آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی که آخرین سمت او ریاست تشخیص مصلحت نظام ایران بود، شامگاه دیروز یکشنبه در اثر ایست قلبی، به عمر ۸۲ سالگی چشم از جهان فروبست.
او در حالی درگذشت که به باور بسیاری از ناظران، هنوز از چهره های شاخص، نافذ و اثرگذار جمهوری اسلامی ایران بود. هاشمی علیرغم طی کردن فراز و فرودهای فراوان در طول حیات سیاسی خود، هیچگاه از نظام جمهوری اسلامی و اصول انقلابی و آرمانی آن، فاصله نگرفت و در بسیاری از مقاطع حساس و سرنوشت ساز، مشورت ها و نظرگاه های سازنده و کابردی او، راهگشای دلسوزان به نظام و انقلاب اسلامی ایران بود.
او به یک معنا، مردی برای تمام فصول بود. مردی که در سخت ترین دوران ها، از جمله در جریان یکی از خونین ترین و طولانی ترین جنگ های منطقه ای، رهبری جنگ را بر عهده داشت و پس از آن، با تدبیر و مصلحت گرایی و آینده نگری و ژرف اندیشی، در بسیاری از گلوگاه های سخت و تنگناهای توانفرسا به مدد نظام و انقلاب آمد و در کنار رهبری مدبر جمهوری اسلامی ایران، از آرمان های اصیل انقلابی در برابر توطئه های پی در پی و توقف ناپذیر دشمنان شناخته شده جمهوری اسلامی، دفاع و محافظت و پاسداری کرد.
شماری از ناظران، از هاشمی رفسنجانی به عنوان «امیرکبیر ایران» یاد می کنند و از قضا، روز درگذشت او نیز یک روز پیش از فرارسیدن سالروز مرگ امیرکبیر رقم خورد. صرف نظر از این اتفاق نادر، رفسنجانی بی تردید، با تدبیر و مصلحت و بردباری و متانت خاص خود، خدمات بی شایبه و ارزشمندی به انقلاب اسلامی ایران و تبدیل آن به یکی از ماندگارترین، درخشان ترین، زنده و پویا و پایدارترین انقلاب های قرن بیستم کرد و در عصر حاضر نیز با ماندن در کنار انقلاب و نظام و آرمان های متعالی بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی و سلف صالح ایشان حضرت امام خامنه ای، کمک زیادی به انقلاب ایران به عنوان یک الگوی زنده و قابل استفاده برای بیداری ملت های در بند و تحت سلطه و ستم در سایر سرزمین های اسلامی و غیر اسلامی از خاور میانه تا امریکای لاتین و شرق دور نمود.
آقای هاشمی در عین حال، با وجود موضع گیری های بحث برانگیز گاه به گاه اش در هواداری یا نقد از این یا آن جریان و جناح سیاسی فعال در داخل ایران، همچنان با فراست و نگاه ژرف و فراگیری که داشت، توانست فراتر از جبهه بندی ها و سوگیری های سیاسی بایستد و قدرت، نفوذ، احترام و جایگاه ارزشمند و ویژه اش را همزمان در میان منتقدان و هوادارانش حفظ کند.
یکی از مهم ترین شاخصه های منحصر به فرد هاشمی رفسنجانی، فاصله ثابت و نزدیک او با رهبری جمهوری اسلامی ایران بود. حضرت امام خامنه ای؛ رهبر انقلاب اسلامی ایران، در پیامی که به مناسبت رحلت آقای هاشمی صادر کرد، از او به عنوان «یار دیرین» یاد نمود و افزود که فراز و نشیب های سیاسی و تلاش خناسان، هرگز نتوانست به علاقه شخصی او نسبت به رهبری، خللی وارد کند و از آن بکاهد.
کارشناسان هم معتقد اند که آقای هاشمی از معدود افرادی بود که هم در رابطه با بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران و هم نزد رهبری کنونی این کشور، از وجاهت، جایگاه و اعتبار قابل احترامی برخوردار بود و در بسیاری از موارد، او تنها کسی بود که می توانست رویکرد و نظر نهایی رهبران جمهوری اسلامی ایران نسبت به مسایل حساس و استراتژيک را توجیه نماید.
پذیرش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که منجر به پایان دادن به جنگ هشت ساله میان ایران و عراق می شد، از نمونه های برجسته نفوذ و تأثیرگذاری هاشمی رفسنجانی بر امام خمینی (ره) عنوان می شود؛ رویدادی که حضرت امام از آن به عنوان «نوشیدن جام زهر» یاد می کنند و منتقدان آقای هاشمی از او به عنوان «ساقی جام زهر» تعبیر کرده اند؛ اما به باور کارشناسان، دوراندیشی، آینده نگری و نگاه ژرف و خوانش عمیق و فراگیر آقای هاشمی از سیاست، منافع ملی و سیر تحولات سیاسی جهان، او را به این نتیجه رساند که پذیرش آن قطعنامه، مسیری معقول و مفید برای پایان پیروزمندانه جنگ است.
در دوران پس از امام، تحلیلگران از پذیرش برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام توسط رهبری کنونی جمهوری اسلامی ایران که منجر به پایان یافتن صلح آمیز مناقشه هسته ای طولانی میان ایران و جهان شد، به عنوان نمونه ای دیگر از اثرگذاری و نفوذ غیر قابل انکار هاشمی رفسنجانی یاد می کنند.
با همه این احوال، حیات سیاسی اکبر هاشمی رفسنجانی؛ مردی برای تمام فصول، اکنون وارد فصل تازه ای شده است؛ فصلی که با مرگ او آغاز شده و با پیامدها و اثرگذاری های گسترده آن بر حال و آینده جمهوری اسلامی، استمرار پیدا خواهد کرد.