تغییر رویکرد امریکا را باید یک حرکت تدریجی، گام به گام به حساب آورد و از سالیان گذشته بدین سو روی دست گرفته شده است. عدم صداقت پاکستان در مبارزه با تروریسم دو معنا دارد، یکی آنست که پاکستان در مبارزه با تروریسم صداقت نداشته و نتوانسته منویات حکومت ایالات متحده امریکا را برآورده کند. دیگر این که اگر پاکستان برای ایالات متحده امریکا به عنوان یک بازار فروش کالا مد نظر باشد، نبود امنیت و رشد افراط گرایی این زمینه را از ایالات متحده امریکا می ستاند و بازار قابل اطمینانی برای آن کشور نخواهد بود.
در هفته های اخیر خبری منتشر شد مبنی بر این که ایالات متحده امریکا پولی برای پاکستان نمی پردازد که آن کشور جنگنده های اف- ۱۶ از امریکا خریداری کند.
این خبر در برخی خبرگزاری ها، با بازخود و بازتاب های گوناگون همراه بوده، یکی از این بازتاب ها این بوده که گویا سیاست ایالات متحده امریکا در حال تغییر یافتن است. عدم پرداخت پول به پاکستان به معنای تجدید نظر سیاست خارجی امریکا نسبت به پاکستان است و این می تواند نقطه عطف مهمی در سیاست امریکا در قبال پاکستان تلقی گردد و سبب شود که امریکا با دید واقع بینانه تری به افغانستان و هند نیز بنگرد، در نتیجه تسهیلاتی برای رسیدن حکومت افغانستان به صلح با طالبان نیز فراهم آید.
جالب است که کنگره امریکا از این جهت مانع پرداخت این پول شده است که پاکستان را متهم کرده است که در سیاست های خود صداقت کافی نداشته است.
جان کربی، سخنگوی وزارت خارجه امریکا گفته است که مخالفت کانگرس با این معامله تسلیحاتی با پاکستان، به معنای این است که واشنگتن نمی تواند پول خریداری جت های اف ۱۶ را به پاکستان فراهم کند.
گانگرس دلیل عدم پرداخت پول به پاکستان برای خریداری جنگنده های اف -۱۶ را عدم صداقت پاکستان در امر مبارزه با تروریزم خوانده است!
اعضای کانگرس امریکا گفته اند که پاکستان به اندازه کافی کمک دریافت کرده؛ اما به گونهی جدی با گروههای هراسافگن مبارزه نکرده و هم چنان به افزایش تنش ها میان هند و پاکستان اشاره کرده است.
کسانی از رویکرد جدید امریکا احساس رضایت کرده اند و آن را نقطه عطفی در سیاست های ایالات متحده امریکا به حساب آورده اند یا از پشتوانه های تئوریک نظام سرمایه داری اطلاع ندارند یا این که این فلسفه ها را در رویکردهای سیاسی کشورهای سرمایه داری موثر نمی شمارند.
به هر حال هر تغییر رویکرد بسته به عوامل گوناگون دارد و هیچ نمی توان باور کرد که تنها عدم صداقت حکومت پاکستان سبب تغییر این رویکرد شده باشد.
یک برداشت استراتژیک نسبت به سیاست های ایالات متحده امریکا اینست که برای سیاست مداران غربی، کانونی ترین و اصلی ترین عنصری که سیاست خارجی و داخلی آن کشورها بر آن استوار است منافع است. این منافع، تعریف دو ابعادی دارد، نمی توان تنها بعد اقتصادی را در نظر گرفت. اما در دهه ی گذشته این منفعت طلبی در پوشش های انسانی صورت می گرفته حداقل سیاست مداران غربی با یک پوشش انسانی به دنبال بدست آوردن منافع خود بوده اند.
همه می دانند که بسیاری از سازمان های تروریستی گرچه ریشه در کشورهای اسلامی دارند و یا پیاده نظام تروریستان را اتباع کشورهای اسلامی تشکیل داده اند. اما پشتیبانی مالی و لوجستیکی غرب و بویژه ایالات متحده امریکا بوده که این گروه ها به زندگی خود ادامه داده اند. پشتیبانی هیچ گاه شکل عریان نداشته است و همواره در ظل و ذیل اهدافی پنهان می شده است.
حال اگر در سیاست های امریکا بتوان دگردیسی یا تغییری را احساس کرد بر کدام مبنا می توان این تغییر را توجیه نمود، آیا فقط عدم صداقت پاکستان، دلیل کافی برای تغییر رویکرد امریکا می تواند باشد؟
به نظر می رسد که تغییر رویکرد امریکا را باید یک حرکت تدریجی، گام به گام به حساب آورد و از سالیان گذشته بدین سو روی دست گرفته شده است. عدم صداقت پاکستان در مبارزه با تروریسم دو معنا دارد، یکی آنست که پاکستان در مبارزه با تروریسم صداقت نداشته و نتوانسته منویات حکومت ایالات متحده امریکا را برآورده کند. دیگر این که اگر پاکستان برای ایالات متحده امریکا به عنوان یک بازار فروش کالا مد نظر باشد، نبود امنیت و رشد افراط گرایی این زمینه را از ایالات متحده امریکا می ستاند و بازار قابل اطمینانی برای آن کشور نخواهد بود.
از طرف دیگر نزدیکی پاکستان به چین که بی تردید یکی از رقبای جدی ایالات متحده امریکا در آسیا و حتا در جهانست در رویکردهای سیاسی امریکا بی تاثیر نیست و ممکن است عدم صداقت پاکستان بهانه ای باشد برای وادار ساختن حکومت آن کشور که به تعدیل سیاست های آن کشور در قبال چین بپردازد.
نکته دیگری که باز همه حایز اهمیت است و می تواند رویکرد جدید امریکا را توجیه کند نزدیکی تدریجی ایالات متحده امریکا به هند است. هند برای امریکا از چند نظر واجد اهمیت بیشتر است، یکی این که کشوری است که بیش از یک میلیارد نفر نفوس دارد. این پتانسیل کمی نیست. بازار پر رونق می تواند برای تجارت ایالات متحده امریکا باشد. دوم این که هند رقیب جدی چین است. رابطه نیک با هند می توان برای اقتصاد امریکا مفید و بخشی از نیازمندی های امریکا به چین را مرتفع کند. هند کشوری است که احتمال ناامنی بسیار کم است و سرمایه گذاری های امریکا در هند با خطر بسیار اندکی مواجه است.
مجموع این گزینه ها می تواند برای حکومت ایالات متحده امریکا بسیار با اهمیت باشد. اگر میان گزینه پاکستان و مجموع گزینه ها مقایسه شود، طبیعی است که حکومت امریکا گزینه های غیر پاکستان را ترجیح خواهد داد. حال این رویکرد به صلح افغانستان نیز می تواند کمک کند یا نه، مربوط به حکومت افغانستان است که چقدر می تواند از رویکرد جدید امریکا به نفع خود استفاده کند.
در مجموع اگر دقت شود نگاه منفعت محور ایالات متحده امریکا را در رویکردهای جدید آن کشور می توان دید. البته این نگاه نامطلوب هم نیست اما وقتی گفته می شود که عدم صداقت پاکستان در مبارزه با تروریسم باعث تغییر رویکرد سیاسی ایالات متحده امریکا شده است کمی تامل بر انگیز است.