رسانه های غربی، با تاکید عجیبی از داعش به عنوان «دولت اسلامی» یاد می کنند؛ عنوانی که هرگز به عنوان یک واقعیت غیر قابل انکار، در ادبیات رسانه ای رسانه های مستقل، جا نیافتاد و در نتیجه، رسانه های غربی، دست کم در همین یک زمینه نتوانستند منظور خود را با استفاده از قدرت تبلیغاتی و غوغاسالاری رسانه ای بر افکار عمومی جهان تحمیل کنند.
اینکه چرا افکار عمومی نخواست یا نتوانست داعش را به عنوان «دولت اسلامی» بپذیرد و به رسمیت بشناسد، شاید دلایل گوناگونی داشته باشد. از اینکه دولت اسلامی، شاخص ها، اصول، مبانی، مؤلفه ها و از همه مهم تر نمونه های روشن تاریخی خاص خود را دارد که هیچکدام از آنها در آیینه تاریک و سیاه داعش، نمود نیافته است تا اینکه داعش اصولا قدرت تشکیل دولت ندارد و اصول، نورم ها، ضوابط، دانش و امکان تاسیس دولت به معنای مدرن و امروزی کلمه را دارا نیست.
واقعیت این است که داعش، نه دولت دارد و نه آنچه را «دولت» می خواند، «اسلامی» است؛ زیرا نه شاخص های دولت در سیستم اداری و حکومتی داعش، متبلور است و نه خبری از اسلام و دستورات و برنامه زندگی اسلامی در آن می باشد.
به عنوان نمونه، داعش در روزهای نخست سلطه خود بر بخش هایی از سوریه، با نصب پلاکاردهایی در سطح شهر رقه در شمال آن کشور، فتواهای عجیبی را با عنوان قوانین جدید شرعی و اسلامی از جمله ممنوع بودن نشستن زنان بر روی چوکی، جعل، منتشر و بر ساکنان رقه تحمیل کرد.
بر اساس بیانیه ای که این گروه، در آن زمان منتشر کرد، پوشیدن هرگونه پتلون کابای و تی شرت و آرایش صورت برای دختران ممنوع است و آنها باید لباس عبا و حجاب اسلامی داشته باشند.
همچنین، کشیدن سیگار و قلیان ممنوع شد و کسی که مرتکب آن شود به قطع دو انگشت سبابه و وسط محکوم می شود؛ در صورت تکرار، به ۸۰ ضربه شلاق محکوم و با ادامه آن اعدام خواهد شد!
براساس آن بیانیه، آرایشگاه های مردانه باید بسته شوند، کوتاه کردن مو ممنوع است و مخالفت کردن با این قوانین شرعی نیز حکم اعدام دارد!
همچنین گذاشتن لباس زنانه در فروشگاه ها در ملأ عام ممنوع بوده و فروش لباس زنانه باید توسط زن باشد. در اماکنی که لباس زنانه دوخته می شود نباید مردان حضور داشته باشند در غیر این صورت آن اماکن بسته خواهند شد.
شهر «رقه» در شمال سوریه، در کنترل گروه تکفیری و تروریستی داعش است و به نوعی مرکز و پایتخت این گروه در سوریه محسوب می شود.
این نخستین بار نبود که گروه تکفیری داعش که غالبا توسط دولت های مرتجع و واپسگرایی مانند عربستان سعودی و قطر و ترکیه و اسراییل حمایت مالی و تسلیحاتی می شوند در سوریه و عراق دستورات منحطی را به نام دین، وضع و اجرا می کردند. این فتواها در واقع در ادامه خوردن قلب سرباز سوری و همچنین جهاد نکاح دختران عرب برای چند جنگجوی تروریست صادر و اجرا می شدند.
ناظران مسایل دینی می گویند که این نشان می دهد که ماموریت این گروه و سایر گروه های تکفیری و تروریستی سلفی، فراتر از ساقط کردن یک نظام سیاسی است. آنها آمده اند تا در برابر یک دین آسمانی، یک منظومه منسجم و ریشه دار ایدئولوژیک و یک مکتب الهی بایستند و رسالتی را که کفار مکه در زمان بعثت پیامبر گرامی اسلام(ص) نتوانستند به انجام رسانند آنها تکمیل کنند و آن زدن ریشه دین، تحریف مفاهیم و دستورات صریح دینی و برآوردن آیین منحط و منحرف تازه ای از درون آن است.
این رسالت تاریخی القاعده و داعش و دیگر گروه های تروریستی است که با چراغ سبز و مدیریت پشت پرده دستگاه های امنیتی ضد اسلامی در کشورهای سلطه جو و رژیم های وابسته و منحطی است که بر خاستگاه های جغرافیایی اسلام اصیل تکیه زده و با استفاده از ثروت های سرشار نفت و حمایت های بی دریغ نظام سلطه در پی براندازی دین و بدنامی اسلام و انحراف و تحریف بی رویه مفاهیم ناب و اصیل و صریح اسلامی اند.
این فتاوای گروه های تکفیری و تروریستی در سوریه و عراق و سایر سرزمین های اسلامی، بدون شک نمی تواند تنها برآیند ذهن و ضمیر جمعی بیمار و نابخرد و خودمحور و متعصبی باشد که گرفتار حصار جهل و جنون و خرافه و انحطاط و تعصب اند؛ بلکه ریشه اصلی این رویکردهای خطرناک و هول انگیز به درون اتاق های فکر غربی-عربی برمی گردد که به نام مبارزه با حکومت بشار اسد، در پی براندازی درخت تنومند ایمان اسلامی و انحراف گوهر ناب اسلام اصیل آسمانی اند.
اینهمه در حالی انجام می شود که کشورهای عربی و اسلامی با وجود سیل و خیلی از علمای جید و فاضل، در سکوتی گورستانی و مرگآسا به سر می برند و تنها نظاره گر این بدعت های خطرناک و هشدارآمیز اند.
این نشان می دهد که هنوز ظاهر موجه امرای فاسد و زنباره و شرابخوار حاکم بر سرنوشت اعراب و مسلمین، سکانداران اصلی کشتی بی ناخدای وحی یا برای این عالمان غیر عامل، حجت و کفایت است و یا آنکه با رفتن در پناهگاه های ذلت بار جبن و ترس و محافظه کاری و دامن برچیدن های مصلحت اندیشانه، از ورود مجاهدانه به عرصه دفاع از کیان مقدس اسلام اصیل و مکتبی و انقلابی، هراس دارند و اگر این روند به همین صورت ادامه یابد بدون شک، به زودی شاهد دین جدید، کتاب جدید و اسلام جدیدی خواهیم بود که از سوی داعش و القاعده مورد حمایت غرب و اعراب، بر امت مظلوم مصطفی(ص) نه عرضه که با فشار و هشدار و تهدید به اعدام، تحمیل خواهد شد.
صرف نظر از این دین منحط و انحرافی که داعش و سایر گروه های تروریستی و تکفیری سلفی زیر نام اسلام ارائه می کنند، دولتی که داعش تشکیل داده و رسانه های غربی نیز به صورت پیوسته آن را تبلیغ و ترویج می کنند هم چیزی نیست جز برقراری یک وضعیت آنارشیک در ابعاد بین المللی.
داعش، نظم جهانی که امریکا به عنوان مدعی ابرقدرت بین المللی، آن را مطرح می کند را آشکارا به چالش کشیده است. دولتی که داعش از آن سخن می گوید و رسانه های غربی هم سعی می کنند به آن رسمیت و اعتبار ببخشند، چیزی نیست جز دولتی که نه مرز دارد، نه قانون دارد و نه تابع اصول و ضوابط پذیرفته شده دولت به معنای متعارف کلمه است.
دولت داعش، مبتنی بر آنارشیزم محض است؛ دولتی که نظم مسلط بر آن، بی نظمی است و قانون آن بی قانونی. چنین دولتی چگونه می تواند اسلامی باشد؟
دولت اسلامی که خلیفه آن، از گرفتن پوست گندمی از دهان مورچه ای، حذر داشت، چگونه می تواند در آیینه تاریک و تیره داعش، نمود پیدا کند؟
دولت داعش، اشاعه دهنده یک وضعیت آنارشیک در ابعاد بین المللی است؛ وضعیتی که از آنسو با مأموریت های مرزشکنانه امریکا و هم پیمانانش زیر نام «مبارزه با تروریزم» به بهای نقض تمامی اصول مربوط به استقلال و حاکمیت ملی کشورها عملی می شود و از اینسو با تاخت و تازهای رو به گسترش تروریست های داعش و...