محمود صیقل، نماینده دایمی افغانستان در ملل متحد می گوید:"با اینکه چند دور از مذاکرات چهار جانبه برگزار شد اما پاکستان برای آوردن تروریست ها به پای میزعدالت، به هیچ توافقی پایبند نیست، بنائن حکومت افغانستان در صورتی که پاکستان در سیاست ها خود در قبال استفاده از تروریستان علیه افغانستان تغییرات نیاورد، راه دیگری جز راجع کردن این قضیه به شورای امینت را ندارد".
اظهارات فوق از مقام فوق العاده ای مانند نماینده دایمی افغانستان در سازمان ملل، قابل توقع و در عین حال مدرن و دیپلماتیک می نماید؛ چرا که یک مقام ویژه و در یک مکان ویژه و با دوستان ویژه خویش یعنی سرمنشی سازمان ملل و سایر دیپلماتها در میان می گذارد؛ اما آیا این بیانات و سخنان تعارفی و تشریفاتی هر از گاه و بیگاه مقامات دولت افغانستان، می تواند کارگشا باشد و دردی از مردم و کشور ما را درمان کند؟!
پاکستان در یک حساب دقیق بیشتر از سه دهه است که پای پروسه دخالت مستقیم خویش را در افغانستان باز کرده است و در این مدت نه چندان کوتاه می شود گفت که از هیچ شرارت و بغاوت و جنایتی علیه مردم و کشور ما مضایقه و کوتاهی نکرده است.
دیدن رویاهای سبز و شیرین سران پاکستانی برای دولت و ملت و کشور همسایه آنها یعنی افغانستان، دقیقاً از زمانی آغاز شد که اتحاد جماهیر شوروی سابق، با یک محاسبه غلط سیاسی، افغانستان را به اشغال نیروهای نظامی خویش در آورد.
دقیقاً از همان آوان یعنی آغاز اشغال افغانستان بوسیله سران وقت کرملین، پاکستانی ها نیز شدیداً تحریک و ذوق زده شدند. سران وقت اسلام آباد به خوبی می دانستند که با اشغال افغانستان بوسیله ابر قدرت بلوک شرق، بلوک غرب و در راس همه آنها یعنی سران دخالت گر و سلطه جوی ایالات متحده امریکا ساکت نمانده و به زودی دست بکار می شوند و این سران فرصت طلب و کمین کرده اسلام آباد است که بهترین فرصتهایی که همیشه خواب آنها را می دیدند، برای آنان مهیا می شود که آن چیزی نبود جز گسترش سلطه همه جانبه سیاسی، نظامی و اقتصادی پاکستان بر افغانستان.
پاکستان از همان زمانها و با کمک همه جانبه امریکا و متحدان آن، افغانستان را به عنوان دهلیز منافع استعماری خویش انتخاب کرد و در اولین فرصت، بسیاری از رهبران جهادی را به عنوان حافظان منافع اسلام آباد در رژیم های آینده افغانستان، بر گزید و نشانی کرد.
پس از شکست شوروی سابق و رسیدن قدرت به دست مجاهدین، اختلافات عمیق و غیر قابل حل مجاهدین بر سر تقسیم قدرت با یکدیگر، زمینه را برای ایجاد گروه طالبان بوسیله امریکا و عربستان و پاکستان، هر چه بیشتر مهیا کرد و شاید بتوان گفت که این بهترین خدمتی بود که مجاهدان کشور ما و صد البته به طور ناخواسته، به مثلث شوم و نکبت بار استعماری امریکا و پاکستان و عربستان انجام دادند و آنان را در رسیدن به مقاصد شوم و ویرانگر استعماری شان، کمکها کردند.
با روی کار آمدن طالبان، افغانستان رسماً به یکی ایالتهای پاکستان تبدیل شد و می شود گفت در این برهه ای از زمان، رویاهای شیرین سران وقت اسلام آباد به واقعیت پیوند خورد. رژیم طالبانی که به نوعی یکی از بازوان اجرایی سران اسلام آباد شمرده می شد، بیشترین رقم ستم و جنایت را علیه مردم افغانستان مرتکب شد و در واقع آغاز شرارت پاکستانی ها علیه مردم افغانستان در زمان طالبان کلید خورد و تا کنون این شرارت و جنایت، بیش تر از روز پیش، همچنان ادامه دارد.
تجهیز و تقویت طالبان و گروه سفاک حقانی و سایر گروههای تروریستی که علیه افغانستان و مردم بی گناه آن اعلام جهاد کرده و مسلمانان مظلوم این مرز و بوم را سر می بُرند، همه و همه بوسیله سران پاکستانی و صد البته در هماهنگی با امریکایی ها انجام می شود.
روزی نیست که دولت پاکستان علیه دولت و ملت افغانستان، دست به یک شرارت و بغاوت تازه ای نزند و تعدادی از مردمان بی گناه این سامان اسلامی را بخاک و خون نکشد و خانه و کاشانه و اموال و دارایی های آنها را طعمه آتش و انفجار نکند! و این در حالی است که همه ی دنیا از دخالتهای ناجوانمردانه و ظالمانه سران اسلام آباد نسبت به دولت و ملت و کشور افغانستان، اطلاع دقیق و شفاف دارد؛ اما با همه ی اینها دولتمردان ما هنوز و پس از این همه عملکردهای غیر انسانی و دخالت گرانه دولت پاکستان، مردداند که آیا از دولت پاکستان در شورای امنیت سازمان ملل شکایت بکنند یا نه؟!
دولت ما از چه می ترسد؛ آیا با شکایت از پاکستان چه چیزی را از دست می دهیم که تا اکنون نداده ایم و آیا بدتر و بالاتر از کشته شدن فرزندان و مادران و برادران و کودکان ما چیزی دیگری هم می تواند وجود داشته باشد که برای از دست دادن آنها بترسیم و بلرزیم و آیا بالاتر از سیاهی هم رنگی هست؟!