محمد بن سلمان؛ جانشین ولیعهد و وزیر دفاع سعودی، مذاکره مستقیم با ایران را رد کرده و حکومت این کشور را متهم کرده است که به دنبال تسلط بر کشورهای مسلمان است تا زمینه را برای ظهور امام مهدی (عج) فراهم کند.
بن سلمان گفته است:"چه طور با آنها گفتگو کنید؟ منطق آنها این است که مهدی منتظَر خواهد آمد و آنان باید زمینه را برای ظهور او فراهم کنند و باید جهان اسلام را تحت سلطه دربیاورند."
محمد بن سلمان مدعی شده است که نیروهای ائتلاف سعودی می توانند مبارزان انصارالله و نیروهای وفادار به علی عبدالله صالح در یمن را "ظرف چند روز ریشه کن" کنند.
این شاهزاده قدرتمند سعودی، با این موضع گیری مفتضح، کاملا نشان داده است که روابط پر تنش جاری میان ایران و عربستان سعودی، مبانی، ریشه ها و خاستگاه های تاریخی و ایدئولوژيک دارد و اساسا بر سر مواردی مانند حمله شماری در تهران به سفارت عربستان و... نیست.
شاهزاده سعودی نشان داده است که عربستان سعودی با تمام توان سعی می کند به موج ویرانگر تفرقه میان شیعه و سنی در جهان اسلام دامن بزند؛ زیرا تصور می کند که ظهور حضرت ولیعصر (عج) تهدیدی برای رژيم های طاغوتی و دست نشانده استعمار در منطقه و جهان اسلام می باشد و زمانی که ظهور واقع شود، بساط ظلم و ستمی که امروز از آدرس رژيم سعودی بر علیه جهان اسلام و جامعه مسلمانان اعم از شیعه و سنی به راه افتاده، برای همیشه برچیده خواهد شد و فسیل های مسلط بر سرنوشت جمعی دنیای اسلام برای همیشه به زباله دان تاریخ ریخته خواهند شد.
با توجه به سخنان صریح شاهزاده سعودی، نبرد جاری میان عربستان و سایر ملت های مسلمان از یمن تا سوریه و عراق و... نبردی میان ایران و عربستان برای به دست گرفتن رهبری جهان اسلام نیست. این نبرد برخلاف تصویری مخدوش و دستکاری شده و انحرافی که سران رژيم سعودی و بنگاه های تبلیغاتی و پایگاه های جنگ روانی آنها ارائه می کنند، میان شیعه و سنی هم نیست؛ بلکه پیکاری جاری میان حق و باطل است.
این نبرد ریشه در تاریخ دارد؛ تاریخی که سراسر عرصه رویارویی بی امان حق و باطل بوده است.
عربستان سعودی نمی خواهد ظهور مهدی (عج) اتفاق بیافتد؛ زیرا در آن صورت، جهان پر از عدل و داد می شود، اسلام فراگیر می شود و بساط کفر و صهیونیزم و مزدوران آنها که ستمکارانه بر سرنوشت جمعی مسلمانان، مسلط شده اند برچیده خواهد شد.
بن سلمان راست گفته است. نمی توان میان حق و باطل، نسبتی برقرار کرد و این نسبت و رابطه را مبنای صلح و گفتگوهای صلح آمیز میان آنها قرار داد؛ زیرا آشتی حق و باطل در هیچ مرحله ای از تاریخ، محقق نشده و اکنون نیز کسی انتظار ندارد، برخلاف جریان تاریخ، این اتفاق رخ دهد.
بن سلمان اما با این موضع به ظاهر ضد ایرانی که عملا و آشکارا ضد اسلامی است، یکی از اساسی ترین اعتقادات اسلامی و چه بسا همه ادیان الهی را انکار کرده و به مصاف و مبارزه با آن برخاسته است.
این همان جایی است می گویند: کاسه خالی که صدا می کند/ خود صفت خویش، ادا می کند.
بن سلمان، با این موضع گیری مفتضح، صفت خویش ادا و خود را رسوا کرده و نشان داده است که اساسا به اسلام نه از نوع شیعه و نه از نوع سنی آن، اعتقادی ندارد؛ زیرا اهل سنت نیز به ظهور مهدی به عنوان فردی از آل محمد (ص) در پایان تاریخ، اعتقاد دارند و گذشته از آن، باور به ظهور منجی یکی از مبانی مشترک اعتقادی در ادیان مختلف آسمانی و غیر آسمانی است.
با این وجود، بن سلمان در برابر ظهور منجی ایستاده تا به نمایندگی از جریان باطل، به مصاف حق برود.
از این منظر، ابراز نظر ولیعهد و وزیر دفاع رژيم سعودی، نه صرفا یک موضع گیری ضد ایرانی یا ضد شیعی که اساسا یک موضع گیری ضد اسلامی و فراتر از آن، ضد دینی است.
بعید است بن سلمان نداند که نه فقط ایرانیان و شیعیان که همه مسلمانان باور دارند که مهدی منتظر می آید و جهان را به تسخیر خود درمی آورد؛ اما او با نسبت دادن این اعتقاد به ایرانیان، بار دیگر سعی کرده است میان شیعه و سنی، جدایی و تفرقه ایجاد کند و به این ترتیب، پیکره واحد و یکپارچه دنیای اسلام را متلاشی کرده و هر پاره آن را در برابر دیگری قرار دهد؛ اما افتضاحی که این بیان او به بار آورده، این است که صف او را هم از شیعیان و هم از سنی ها –از همه مسلمانان- جدا کرده و نشان داده است که مأموریت آل سعود، مخالفت و مصاف با اساسی ترین اعتقادات اسلامی فرای هرگونه تقسیم بندی فرقه ای و مذهبی است.