عطامحمد نور؛ والی بلخ از دولت خواسته تا اصلاحات بنیادی را در کمیسیونهای انتخاباتی اعمال و یا آنها را منحل کند. وی همچنین گفته که اصلاحات خواسته اول اوست؛ اما اگر نظام اصلاح نشود، باید "سقوط داده شود".
والی پرقدرت بلخ روز سهشنبه به ولایت غربی هرات رفت و با اسماعیل خان؛ از چهرههای تاثیرگذار منتقد حکومت ملاقات کرد.
آقای نور همچنین از بیعدالتی اجتماعی، ناامنی و فساد گسترده در افغانستان یاد کرد و گفت که اگر نظام اصلاح نشود ـ که به گفته او، اصلاحات خواست اولش است ـ باید "ساقط" شود.
اسماعیل خان هم از دولت انتقاد کرد و گفت که یا "انتخابات زودهنگام" برگزار یا "دولت موقت" تشکیل شود.
والی بلخ، رئیس اجرایی حزب جمعیت اسلامی است و محمد اسماعیل، یکی از رهبران ارشد این حزب به شمار میرود.
آقای نور گفته است که به هرات آمده تا مبارزه جدی برای تغییر در وضعیت کنونی را از آن شهر آغاز کند.
این شاید نخستین موضع گیری صریح یکی از قدرتمندترین منتقدان سیاسی دولت در خصوص سقوط نظام باشد.
این در حالی است که تاکنون همه انتقادها معطوف به اصلاح نظام و بهبود کارآمدی، پاسخگویی، مسؤولیت پذیری، قانونمندی و مردم سالارانه سازی نظام بود، نه سقوط آن.
پس باید این پرسش مهم و جدی را به صورت صریح، مطرح کرد که آیا تغییر در ادبیات سیاسی منتقدان دولت، به معنای تغییر در رفتار و کنش های احتمالی آنها نیز خواهد بود؟
به بیان رساتر، آیا واقعا وضعیت به گونه ای رقم خواهد خورد که منتقدان و مخالفان سیاسی دولت، اقدام به سقوط نظام کنند؟
پیش از پاسخ به این پرسش، ابتدا لازم است به زمینه های شکل گیری این رویکرد، توجه داشته باشیم.
لازم است به این پرسش، پرداخته شود که چه چیزی موجب تغییر در ادبیات سیاسی منتقدان دولت شده است؟
کارشناسان در این زمینه، دو عامل مهم را مؤثر ارزیابی می کنند: نخستین عامل، واکنش حکومت به انتقادها و خواست های منتقدانش می باشد.
به باور گروهی از ناظران، حکومت تاکنون حتی یک درصد از توان، زمان، امکانات و فرصتی را که صرف تلاش های صلح با مخالفان مسلح اش می کند، صرف اعتنا به خواسته های مشروع مخالفان غیر مسلح خود نکرده است.
این در حالی است که تلاش های صلح با تروریست ها نه تنها موفق نبوده؛ بلکه به تشویق و تشجیع آنها برای ادامه ترور و وحشت و خشونت به منظور کسب امتیازهای بیشتر، منجر شده است.
از جانب دیگر، تأکید پرسش برانگیز و اصرار غیر ضروری و ناموجه دولت بر سازش با تروریست ها و از آنسو بی اعتنایی و بی تفاوتی متعمدانه آن در قبال خواسته های مشروع و مدنی و دموکراتیک منتقدان سیاسی اش، سبب سرخوردگی بیش از پیش مخالفان سیاسی درون نظام شده و آنها را دامن نظام، رانده است.
شاید یکی از اصلی ترین عوامل انتقادهای صریح و بی پرده و گزنده و هشداردهنده اخیر عطامحمد نور از دولت نیز همین امر باشد.
او که از جدی ترین هواداران اصلاح نظام به ویژه نظام انتخاباتی کشور بر پایه تعهدی که دو رهبر در توافقنامه سیاسی منجر به تشکیل حکومت وحدت ملی داده اند، بوده هنوز هیچ پاسخ مثبت و امیدبخشی از سوی دولت مرکزی دریافت نکرده است.
از جانب دیگر، برخورد غیر دموکراتیک و غیر قانونی دولت به کمک نیروهای خارجی با پرونده جنایی جنرال دوستم؛ معاون اول ریاست جمهوری که از متحدان سیاسی آقای نور در ائتلاف نجات افغانستان نیز به حساب می آید، یکی دیگر از انگیزه های والی بلخ در حمله سنگین اخیرش بر مواضع دولت و تهدید آن به سقوط ارزیابی می شود.
عامل دومی که سبب شکل گیری این تغییر در ادبیات سیاسی منتقدان عنوان می شود، ناتوانی یا ناامیدی آنها از رسیدن به اهداف خود از مسیرهای دموکراتیک و مدنی مانند تشکیل ائتلاف و برگزاری تظاهرات و اجتماعات و مبارزه نرم برای اصلاح بوده است.
آنها اکنون دیگر چاره ای جز اندیشیدن به «سقوط نظام» نمی بینند؛ زیرا هر روز بیشتر از پیش به این نتیجه می رسند که این نظام، اصلاح پذیر نیست و سلطه بلامنازع عناصر انحصارطلب مورد حمایت خارجی ها، مانع از هرگونه تغییر و اصلاح نرم از درون نظام می شود.
با این وجود، از دید آگاهان، با اظهارات هشدارآمیز اخیر آقای نور، توپ در زمین حکومت است. ارگ هنوز فرصت دارد که به خواسته های مشروع، قانونی و دموکراتیک منتقدان خود، اعتنا و توجه کند و دست از انحصارگرایی بردارد و این چیزی است که از مسیر تسریع اصلاحات سیاسی و انتخاباتی، تعهد عملی به مفاد توافقنامه سیاسی و نیز بازتر کردن فضا برای حضور و فعالیت چهره ها و جریان های مختلف سیاسی و دست کشیدن از دوسیه سازی و بدنام کردن آنها، هنوز هم امکان پذیر است.