اخیرا شیرولی وردک؛ نماینده میدان وردک در پارلمان در اثر انفجار یک بمب کارگذاری شده در مقابل خانه اش در کابل، زخمی و سپس در نتیجه شدت جراحات، درگذشت. طالبان مسؤولیت آن رویداد را بر عهده گرفتند.
کمتر از دو هفته پیش، نیروهای امنیت ملی، یک مقام ارشد نظامی طالبان در ولایت بغلان را در حالی که در یک موتر رنجر پولیس وابسته به خلیل اندرابی؛ فرمانده پولیس میدان وردک سوار بود و قرار بود برای مداوا به کابل منتقل شود، بازداشت کردند.
پس از این این رویداد، اعلام شد که خلیل اندرابی به منظور «بازجویی» به کابل فراخوانده شده است.
دیروز کاروانی که حدود ۵۰۰ دانش آموخته پولیس را از یک آموزشگاه نظامی میدان وردک به کابل منتقل می کرد در منطقه کمپنی، آماج یک حمله مهیب و مرگبار انتحاری قرار گرفت و دست کم ۸۰ کشته و زخمی بر جای گذاشت.
امروز گزارش ها از میدان وردک حاکی است که طالبان یورش گسترده ای را در ولسوالی جلریز این ولایت سازمان داده و نیروهای دولتی از شب گذشته تاکنون نبرد سختی را با طالبان در این ولسوالی، آغاز کرده اند؛ نبردی که هنوز از تلفات احتمالی آن، خبری در دست نیست؛ اما گزارش ها حکایت از ادامه نبرد دارد.
جلریز سال گذشته نیز شاهد یک نبرد خونین و کم سابقه بود که پس از ۲۴ ساعت محاصره، با مرگ ۲۲ سرباز جوان افغانستان، پایان یافت.
اینها رویدادهایی بوده که تنها ظرف تقریبا یکماه اخیر اتفاق افتاده است در حالی که این فقط بخشی از وضعیت دشواری است که از سال ها به اینسو در میدان وردک، جریان داشته است.
در کنار این، ولایت میدان وردک، عملا برای میلیون ها مسافری که سالانه از ولایت هایی مانند غزنی، بامیان، قندهار، هرات، هلمند و... از مسیر این ولایت برای رفتن به کابل استفاده می کنند، عملا به یک کابوس مرگبار بدل شده است؛ زیرا بخش های وسیعی از شاهراهی که کابل را به ولایت های یادشده وصل می کند، از میدان وردک می گذرد و این منطقه در کنترل طالبان مسلح قرار دارد که با بمب گذاری های کنار جاده ای، حملات مسلحانه، کمین های چریکی و شناسایی افراد از طریق استخدام جاسوس هایی از میان مردم، منابع دولتی و نیروهای امنیتی، این منطقه را به مسیری خطرناک برای مسافران عادی بدل کرده اند.
وضعیت در داخل میدان وردک هم هرگز آنگونه که انتظار می رود نیست. روستانشینان ساکن ولسوالی های این ولایت، مجبور اند با طالبان و سایر گروه های مسلح مانند حزب اسلامی، همکاری کنند، به آنها پناه بدهند، عشر و زکات پرداخت کنند و از کمک به نیروهای دولتی برای سرکوب آنها خودداری ورزند؛ در غیر آن، باید در قبال نافرمانی شان از دستورات طالبان و دیگر گروه های مسلح مخالف، هزینه سنگینی بپردازند.
با این حال، بمب گذاری های مرگبار طالبان، بارها از میان مردم عادی، غیر نظامیان و حتی کودکان میدان وردک، قربانی های خونینی گرفته است.
در عین حال، باید در نظر داشت که وضعیت کنونی و رویدادهای خونین اخیر، فقط محصول ناکامی های غیر قابل کتمان حکومت وحدت ملی در حوزه مبارزه با تروریزم و تامین امنیت نیست؛ بلکه ریشه اصلی و اولیه این وضعیت، در ندانم کاری ها و ناکامی های احتمالا خودخواسته و آگاهانه حکومت پیشین قرار دارد.
با این حال، مهار و مقابله با این وضعیت، در حال حاضر بر دوش حکومت کنونی است؛ حکومتی که در پی حمله خونین دیروز کابل به میزان گسترده ای مورد حمله و انتقاد مردم واقع شده و فشارها و اتهام های سنگین و شدیدی از جانب اقشار مختلف مردم بر سران حکومت به ویژه مقام های امنیتی وارد شده است.
پاسخ حکومت اما نکته تازه ای که بتواند مانع از سیل دشنام ها و حمله های مردم و افکار عمومی شود، نداشته است.
سخنگویان دستگاه های رسمی از ریاست جمهوری تا نهادهای امنیتی، هرکدام سعی کرده اند فضا را آرام کنند؛ اما این تلاش ها به فوران بیشتر آتش خشم مردم، منجر شده است.
این نشان می دهد که وضعیت به صورت غیر قابل تحملی، بدتر شده و مردم نمی توانند بیش از این شاهد استمرار غفلت یا ندانم کاری آگاهانه سران حکومت در خصوص شرایط بحرانی امنیت کشور باشند.
تلفات سنگین رویدادهای خونینی مانند کشتار دیروز کابل در کنار سکوت و بی تفاوتی دستگاه های مهم امنیتی و اعلامیه های تکراری دفتر ریاست جمهوری، بر موج خشم و اعتراض مردم افزوده است.
در این میان، آگاهان می گویند که رویدادهای مورد اشاره در بالا، نشان می دهد که کانون های اصلی تولید و اشاعه موج خشونت های مرگبار و خونین در کشور مشخص است. میدان وردک در این زمینه مثال خوبی است.
از نظر آگاهان، این قابل قبول نیست که طالبان و سایر گروه های تروریستی، با آسودگی سرگرم هسته گذاری در همسایگی کابل باشند و سران حکومت وحدت ملی، صرفا به سلطه خود در منطقه سبز پایتخت از گلخانه تا سپیدار دلخوش کنند.
در این میان، روند اوضاع و واکنش های جمعی، هردو یک خواسته مهم را مورد تأکید قرار می دهد: این وضعیت به هر شیوه ممکن، باید «تغییر» کند.