\"محمد اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان در مراسمی به مناسبت تجلیل از روز جهانی آزادی مطبوعات، از خبرنگاران افغانستان خواست که خودشان حدود آزادی بیان را در این کشور تعیین کنند. آقای غنی در این مراسم خبرنگاران را مخاطب قرار داد و گفت:\" حکومت از خبرنگاران در قسمت رعایت موازین اخلاقیشان تعهد میخواهد. حکومت در ترتیب موازین اخلاقی خبرنگاران نقشی نخواهد داشت، زیرا دخالت دولت سبب سانسور و خلق مشکلات زیاد برای آزادی بیان خواهد شد و خبرنگاران افغان خودشان حدود آزادی بیان مثبت و منفی را تعیین کنند. باید آزادیهای منفی که افراد را منزجر، متزلزل و متضرر میسازد، محدود شود؛ زیرا آزادیهای منفی برای ممالک دیگر نیز پیامدهای منفی داشته است. علمای دین بیشتر شکایات را از رسانهها دارند، بنابراین خبرنگاران باید در تعیین موازین اخلاقی شان با آنها نیز مشورت کنند.\" شاید این یکی از عجیب ترین پیشنهادهایی باشد که در عرض و طول تاریخ، رئیس جمهور کشوری به خبرنگاران جوان و کم تجربه آن کشور می کند؛ یعنی تعیین حدود و ثغور آزادی بیان در یک کشوری که 99 در صد جمعیت آن را مسلمانان تشکیل می دهد و قانون اساسی آن بر اساس آئین مبین و متمدنانه اسلام نگاشته شده، بوسیله تعدادی از خبرنگارانی که مطالعات و معلومات آنها نسبت به آموزه های دینی تقریباً در حد صفر قرار دارد! البته این پیشنهاد از سمت و سوی رئیس جمهوری که خود نیز معلوماتی چندانی در زمینه آموزه های اسلامی ندارد، چندان هم دور از ذهن نمی نماید؛ چرا که هر دو دسته خبرنگاران و رئیس جمهور و همفکران وی، از نظر نداشتن معلومات کافی اسلامی تقریباً در یک مرتبه و سویه قرار دارند؛ چرا که اگر چنین نبود، رئیس جمهور یک کشور مسلمان لااقل این مقدار اطلاعات دینی و مذهبی می داشت که بفهمد حدود و ثغور هر پدیده ای از جمله آزادی بیان و نظایر آن از مباحث انسانی و حقوق بشری، در اسلام و آموزه های آن به گونه شفاف و واضح وجود دارد. همه می دانیم که خبرنگاران به خصوص خبرنگاران تازه کار و غیر حرفه ای که در افغانستان وجود دارند و بی شماری از آنان از سر بیکاری و ناچاری به سمت و سوی این شغل متمایل شده اند، دانش و سواد حتی ابتدائی دینی را ندارند تا چه رسد به آنکه در قامت کارشناسان و متخصصان دینی- مذهبی قد راست کنند و حدود و ثغور آزادی بیان را در جامعه سنتی و به شدت شکنند افغانستانی، تعیین و تبیین کنند. رئیس جمهور بجای آنکه از خبرنگاران بخواهد که حد و مرز آزادی بیان را تعیین کنند، لازم است تا مراجعه کند به علما و دانشمندان واقعی و راستین دینی و از آنها بخواهد تا اصل آزادی بیان در اسلام و حدود و مرزهای مجاز و ممنوع آن را برای همگان روشن و واضح سازند و پس از آن این وظیفه و رسالت دولت و حکومت است که با حمایت و پشتیبانی کامل و همه جانبه از فاکتورها و اصول و ضوابط اعلام شده از سوی علمای جید و آگاه دین در زمینه پدیده آزادی بیان و حد و مرز آن، آن را در اختیار مردم و رسانه ها بگذارد و آنها را ملزم به پیروی و رعایت از آن اصول و قاعده ها کند. می دانیم که این وظیفه دولت و حکومت است و رئیس یک دولت اسلامی بر اساس قانون اساسی که آنهم از بر اساس آموزه های اسلام نگاشته شده است، این حق و صلاحیت را دارد تا به تعدادی از آگاهان و کارشناسان دینی وظیفه دهد تا در مشوره با علما و دانشمندان مطرح و معتبر دینی، و با توجه به راهکارها و توصیه های موجود در قرآن و احادیث نبوی و سایر منابع و متون دینی، نسبت به آزادی بیان و حد و مرزهای آن، نظر راستین و حقیقی اسلام را در این زمینه بیان کنند. به نظر می رسد رئیس محترم جمهور و سایر کسانی را که از خبرنگاران می خواهند تا حد و مرز آزادی بیان در کشور را تعیین کنند به این واقعیت باید توجه داد که قبل از آنکه صنف خبرنگاران کم یا بی اطلاع از امور دین و مذهب به خود زحمت بدهند و حد و مرز آزادی بیان را تعیین کنند، این امور و نظایر آن در منابع اسلامی وجود دارد و علما و اندیشمندان مسلمان به خود زحمت داده و به استخراج آنها از متون ومنابع دینی، همت گذارده اند. برای نمونه به مختصری از شرطها و حدود در مورد آزادی بیان در اسلام توجه می دهیم: الف) ممنوعیت توهین به مقدسات: یکی از مطالبی که در مقام بیان عقیده و فکر می بایست رعایت گردد، خودداری از توهین به مقدسات اسلامی است. اساسا، اهانت به مقدسات دیگران و برخورد غیرمنطقی، نه تنها کمکی در اثبات مدعا و مطلب نخواهد کرد که موجب تنفر و انزجار خواهد شد و عکس العمل طرف مقابل را نیز بر می انگیزد و چنین عملی در هیچ شرایطی، از کسی پذیرفته نیست. قرآن مسلمانان را از اهانت به مقدسات دیگران بر حذر داشته و می فرماید:\"کسانی که دعوت به غیرخداوند می کنند (کفار) را دشنام ندهید؛ زیرا آنها نیز همین کار را با خدای شما خواهند کرد.\" ب) ممنوعیت هتک افراد: باید در قلم و بیان، عرض و آبروی انسان ها حفظ گردد و آزادی بیان را وسیله ای برای هتک شخصیت های محترم و بدگویی از یکدیگر قرار ندهند. پیامبر گرامی اسلام در این باره می فرماید:\"هر کس پرده ای از روی آبروی برادر خود بردارد پرده هایی از آتش او را فرا می گیرد.\" در روایت دیگر آمده است: اخلاق مؤمن از بزرگی و عظمت و توانایی های خداوند است پس تمسخر اخلاق مؤمن یا رد گفتار او رد خداوند است. شایان ذکر است که حرمت توهین به اشخاص اختصاص به مسلمانان ندارد، بلکه اهانت کافر ذمی نیز ممنوع و حرام است. از همه این دستورات بر می آید که آزادی بیان محدود به حفظ کرامت، آبرو و حیثیت افراد است. ج) ممنوعیت افشای اسرار و شایعه پراکنی: هر نظامی دارای اسراری است که بر کتمان و مستور ماندن آن از دید نامحرمان و نااهلان می کوشد و آن کس که مبادرت به افشا و کشف آن نماید خائن محسوب می شود و آزادی بیان از وی سلب می گردد. نظام اسلامی نیز، از این برنامه جدا نبوده و دارای اسراری است که هیچ کس آزاد نیست به نشر و افشای آن بپردازد. قرآن کریم از پخش اطلاعات امنیتی مسلمانان صریحا نهی نموده و انتشار اسرار نظام اسلامی و مسلمانان را، گرچه به داعیه دلسوزی باشد، به عنوان خیانت تلقّی کرده و مردم را از خیانت به خدا و رسول، که در اینجا یکی از مصادیق بارزش همان افشای اسرار اسلام می باشد، بر حذر داشته است:\"ای مؤمنان به خداوند و پیامبرش خیانت نورزید.\" همچنین قرآن کریم مردمانی که اخبار و اطلاعات را، بدون تحقیق و بررسی، در جامعه منتشر ساخته و اعتماد عمومی را متزلزل می سازند، نکوهش کرده و خواستار ارجاع شایعات و اخبار به صاحب نظران و آگاهان گردیده است:\" هنگامی که خبری از پیروزی و شکست به آنها برسد، بدون تحقیق آن را شایع می سازند و اگر آن را به پیامبر و پیشوایان، ارجاع دهند، از ریشه های مسائل آگاه خواهند شد.\" د) ممنوعیت توطئه: از محدودیت های دیگر آزادی بیان و بلکه سایر آزادی ها و حقوق سیاسی و اجتماعی، آن است که هیچ شهروندی در زیر لوای نشر، تبلیغ افکار، مکتب و حزب، اغراض سیاسی فاسد را دنبال نکند و هوای براندازی را در سر نپروراند و گرنه، نظام اسلامی مجاز خواهد بود که از نظر و آزادی بیان این گونه افراد، جلوگیری کند. این مسئله است که محتاج به استدلال نیست و همه عقلا بر این مطلب هم داستانند و در تمام کشورهای مدعی دموکراسی نیز این قاعده اعمال می شود. ه) ممنوعیت سرپیچی از مقررات و تعهدات: از موانع و حدود دیگر آزادی های سیاسی و آزادی بیان، سرپیچی از مقررات جامعه اسلامی و قراردادهای نظام اسلامی، برای غیر مسلمانان است. نظام اسلامی، می بایست در مقابل تعهدات، جان، مال و آزادی بیان و مذهب را برای اقلیت ها حفظ کند و آنان نیز ملزم به انجام وظایف و تعهدات خود هستند، و در صورت وفای به پیمان، حق آزادی بیان، تبلیغ مذهب و انتشار کتاب را دارند و گرنه، حکومت اسلامی حق دارد از اعطای آزادی به آنان خودداری کند.