکومت اسلام آباد را مجبور کرده است تا در تکاپو برای مهار افراط گرایان، دست کمک به سوی ارتش، دراز کند.
از دید صاحب نظران، واقعیت این است که پاکستان اکنون بیش از هر زمان دیگری در معرض هجمه های سنگین و خطرناک افراط گرایی قرار گرفته و این گرگ اکنون به اندازه ای بزرگ شده است که می تواند علیه ولی نعمت خود نیز دندان تیز کند.
این در حالی است که از سوی دیگر، فضای سیاسی پاکستان به اندازه ای آشفته و چهل تکه و نا به سامان است که قدرت تصمیم گیری قاطع در زمینه مقابله با موج افراط گرایی پاکستانی ها را از دولت اسلام آباد گرفته است؛ زیرا احزاب و گروه های فشار نیرومندی وجود دارند که مستقیما به هسته های رهبری و کانون های تصمیم گیری جریان افراط وصل اند و اجازه نمی دهند با آن گروه ها برخورد سخت افزاری شود.
از سوی دیگر، این خطر نیز وجود دارد که جریان افراط با استفاده از همان بهانه ای که پاکستان و دیگر کارگزاران جریان افراط به گروه های تروریستی منسوب به اسلام گرایی یعنی اعلام "جهاد" داده اند در صورت هرگونه اقدام نظامی و توسل به زور، بخش وسیعی از مردم پاکستان که به لحاظ فکری و ایدئولوژیک همسو با جریان افراط هستند، علیه حکومت سکولار اسلام آباد بسیج شوند و افراط گرایی به یک رویه ملی و همه شمول تبدیل شود. در آن صورت، دمیدن بر تنور توسل به زور پیش از آنکه به مهار ناامنی و بی ثباتی منجر شود به این موج دامن خواهد زد و بی ثباتی های بیشتر و گسترده تری را ایجاد ایجاد خواهد کرد.
البته قدرت قابل توجه گروه های فشار مذهبی همسو و هوادار افراط گرایان را نیز نباید نادیده گرفت.
دولت اسلام آباد هیچگاه سعی نمی کند که خود را در برابر این گروه های فشار قرار دهد؛ با وجود آنکه می داند که یکی از بدیهی ترین تبعات این امر، نیرومندتر شدن و تهییج و تشجیع جریان افراط به ایجاد بی ثباتی های بیشتر خواهد بود.
در این میان نکته ای که نباید از یاد برد این است که حتی اگر دولت اسلام آباد روزی به این نتیجه و جمع بندی برسد که گزیری جز توسل به زور در برابر جریان های افراطی وجود ندارد، کسانی که در پی مهار تروریزم طالبانی در افغانستان هستند نباید خوشبین باشند؛ زیرا پروژه طالبانیزم در افغانستان از اساس با آنچه در پاکستان روی می دهد متفاوت است؛ زیرا طالبان افغانستان به منظور به کرسی نشاندن اهداف راهبردی اسلام آباد و دیگر شرکای استراتژیک آن کشور در افغانستان، ایجاد شده و اصلا قرار نیست تصمیمی برای نابودی کامل این نیرو اتخاذ شود.
سیدمشتاق حسینی