رسانه ها خبر از کشته شدن رهبر طالبان؛ ملا اختر منصور توسط حمله پهبادهای امریکایی دادند. خبر مذکور از سوی امریکایی ها و مقامات پاکستانی و طالبان تائید شد و بلافاصله پس از تائید خبر، و در عرض کمتر از دو سه روز، شخص دیگری بنام ملا هیبت الله آخوند زاده به عنوان رهبر جدید این گروه معرفی شد.
علاوه بر معرفی سریع السیر رهبری این گروه، همچنین سراج الدین حقانی و ملامحمد یعقوب که از آنها به عنوان گزینه های احتمالی برای رهبری طالبان نام برده می شد، به عنوان معاونین ملا هیبت الله انتخاب شده اند.
در باره کشته شدن رهبر طالبان و معرفی جانشین برای وی و تحولات جدیدی که دامنگیر این گروه شورشی شده، چند نکته در خور یادآوری می نماید:
۱- نکته نخست اینکه چرا رهبر طالبان در شرایطی کشته می شود که گفت و گوهای صلح در افغانستان در جریان است و تلاش منطقه ای در جهت بر سر میز مذاکره کشاندن طالبان ادامه دارد؟ آگاهان بر این باوراند که امریکا زمان مناسبی را برای کشتن ملا منصور انتخاب کرده است؛ چرا که از یک سو مانع برگزاری هر نوع مذاکره ای در زمینه برقراری صلح و ثبات در افغانستان می شود؛ به دلیل آنکه امریکا بر رغم سر دادن شعار صلح خواهی در افغانستان و تلاشهای صوری و ظاهری در این جهت با برگزاری کنفرانسهای چهارجانبه و در چندین نوبت در کابل و اسلام آباد و کشورهای دیگر، اما در اصل و اساس راضی به برقراری امنیت و ثبات دائمی در این کشور نیست؛ چرا که با وجود امنیت و ثبات واقعی و دایمی در افغانستان، دیگر دلیل و بهانه ای برای حضور بلوک غرب به خصوص نیروهای نظامی دولت امریکا وجود نخواهد داشت.
از سوی دیگر و طبق نظر بسیاری از کارشناسان، امریکا در صدد سپردن رهبری طالبان به دست داعش است و از سویی چون ملا اختر منصور با حضور داعش در افغانستان چندان موافق نبودو سعی داشت تا زمام زعامت و رهبری طالبان حتی المقدور به دست خود آنان باشد که این در واقع خواست دولت اسلام آباد نیز بود و هست، لذا این عدم توافق باعث مرگ وی به وسیله حمله پهبادهای امریکایی شد.
بنا بر دید آگاهان، توطئه خطرناک و ویرانگری علیه دولت و ملت افغانستان در حال شکل گیری است و آن خواست و اراده سران کاخ سفید مبنی بر داعشی کردن کل افغانستان است؛ در حدی که دیگر شورشی ای بنام طالب و یا هر نام و عنوان دیگر در افغانستان نباید جرئت اظهار وجود داشته باشند و اما این پروژه خواست دولتمردان اسلام آباد نیست و آنان طرفدار حذف طالبان از صحنه افغانستان نیستند به دو دلیل: دلیل نخست سرمایه گذاری کلان و دراز مدت سران اسلام آباد است که در طول سالها نسبت به طالبان در افغانستان انجام داده اند و بهره های فراوان خویش را از این سرمایه گذاری های مناسب نیز برده و در آینده نیز دوست دارند ببرند.
اما دلیل دوم، بر می گردد به بدنامی گروه داعش در سراسر جهان و توحش و سبعیتی که این گروه اهریمنی و سفاک در آئینه جهان از خود به نمایش گذاشته است. از دید سران پاکستانی طالبان هر چه هم بد و ستمگر باشند، به گروه داعش در بدی و بدنامی نمی رسند و دید مردم افغانستان نسبت به طالبان، آن دیدی نیست که آنان نسبت به گروه داعش و امثال آن مانند القاعده و گروه حقانی دارند و به همین دلیل نیز پاکستان با تلاش فراوان گروه حقانی را با گروه طالبان ادغام کرد و هم اکنون نیز گروه حقانی سمت معاونت رهبر جدید طالبان را بر عهده دارد.
آنچه به عنوان نتیجه دراین بخش می توان به آن پرداخت و متمرکز شد، این واقعیت است که امریکائی ها به پلان خویش از کشتن ملا اختر منصور نرسیدند؛ چرا که آنان توقع داشتند پس از کشته شدن ملا منصور رهبری این گروه به دست کسی چون سراج الدین حقانی بیفتد که در افراط و توحش باوری قرابت های مناسبی با سران داعش دارد که در صورت قرار گرفتن بر اریکه رهبری، به مرور زمان گروه طالبان را می تواند در داعش ذوب کند.
۲- نکته دوم واکنش سریع و فوری و نیز رندانه استخبارات همسایه جنوبی در معرفی رهبری جدید طالبان و معاونین آن است.
بر رغم حاشا و انکارهای سران پاکستانی مبنی بر دست نداشتن آنها در تشکیلات درونی طالبان افغان، پر واضح است که اگر نباشد دخالتهای مثتمر و موثر سران آی اس آی در امور داخلی و بیرونی گروه طالبان، اتخاذ تصامیم مهم و مواضع حساس نظیر معرفی سریع و در عین زمان دقیق و کارشناسانه رهبری جدید طالبان، ابداً برای این گروه بدوی و ناآشنا با پیچ و خم معادلات حاکم در سیاست دنیا، ممکن و میسر نبود و نیست.
به نظر می رسد سران آی اس آی با این واکنش سریع در معرفی مهره مورد نظر خویش به عنوان رهبر طالبان، به دو هدف همزمان خویش نظر دارند؛ اول اینکه با این اقدام ضربتی، از هم پاشیده شدن نیروهای طالبان جلوگیری کردند- شگردی که به ذهن بدویت طالبانی هم خطور نمی کند- و در ضمن آن پیامی هم به امریکایی ها دادند مبنی بر آنکه پاکستان در افغانستان بر اساس منافع خویش کار می کند و منافع اسلام آباد در حال حاضر بر حفظ گروه طالبان به عنوان ابزار نفوذ آنها در این کشور، تامین و برآورده می شود.
در هر حال، آنچه از جریان اوضاع برداشت می شود هر دو دولت امریکا و پاکستان بازی خطرناکی را زیر عنوان بازی مرگ با طالبان را براه انداخته اند و در این بازی مخوف هر از گاهی یکی از آنها پیروز می شوند و یک دیگر ناکام؛ اما هر یک از دو سوی قضیه چه کامیاب و چه هم ناکام شوند، خیلی تفاوتی بحال طالبان ندارد؛ چرا که آنها در هر حال بازنده اند و سرگردان کوه ها و دشتها و مبارزه و دهشت آفرینی های آنان هم تا برآورده شدن همه ی اهداف استعمار پاکستانی و امریکائی ادامه خواهد داشت.