جنرال چرلی کلیفلند؛ سخنگوی نیروهای ناتو در افغانستان می گوید اگر گروه القاعده به شکل مداوم تحت فشار قرار نداشته باشد می تواند یکبار دیگر در این کشور تقویت شده و قوت بگیرد.
او گفت:«چیزی که ما در مورد آن نگران هستیم این است که هرگاه آنان نادیده گرفته شوند و فشارهای دوام دار بالای گروه القاعده وارد نشود به شکل تاریخی آنان این توانمندی را دارند که به زودی یکبار دیگر جان گرفته و به نسبت شمار خود، تهدیدات بیشتر را به وجود می آورند. "
هرچند وی می گوید که القاعده در افغانستان سرکوب شده و شمار آن هم زیاد نیست؛ اما تاکید می کند که این گروه با طالبان روابط نزدیکی دارد.
به گفته جنرال کلیفلند، بقایای گروه القاعده هنوزهم از نورستان تا قندهار و شماری از مناطق وجود دارند.
در کنار طالبان، شورای بزرگ امارت اسلامی، حقانی، بخش خراسان گروه داعش، اعضای جنبش اسلامی ازبکستان، تحریک طالبان پاکستانی و لشکر طیبه از گروه هایی اند که به گفته آقای کلیفلند در افغانستان حضور دارند.
کارشناسان مسایل امنیتی اما می گویند که اظهارات این فرمانده خارجی در باره القاعده، پیش از آنکه مایه اطمینان نسبت به سرکوب این گروه تروریستی توسط نیروهای خارجی باشد، موجب نگرانی ناشی از احتمال بازتولید و تولد دوباره این شبکه تروریستی هرچند به صورت نمادین و سمبولیک و صوری و فرمالیته است.
این اظهارات در حالی صورت می گیرد که به باور کارشناسان مسایل نظامی، القاعده سال هاست که در حال اختضار قرار دارد و این گروه به ویژه پس از ظهور گروه های تروریستی خشن تر، جنایتکارتر و مخوف تری مانند داعش، دیگر به صورت سازمان یافته و اثرگذار به حیات خود ادامه نمی دهد.
این شبکه از زمانی که اسامه بن لادن؛ رهبر آن، بر اساس آنچه امریکا ادعا کرد، کشته شد، دیگر جایگاه و اعتبار و جذابیت خود را در نزد افراد متمایل به افراط گرایی و تروریزم از دست داد و با برجسته شدن نقش نظامی طالبان در تحولات داخلی افغانستان، این گروه برای همیشه از معادلات امنیتی منطقه، حذف شد.
هرچند به دنبال ظهور داعش در عراق و سوریه، شماری از چهره های منسوب به القاعده نیز سعی کردند با اعلام موجودیت، خود را در برابر این گروه تروریستی نوظهور، تعریف کرده و ادعا کنند که آنها در فعالیت های تروریستی خود بر منطقه جنوب آسیا و افغانستان تمرکز خواهند کرد؛ اما ناظران می گویند که این موضع گیری در آن زمان، بیشتر تلاشی سیاسی و تبلیغاتی از سوی رهبران طالبان و سایر گروه های افراطی مخالف داعش بود تا به این ترتیب، به گروه ها و نیروهای تروریستی متمایل به فعالیت های تروریستی در جنوب آسیا خط و نشان بدهند که به جای داعش، به القاعده ملحق شوند.
این تلاش همچنین بر این محور استوار بود که طالبان، به صورت پیشگیرانه، اعلام کنند که داعش در این منطقه، جایی ندارد؛ بنابراین، القاعده این قدرت و پتانسیل را دارد که جنگجویان خارجی و غیر افغانستانی جبهه تروریزم در افغانستان و پاکستان را به خود جذب کند؛ اما با سر برآورن شاخه خراسان گروه تروریستی داعش در مناطق شرقی افغانستان، تلاش های تبلیغاتی برای احیای دوباره القاعده نیز با شکست مواجه شد و با توجه به زمینه های ذهنی که مردم افغانستان از فعالیت های داعش در سوریه و عراق داشتند، هول و هراس ناشی از آغاز فعالیت این گروه تروریستی در افغانستان، فراگیرتر از تلاش های تبلیغاتی طالبان و بقایای خارجی برای جان بخشیدن دوباره به شبکه القاعده بود.
با این حساب، اکنون شماری از کارشناسان می گویند که به احتمال زیاد، یکی از اهداف نیروهای خارجی، برای برجسته نشان دادن موقعیت القاعده نسبت به داعش در افغانستان و هشدار در خصوص احتمال تجدید قوای این گروه تروریستی در افغانستان، تلاش برای کم اهمیت جلوه دادن ظهور داعش در افغانستان است.
هرچند نیروهای خارجی ادعا می کنند که در سال ۲۰۱۵ میلادی چندین حمله هوایی را به مواضع داعش در مناطق شرقی افغانستان، سازمان داده و ضربات سختی بر آن گروه وارد کرده اند؛ اما ناظران می گویند که این امر، لزوما به معنای آن نیست که خارجی ها، حضور داعش در افغانستان را جدی گرفته و دست کم، خطر داعش برای آینده امنیتی افغانستان را بزرگ تر و جدی تر از خطری می دانند که بقایای گروه مضمحل شده القاعده می توانند ایجاد کنند.
بر اساس این تحلیل، اظهار نظر اخیر این فرمانده نیروهای ناتو در افغانستان در خصوص احتمال احیای دوباره نیروهای القاعده در افغانستان، لزوما با واقعیت های امنیتی کشور، همخوانی ندارد و این امر می تواند به معنای دادن یک آدرس اشتباهی برای انحراف توجهاتی باشد که اکنون بر داعش، متمرکز شده است.
صرف نظر از این، القاعده حتی اگر احیا هم شود، دیگر از توان، نیرو، پشتوانه های مالی و تسلیحاتی و حتی ایدئولوژيک لازم برای ایجاد یک خطر جدی و فراگیر برای مردم و دولت افغانستان برخوردار نیست؛ زیرا مدت هاست که هسته مرکزی این گروه تروریستی، متلاشی شده، حلقه رهبری آن از هم گسیخته و بسیاری از پشتوانه های مالی و انسانی و تسلیحاتی و ایدئولوژیک آن در کشورهای عربی و خاور میانه، افریقا و جنوب آسیا، توسط گروه تروریستی داعش، جذب و مصادره گشته است.
بنابراین، نیروهای خارجی اگر واقعا نگران آینده امنیتی افغانستان هستند باید تمام تلاش و تمرکز خود را به فعالیت های رو به گسترش گروه تروریستی داعش، معطوف کنند؛ گروهی که گفته می شود از منابع عظیم ثروت و قدرت مالی برخوردار است و در استفاده از شیوه های مدرن جلب و جذب نیرو و کشف منابع تازه برای ادامه حیات و پیشبرد مأموریت تروریستی خود نیز توانمندتر از سایر گروه های تروریستی عمل می کند.
نیروهای خارجی همچنین می بایست این خطر را جدی بگیرند که بزرگنمایی گروه های مضمحل شده و از میان رفته تروریستی، نباید به نادیده گرفتن و فراموشی گروه های فعال و اثرگذار و ویرانگر تروریزم، منجر شود و در نتیجه آن، مردم افغانستان نیز مانند مردمان عراق و سوریه، به یکباره با خطری بزرگتر از القاعده یعنی داعش مواجه شوند.