ارزیابیهای ناتو نشان میدهد که در بیش از ۲۰ ولایت کشور مخالفان مسلح داخلی و خارجی حضور دارند.
در این ارزیابی آمدهاست که ۱۵ ولایت از سوی طالبان بیشتر زیر تهدید قرار دارد. همچنین جنگجویان داعش، تحریک طالبان پاکستانی، شبکۀ القاعده و حرکت اسلامی ازبکستان نیز برای شرق و شمال کشور بیشتر نگرانکننده گفته شدهاست.
در این ارزیابی، ناتو از میان ولایتهای افغانستان، هلمند را به عنوان بزرگترین پایگاه طالبان یاد کردهاست.
در نقشۀ تهیهشده از سوی ناتو در افغانستان آمدهاست که جنگجویان وابسته به القاعده در پکتیا، پکتیکا، خوست، نورستان و کنر به دنبال هراسافکنی و ایجاد مرکزهای نظامی اند و داعش بیشتر به ننگرهار و کنر چشم دوختهاست.
صدیق صدیقی؛ سخنگوی وزارت داخله میگوید:"متاسفانه هراسافکنان زیادی از کشورهای خارجی در افغانستان در برابر ما میجنگند که میتوان از تحریک طالبان پاکستانی، حرکت اسلامی ازبکستان، گروه داعش و دیگر گروهها نام برد. ما به شهروندان کشور اطمینان میدهیم که برای سرکوب همه گروهها آماده هستیم."
آنچه آقای صدیقی می گوید کلیشه ای است که بارها در طول این سال ها از سوی مقام های ارشد نظامی و سیاسی کشور در پاسخ به پرسش ها و نگرانی هایی که در زمینه وضعیت امنیتی کشور و آینده حضور تروریست های خارجی و در این اواخر نیز داعش، به وجود آمده، مطرح شده است.
به نظر می رسد آنها پاسخ آماده و یگانه ای برای همه پرسش های معمول در این خصوص دارند؛ به گونه ای که هیچ خبرنگار یا ناظر و تحلیلگر نظامی انتظار ندارد وقتی از یک مقام مسؤول درباره آینده داعش در افغانستان سؤال می کند، با این پاسخ رو به رو نشود.
این بسیار بدیهی است. مقام های امنیتی، هم عزم دارند و هم وظیفه تا در برابر تروریست های خارجی که در افغانستان در برابر نیروهای امنیتی می جنگند، سرسختانه مبارزه کنند. به بیان دیگر، هیچ چاره ای جز این، در برابر آنها و مردم افغانستان وجود ندارد.
در این میان، اگرچه روند صلح با طالبان و حزب اسلامی هم به نحوی جریان دارد؛ اما این روند، بی تردید، شامل تروریست های خارجی فعال در افغانستان مانند داعش، ازبکستانی ها، اویغورها، چچنی ها و حتی پاکستانی ها نمی شود؛ بنابراین، با آنها باید جنگید. پس از یک مقام یا سخنگوی نظامی چه انتظاری جز این می توان داشت که از آمادگی صد در صدی نیروهای امنیتی برای مبارزه با تروریست های خارجی، حرف بزند و در این باره اطمینان بدهد؟
اما به نظر می رسد، این همه واقعیت موجود در این زمینه را بازتاب نمی دهد؛ واقعیت هایی که در طول این سال ها، انکار شده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ از جمله اینکه تروریست های داخلی و خارجی، پیوندهای وثیق و مستحکمی با هم دارند.
این چیزی است که کسی نمی تواند آن را انکار کند؛ اما با وجود این، مورد توجه جدی هم قرار نمی گیرد.
به عنوان نمونه، در برنامه صلح دولت افغانستان، هیچ اشاره ای به پیوند تروریست های داخلی با خارجی ها نمی شود. این در حالی است که اگر زمینه سازان و همکاران داخلی نباشند، تروریست های خارجی چگونه می توانستند به افغانستان راه پیدا کنند، برای خود، پایگاه بسازند، خانه های مردم را اجاره کنند، سلاح وارد کنند و حتی خانواده ها و فرزندان خود را جا به جا کنند؟
به عنوان یک مثال عینی و در دسترس، اکنون گفته می شود اعضای داعش در مناطقی از ننگرهار، کنر، نورستان، زابل، غزنی و برخی مناطق دیگر، خانواده های خود را نیز جا به جا کرده، خانه اجاره نموده و در کنار مردم عادی، به زندگی معمول خود ادامه می دهند.
این برای شهروندان خارجی در یک کشور بیگانه، چگونه ممکن است؟ روشن است که دست های قدرتمندی در داخل کشور با آنها همکاری می کنند، برای آنها تسهیلات فراهم می نمایند و زمینه سازی می کنند.
همین وضعیت در خصوص منابع درآمد مالی و تامین تسلیحاتی نیروهای تروریستی خارجی در افغانستان نیز وجود دارد.
به عنوان مثال، بر اساس اسنادی که شماری از قدرت های بزرگ منطقه ای منتشر کرده اند، کشورهای مشخصی در منطقه و جهان، در حمایت از داعش، نقش دارند، با این نیروی تروریستی، داد و ستد مالی و نفتی و تسلیحاتی برقرار کرده و به اعضای آن، جواز تردد از مرزهای خود را می دهند.
همین کشورها در یک پارادوکس عجیب و مضحک، همزمان عضویت ائتلاف بین المللی ضد داعش به رهبری امریکا را نیز دارند.
افغانستان هم چندی پیش اعلام کرد که به عضویت این ائتلاف درآمده است.
با این حساب، یکی از امتیازات این عضویت برای افغانستان می بایست این باشد که از کشورهای اصلی مدعی مبارزه با تروریزم به ویژه داعش در افغانستان و جهان، بخواهد که شریان های مالی و منابع تسلیحاتی و نیروی انسانی داعش در افغانستان و سایر نقاط منطقه را قطع کنند و آن را منهدم سازند.
چرا این اتفاق نمی افتد؟
به طور نمونه، در مورد افغانستان، تروریست های عضو داعش و خانواده های آنها که از ملیت های گوناگون هستند، چگونه مرزهای زمینی کشور را درمی نوردند و با اسلحه و مهمات و بدون ارائه گذرنامه های مجاز، وارد کشور می شوند و در مناطق خاص و شناخته شده ای، ساکن می شوند و از آنجا اقدام به هدف گرفتن امنیت و حاکمیت ملی افغانستان می کنند؟
با توجه به این پرسش ها، حضور و نفوذ و فعالیت تروریست های خارجی مستقر در افغانستان، یکی از گرهگاه ها و خلأهای جدی امنیتی در کشور است که نیروهای خارجی و مراجع امنیتی داخلی باید به آن رسیدگی کنند.
با این حساب، نیروهای امنیتی و مردم افغانستان، تنها مسؤول مبارزه قاطعانه و مسلحانه با این نیروها نیستند. آنها در عین حال، باید دریابند که چه دست هایی و برای چه اهداف و نیاتی، تروریست های خارجی را به افغانستان گسیل می دارند، هدف نهایی این امر چیست و چگونه می توان منابع و سرچشمه های اولیه گسیل و تقویت تروریست های خارجی در افغانستان را منهدم کرد و سیر کمک به این نیروها را متوقف نمود.
اینکه گفته می شود در ۲۰ ولایت افغانستان، تروریست های داخلی و خارجی، نفوذ کرده و فعالانه کار می کنند، عمیقا جای نگرانی دارد؛ بنابراین با توجه به گستردگی حضور و فعالیت تروریست های خارجی، نبرد با این نیروها نیز باید گسترده، منسجم، هماهنگ، برنامه ریزی شده و مبتنی بر یک استراتژی قوی و جامع و همه جانبه باشد؛ استراتژي ای که از منابع تجهیز و تامین مالی و تسلیحاتی و نیروی انسانی تروریست های داخلی و خارجی تا مجاری نفوذ آنها به خاک افغانستان، مناطق استقرار و فعالیت تا اهداف و انگیزه های نهایی شان را دربر بگیرد و پوشش دهد و متناسب با آن، راه های مؤثر سرکوب و انهدام نیز ارائه شود.
در این ارزیابی آمدهاست که ۱۵ ولایت از سوی طالبان بیشتر زیر تهدید قرار دارد. همچنین جنگجویان داعش، تحریک طالبان پاکستانی، شبکۀ القاعده و حرکت اسلامی ازبکستان نیز برای شرق و شمال کشور بیشتر نگرانکننده گفته شدهاست.
در این ارزیابی، ناتو از میان ولایتهای افغانستان، هلمند را به عنوان بزرگترین پایگاه طالبان یاد کردهاست.
در نقشۀ تهیهشده از سوی ناتو در افغانستان آمدهاست که جنگجویان وابسته به القاعده در پکتیا، پکتیکا، خوست، نورستان و کنر به دنبال هراسافکنی و ایجاد مرکزهای نظامی اند و داعش بیشتر به ننگرهار و کنر چشم دوختهاست.
صدیق صدیقی؛ سخنگوی وزارت داخله میگوید:"متاسفانه هراسافکنان زیادی از کشورهای خارجی در افغانستان در برابر ما میجنگند که میتوان از تحریک طالبان پاکستانی، حرکت اسلامی ازبکستان، گروه داعش و دیگر گروهها نام برد. ما به شهروندان کشور اطمینان میدهیم که برای سرکوب همه گروهها آماده هستیم."
آنچه آقای صدیقی می گوید کلیشه ای است که بارها در طول این سال ها از سوی مقام های ارشد نظامی و سیاسی کشور در پاسخ به پرسش ها و نگرانی هایی که در زمینه وضعیت امنیتی کشور و آینده حضور تروریست های خارجی و در این اواخر نیز داعش، به وجود آمده، مطرح شده است.
به نظر می رسد آنها پاسخ آماده و یگانه ای برای همه پرسش های معمول در این خصوص دارند؛ به گونه ای که هیچ خبرنگار یا ناظر و تحلیلگر نظامی انتظار ندارد وقتی از یک مقام مسؤول درباره آینده داعش در افغانستان سؤال می کند، با این پاسخ رو به رو نشود.
این بسیار بدیهی است. مقام های امنیتی، هم عزم دارند و هم وظیفه تا در برابر تروریست های خارجی که در افغانستان در برابر نیروهای امنیتی می جنگند، سرسختانه مبارزه کنند. به بیان دیگر، هیچ چاره ای جز این، در برابر آنها و مردم افغانستان وجود ندارد.
در این میان، اگرچه روند صلح با طالبان و حزب اسلامی هم به نحوی جریان دارد؛ اما این روند، بی تردید، شامل تروریست های خارجی فعال در افغانستان مانند داعش، ازبکستانی ها، اویغورها، چچنی ها و حتی پاکستانی ها نمی شود؛ بنابراین، با آنها باید جنگید. پس از یک مقام یا سخنگوی نظامی چه انتظاری جز این می توان داشت که از آمادگی صد در صدی نیروهای امنیتی برای مبارزه با تروریست های خارجی، حرف بزند و در این باره اطمینان بدهد؟
اما به نظر می رسد، این همه واقعیت موجود در این زمینه را بازتاب نمی دهد؛ واقعیت هایی که در طول این سال ها، انکار شده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ از جمله اینکه تروریست های داخلی و خارجی، پیوندهای وثیق و مستحکمی با هم دارند.
این چیزی است که کسی نمی تواند آن را انکار کند؛ اما با وجود این، مورد توجه جدی هم قرار نمی گیرد.
به عنوان نمونه، در برنامه صلح دولت افغانستان، هیچ اشاره ای به پیوند تروریست های داخلی با خارجی ها نمی شود. این در حالی است که اگر زمینه سازان و همکاران داخلی نباشند، تروریست های خارجی چگونه می توانستند به افغانستان راه پیدا کنند، برای خود، پایگاه بسازند، خانه های مردم را اجاره کنند، سلاح وارد کنند و حتی خانواده ها و فرزندان خود را جا به جا کنند؟
به عنوان یک مثال عینی و در دسترس، اکنون گفته می شود اعضای داعش در مناطقی از ننگرهار، کنر، نورستان، زابل، غزنی و برخی مناطق دیگر، خانواده های خود را نیز جا به جا کرده، خانه اجاره نموده و در کنار مردم عادی، به زندگی معمول خود ادامه می دهند.
این برای شهروندان خارجی در یک کشور بیگانه، چگونه ممکن است؟ روشن است که دست های قدرتمندی در داخل کشور با آنها همکاری می کنند، برای آنها تسهیلات فراهم می نمایند و زمینه سازی می کنند.
همین وضعیت در خصوص منابع درآمد مالی و تامین تسلیحاتی نیروهای تروریستی خارجی در افغانستان نیز وجود دارد.
به عنوان مثال، بر اساس اسنادی که شماری از قدرت های بزرگ منطقه ای منتشر کرده اند، کشورهای مشخصی در منطقه و جهان، در حمایت از داعش، نقش دارند، با این نیروی تروریستی، داد و ستد مالی و نفتی و تسلیحاتی برقرار کرده و به اعضای آن، جواز تردد از مرزهای خود را می دهند.
همین کشورها در یک پارادوکس عجیب و مضحک، همزمان عضویت ائتلاف بین المللی ضد داعش به رهبری امریکا را نیز دارند.
افغانستان هم چندی پیش اعلام کرد که به عضویت این ائتلاف درآمده است.
با این حساب، یکی از امتیازات این عضویت برای افغانستان می بایست این باشد که از کشورهای اصلی مدعی مبارزه با تروریزم به ویژه داعش در افغانستان و جهان، بخواهد که شریان های مالی و منابع تسلیحاتی و نیروی انسانی داعش در افغانستان و سایر نقاط منطقه را قطع کنند و آن را منهدم سازند.
چرا این اتفاق نمی افتد؟
به طور نمونه، در مورد افغانستان، تروریست های عضو داعش و خانواده های آنها که از ملیت های گوناگون هستند، چگونه مرزهای زمینی کشور را درمی نوردند و با اسلحه و مهمات و بدون ارائه گذرنامه های مجاز، وارد کشور می شوند و در مناطق خاص و شناخته شده ای، ساکن می شوند و از آنجا اقدام به هدف گرفتن امنیت و حاکمیت ملی افغانستان می کنند؟
با توجه به این پرسش ها، حضور و نفوذ و فعالیت تروریست های خارجی مستقر در افغانستان، یکی از گرهگاه ها و خلأهای جدی امنیتی در کشور است که نیروهای خارجی و مراجع امنیتی داخلی باید به آن رسیدگی کنند.
با این حساب، نیروهای امنیتی و مردم افغانستان، تنها مسؤول مبارزه قاطعانه و مسلحانه با این نیروها نیستند. آنها در عین حال، باید دریابند که چه دست هایی و برای چه اهداف و نیاتی، تروریست های خارجی را به افغانستان گسیل می دارند، هدف نهایی این امر چیست و چگونه می توان منابع و سرچشمه های اولیه گسیل و تقویت تروریست های خارجی در افغانستان را منهدم کرد و سیر کمک به این نیروها را متوقف نمود.
اینکه گفته می شود در ۲۰ ولایت افغانستان، تروریست های داخلی و خارجی، نفوذ کرده و فعالانه کار می کنند، عمیقا جای نگرانی دارد؛ بنابراین با توجه به گستردگی حضور و فعالیت تروریست های خارجی، نبرد با این نیروها نیز باید گسترده، منسجم، هماهنگ، برنامه ریزی شده و مبتنی بر یک استراتژی قوی و جامع و همه جانبه باشد؛ استراتژي ای که از منابع تجهیز و تامین مالی و تسلیحاتی و نیروی انسانی تروریست های داخلی و خارجی تا مجاری نفوذ آنها به خاک افغانستان، مناطق استقرار و فعالیت تا اهداف و انگیزه های نهایی شان را دربر بگیرد و پوشش دهد و متناسب با آن، راه های مؤثر سرکوب و انهدام نیز ارائه شود.