شورای عالی صلح می گوید که پیشنویس توافقنامه صلح بین دولت و حزب اسلامی نهایی و به هیات این حزب سپرده شده است.
محمدخان؛ معاون رئیس اجرایی روز چهارشنبه، جزئیاتی از مفاد این توافقنامه را اعلام کرد.
آقای محمدخان تعهدات پیشنهادشده در این پیشنویس را چنین فهرست کرد: تلاش برای بیرون کردن نام رهبر و اعضای حزب اسلامی از فهرست سیاه سازمان ملل و ممالک دیگر به ویژه امریکا، عفو زندانیان حزب اسلامی در چارچوب قانون، جا به جایی مهاجرین این حزب در افغانستان، مصونیت قضایی (به استثنای حق عبدی در قضایا)، جذب واجدین شرایط اعضای آن به دولت افغانستان و مشورت با آقای حکمتیار در مسایل ملی.
او گفت که امتیازهایی مانند دادن پست وزارتخانه، ولایت و یا سفارت به حزب اسلامی در این پیشنویس وجود ندارد.
محمدخان افزود که پیشنویس توافقنامه صلح با حزب اسلامی به گلبدین حکمتیار فرستاده شده و امضای نهایی پس از موافقت او صورت خواهد گرفت.
او هیچ صحبتی از سرنوشت سلاح و تجهیزاتی که حزب اسلامی در دست دارد، به میان نیاورد.
با این حال، به عقیده کارشناسان امضای توافقنامه صلح با حزب اسلامی، لزوما به پایان جنگ و خشونت سراسری در افغانستان، منجر نخواهد شد. این نتیجه از آنجا ناشی می شود که حزب اسلامی، مدت هاست تاثیرگذاری و کارآمدی خود در عرصه ایجاد ناامنی در کشور را از دست داده است.
به نظر می رسد این حزب پس از ۴۰ سال جنگ، دیگر توان و نیروی کافی برای جنگ را از دست داده باشد.
از جانب دیگر، شماری از کارشناسان، عقیده دارند که ظهور گروه های پرقدرت تر تروریستی، عناصر مستعد افراط گرایی و خشونت وابسته به حزب اسلامی را به سمت و سوی خود کشانده است و این امر نیز بی تردید، روی کاهش توان جنگی این حزب، اثری قابل توجه گذاشته است.
نکته دیگر، احتمال محدود شدن و کاهش نفوذ کاریزماتیک رهبری حزب اسلامی بر عناصر و عوامل دون پایه تر آن است. به عقیده آگاهان، سال ها زندگی در خفا و در حال فرار و آوارگی برای آقای حکمتیار، قدرت او در مدیریت، رهبری و سامان دهی حزب را به نحو قابل ملاحظه ای، تنزیل داده است.
به باور آگاهان، یکی از نشانه های بارز این امر، بروز انشعاب و چنددستگی های فراوان در بدنه این حزب است؛ به گونه ای که امروزه بسیاری از کادرهای اصلی و چهره های شاخص این حزب، از بدنه اصلی آن که هنوز توسط گلبدین حکمتیار، رهبری می شود، جدا شده و خود احزاب تازه ای را ایجاد کرده و برخی از آنها نیز در سال های گذشته، سمت هایی را در حکومتی که آقای حکمتیار، ۱۵ سال با آن جنگید و آن را به رسمیت نشناخت، بر عهده داشته اند.
محمدخان؛ معاون کنونی رییس اجرایی نمونه ای از این افراد است.
یکی دیگر از نشانه های این امر، محدود شدن وابستگی، اتکا و اعتماد آقای حکمتیار به شماری از خویشاوندان و اعضای خانواده خود است.
این بدان معناست که حزب اسلامی، منابع اصلی قدرت خود را از دست داده است.
مساله دیگر این است که حزب اسلامی از آنجایی که به طالبان نیز به عنوان یک رقیب جدی نگاه می کند، نگران آن است که تلاش های فشرده صلح دولت افغانستان، سرانجام نتیجه بدهد و با پیوستن طالبان به روند صلح، نه جایی برای این نیرو در عرصه مبارزه نظامی با دولت و مردم باقی بماند و نه زمینه و مسیری برای بازگشت به روند صلح و کسب امتیازهای سیاسی و... از دولت داشته باشد؛ به بیان بهتر، مانده از جنگ و رانده از صلح!
همه این عوامل، حزب اسلامی را ناگزیر می سازد که تن به صلحی هرچند نمادین و کم اهمیت با دولتی بدهد که پیش از این، بارها آن را «دست نشانده اشغالگران» می نامید و با یار ۴۰ ساله اش، تفنگ، خداحافظی کند.
با این حساب، به عقیده تحلیلگران، توافق صلح با حزب اسلامی، ممکن است با توجه به عواملی که برشمرده شد، برای خود حزب اسلامی و اعضای آن، اهمیت داشته باشد؛ اما برای دولت و کلیت روند صلح، امتیاز خاصی محسوب نمی شود؛ زیرا نه زمینه تامین صلحی سراسری را فراهم می کند و نه کمکی به کاهش خشونت و جنگ در کشور خواهد کرد.
و نکته آخر اینکه با توجه به آنچه محمدخان گفته است در توافقنامه صلح با حزب اسلامی، امتیازهایی بزرگتر از اهمیت این حزب، به آن داده شده است؛ از مصونیت قضایی اعضا و رهبران آن تا آزادی زندانیان، حذف نام شان از لیست های سیاه و همچنین استخدام اعضای آن در سمت های دولتی و..