کمتر از یک ماه تا بهار طبیعت باقی است، بسیاری از مردم با تجربه های تلخ واندوه ناکی که از سال های گذشته دارند، می پرسند که بهار و سال نو با چه رخداد یا حوادثی همراه خواهد بود ؟
این پرسش ها از این جهت برای مردم بوجود می آید که بیش ازسه دهه است که مردم کشور ما بهار را با دلهره و اضطراب آغاز کرده و سال را با خون و خشونت به پایان برده اند. تا وقتی رژیم منحوس و دست نشانده کموینستی در کشور حاکم بود، هر روز که می گذشت، زن و مرد، پیرو جوان این کشور طعمه جلادان خون آشام کمونیستی می شدند و خانواده هایی در غم و سوگ عزیزان خود می نشستند و بهار را با اندوه آغاز می کردند و سال را با تعب و مصیبت های بی شماری به پایان می برند.
سال های بعد از آن حکومت هم تغیری چندانی نکرد، اما سالهای اخیر وضعیت آشفته تر از گذشته شده است. اما گویا امسال دشمن خون ریز خواب دیگری دیده و نقشه های دیگری ریخته است.
مولود حرامی ای که از آمیزش وهابیت سعودی و دموکراسی امریکایی به نام داعش بوجود آمده است طرحی ریخته و خوابی دیده که سخت مایه نگرانی و اضطراب است.
چند گاهی است که خبر هایی از برخورد های خشونت بار مردم شرق کشور با گروه داعش به گوش می رسید و شنیده می شد که مردم آن نواحی با آن گروه وحشی درگیر هستند و کثیری از مردم خانه و کاشانه خود را فرو هشته و مهاجرت و خانه بدوشی را اختیار کرده اند.
گمان می رفت که مقابله با داعش در آن منطقه به نفوذ داعش خاتمه بخشد و این گروه درسایر نقاط کشور فرصت و امکانات خشونت ورزی بدست نیاورد تا به قول حضرت سعدی "عیش ربیع (مردم) را به طیش خریف مبدل نسازد".
اما گویا این گمان ها با واقعیت های عینی چندان همگینی و سازگاری ندارد، خبر هایی نا خوش آیندی که از گوشه و کنار کشور می رسد، بسیار تاسف بار و تکان دهنده است. وضعیت چنانست که اندکی غفلت خسارت جبران نا پذیری را برمردم کشور وارد خواهد کرد و چه بسا فجایعی خلق شود که جبران آن هرگز میسر نخواهد بود.
خبر هایی مستند ی که در هفته های اخیر در برخی خبرگزاری ها و صفحه های اجتماعی مننشر شده است گواه بر آنست که دشمنان امنیت و آرامش کشور به این آسانی ها دست از خشونت بر نخواهند داشت و پروژه نا امن سازی افغانستان هم چنان در صدر برنامه های گروه های تروریستی جهان قرار دارد.
حضور بیش از ۵۰۰۰ هزار از افراد گروه داعش با خانواده های خود، در مناطق وسیع جنوب کشور خبر خوش آیندی نیست. این که تمام نیرو و توان این گروه دراین نقطه متمرکزشده است تا این بار با برهم زدن امنیت نسبی مناطق مرکزی کشور، راهی بسوی شمال کشور بگشاید. شمال برای گروه داعش هم وسیله است وهم هدف. شمال از یک طرف کانون مقاومت ومبارزه ضد طالبان است واز طرف دیگر منتهی علیه رسیدن به آسیای میانه ومرز های روسیه.
شمال برای حامیان تروریسم یک کابوس است ، کابوسی که ابهت امارت طالبان را درهم شکست وسرزمین های شمال را گورستان گروه مزدور طالبان کرد.
برای بسیاری از قوم گرایان که عینگ قومیت بر چشم دارند، شکست طالبان راشکست یک قوم تلقی می کنند،سقوط شمال یک ایده ال وکمال مطلوب می دانند و حتا برخی نیز عقده های آن شکست را دردل خود نگاهداشته ودندان تیز کرده اند تا انتقام گیرند.
اما وقعیت آنست که شکست طالبان در شمال را از منظر ومرای دیگری باید نگریست .شکست طالبان در شمال شکست یک قوم نبود که شکست توهم اندیشی وهابیت سعودی وزیاده طلبی های سازمان استخبارات پاکستان بود. وقتی امروز گفته می شود که گروه داعش با تجهیزات واسلحه های گونا گون در ولسوالی های جنوب چون ولایت های غزنی وزابل تجمع کرده اند و با کمال خون سردی میان مردم زندگی می کنند ،با مردم ازدر مدارا وارد شده اند وحتا با خرید وفروش بررونق اقتصادی محلی افزوده اند وتمام همت خویش را به کاربسته اند تا بهاراز راه برسد وبرف ها آب شود به سوی شمال حرکت کنند، اهمیت شمال بیش از پیش آشکار می شود ونیات واقعی گروه داعش محرز ومسلم می گردد.
داعش در شمال چه می خواهد؛ مکانی برای ایجاد خلافت به اصطلاح اسلامی، بهانه ای برای سرکوب مردم مناطق مرکزی و یا وسیله ای عبور برای نیل به مرز های روسیه ؟
در یک کلام هیچ کدام به تنها یی مقصد نهایی داعش نیست بلکه همه در پروژه داعش جای دارد. داعش می خواهد از یک طرف شکست وهابیت سعودی در شمال راجبران کند. ازطرفی می خواهد مناطق شیعه نشین مرکزی را به نا امنی بکشاند وهم می خواهد به مرزهای روسیه برسد. پس داعش پروژه ای است که چند هدف با آن پیگیری می شود.
وهابیتی که در چهره طالبان تجلی یافته بود وقتی به شمال چیرگی یافت وبه مردم شیعه وهزاره سه راه پیش نهادکرد، این که:یا کشته شوید(بدست طالبان) یا مسلمان شوید! یا به ایران بروید. حاملان آن شعار طعم تلخ شکست فضیحت بار را چشیدند و برای جبران وانتقام از مردم مناطق مرکزی ومناطق شمال تجمع کرده اند. عربستان سعودی که در ایجاد وتقویت گروه طالبان سرمایه گزاری هنگفتی کرده بود در عمل هیچ دست آوردی به همراه نداشت و رویای سعودی به کابوس تبدیل شد و این عقده هنوز دردل حکام سعودی باقی مانده ،فرستادن گروه داعش با پول وتجهیزات فراوان برای جبران آن شکست وانتقام گیری ازآن مردم است.
مقصد دوم گروه داعش، شکستن روحیه مردمی است که طالبان را در میان خود استقبال نکردند وهمبستگی ملی را ترجیح دادند، در کنار هم وطن خود ماندند از ننگ وناموس هم وطن خود دفاع کردند، سنی تاجیک وازبیک رای حفظ خانواده شیعه وهزاره از جان خود مایه گذاشتند تا از شرشرارت طالبان محفوظ بماند ودر جبهه های جنگ نیز با تلاش مشترک سینه های پرکینه دشمن مشترک را نشانه گرفتند دست از جان شستند وسنگرعزت وسربلندی وآزادگی از کف ندادند، به خوردن ریشه گیاه بسنده کردند ونان بی ننگی بر لب ننهادند.
لذا داعش تمام همت خود را به کارخواهند بست تا پروژه شکست خورده طالبان را به سر انجام رساند اما با یکی دو هدف دیگر.
هدف دیگر این فرزند نا مشروع دموکراسی امریکایی ووهابیت سعودی، هم درپی هدف حکام سعودی است و هم مقصدامریکایی . امریکایی ها نمی خواهد که روسیه ای با قدرت در خاورمیانه موی دماغ کشور های غربی بویژه امریکاباشد.
آنچه درسوریه می گذرد شکست گروه های تروریستی داعش تنها نیست که تحقیر ایالات متحده امریکا در منطقه وگروه های طرفدار آن کشورنیز است . امریکا می خواست جنگ وصلح را به تمام وکمال خود مدیریت کند آنهم به صورت آهسته که توان وانرژی حکومت سوریه به اتمام برسد ،زیر ساخت های آن کشور به کلی نابودشده باشد وسور یه به یک ویرانه تبدیل گردد و توان حرکت و بازسازی دوباره را نداشته باشد، آنگاه امریکا ومتحدان آن درردای دموکراسی وحقوق بشربروی صحنه قدم گذارند وجامه صلح به تن کنند وحکومت مورد نظر خود را بر سر کار آورند، دراین صورت هم حکومت مورد قبول امریکا حاکم شده است وهم منافع متحدان امریکا یعنی اسرائیل تامین شده است وهم کشورهای عرب متحد امریکا به مقصد خود رسیده ا ند.
اما حالا این رویا با حضور روسیه می رود که به یک کابوس تبدیل شود وآنچه امریکایی ها در سر می پروردند به وهم وخیال تبدیل گشته ومی رود که دست امریکا از سفره سوریه خالی بماند.
حاکمان سعودی که تنهابرگ برنده خود را مذهب پوسیده وهابیت می دانستند دست از پای دراز تردر حال عقب نشینی هستند و به هیچ ایده آل وآرمان خود نرسیداند. مشاهده شکست وحزیمت محور غربی – سعودی سخت درد ناک وتعب آمیز است . بنابراین ورود گروه داعش در جنوب افغانستان وتصمیم بر ایجاد کریدور(دهلیز) جنوب – شمال ونا امن سازی مرز های روسیه ودر گیر کردن روسیه به ویروس تروریسم از اهداف عمده غرب وسعودی است.
غربی ها در زمان شوروی سابق نشان داده اند که برای سرکوبی حریف ورقیب از هیچ بد اخلاقی روی گردان نبوده اند، حال همین روسیه به عنوان یک رقیب جدی سر بر آورده وموی دماغ غربی هاشده است. لذا غربی ها می کوشند با همان سیاست کهنه رقیب جدید را از پای درآورند.
بنابراین حضور داعش در مناطق جنوب می تواند با اهداف وانگیزه های چند پهلو همراه باشد. اما این که چرا حکومت افغانستان ونیرو های بین المللی واکنش سریع مترصد هستند ودست به عمل نمی زنند خود می تواند پرسش بر انگیز باشد وبه نحوی مدعای مارا ثابت کند.
با توجه به این که هرقدرآرامش وامنیت درسکونت گاه های داعش بیشتر حاکم باشد ،توان تحرک و زمینه های نفوذ آن درمیان مردم بیشترخواهد شد و مردم را بیشتربه دام آن نیرو ها بیفتد، مشکلات امنیتی بیشتری بوجود آورد.
شنیدن این خبر ها سخت نا گوار وتکان دهنده وگویای آنست که بهارامسال نیز رنگ خون خواهد گرفت. آنچه امروز شاهد آن هستیم در بهار رنگ رنگ سرخ خخون خواهد بود، مگر اینکه همتی صورت گیرد وحکومت از خواب گران بی تفاوتی بر خیزد وقبل ازآن که جنایتی صورت گیرد دستی بر افشاند وتدبیری پیشه کند .