اشرف غنی؛ رئیس جمهوری که به تازگی از سویس به کابل بازگشته، اعلام کرد که عملیات نیروهای امنیتی در مقابل نیروهای داعش در ننگرهار، موفقانه و مؤثر بودهاست.
آقای غنی در دیدار با اشتون کارتر؛ وزیر دفاع امریکا در اروپا از شجاعت و فداکاری نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان قدردانی کرد.
ننگرهار به خصوص ولسوالی اچین این ولایت، مرکز اصلی داعش است. چندی قبل فرمانده نیروهای امریکایی در افغانستان اعلام کرد که داعش در نظر دارد جلال آباد را به مرکز منطقهای خود تبدیل کند.
آقای غنی در نشست داووس، خواستار تجهیز و تقویت نیروی هوایی افغانستان و همچنین لشکر ۲۰۵ اتل در ولایت قندهار شد.
او گفت که افغانستان با خطرهای جدیدی مواجه است و تروریزم به عنوان یک پدیده شوم افغانستان، منطقه و جهان را تهدید میکند.
وزیر دفاع امریکا هم در این دیدار وعده داد که کشورش همکاری خود با افغانستان را به خصوص در زمینه آموزش و تجهیز نیروهای امنیتی ادامه خواهد داد.
با این حال، آگاهان می گویند که این وعده ها چیزی را تغییر نمی دهد یا دست کم، تاکنون اوضاع به همین صورت بوده است.
مبارزه با داعش در افغانستان، پیش از هر چیزی نیازمند یک عزم و اراده جدی و همه جانبه است. همه نیروها باید برای نابودی آخرین بقایای این گروه تروریستی، بسیج شوند، از هر امکانی باید برای ضربه زدن به داعش استفاده شود، ریشه ها و مبانی ایدئولوژيک، شاهرگ های مالی، گلوگاه های تسلیحاتی و منابع راهبردی این گروه باید مورد شناسایی قرار گرفته و تمهیداتی برای نابودی و انهدام کامل آنها مد نظر قرار بگیرد.
کشورهایی که از این گروه حمایت های مالی، نظامی، تسلیحاتی، انسانی، آموزشی و... می کنند باید مشخص شوند و سازمان ملل و جامعه بین المللی با استفاده از مفاد صریح و روشن منشور این سازمان در خصوص صلح و امنیت بین المللی، برای مقابله با این اقدامات از سوی هر کشوری که صورت می گیرد، باید به مسؤولیت های قانونی خود عمل کنند.
خطر داعش و تروریزم در افغانستان، یک خطر محلی و منطقه ای محدود به افغانستان آنهم تنها در ننگرهار و ولسوالی اچین این ولایت نیست.
داعش پیش از آنکه یک گروه آموزش دیده نظامی و پرقدرت باشد، یک ایدئولوژي منحط و سرطانی است که اگر به آن فرصت رشد و نمو داده شود، به سرعت فراگیر می شود و مناطق و مردمان پیرامون خود را آغشته و مسموم می سازد.
با این حساب، مبارزه با داعش، تنها با اعطای ۴ جت قدیمی برازیلی قابل دستیابی نیست.
داعش یک جریان خطرناک و ریشه دار است که از حمایت های وسیع و همه جانبه کشورهای مشخصی در منطقه و فرامنطقه برخوردار است.
به نظر می رسد برای مبارزه با این گروه، توجه به این مسایل، از اهمیت و اولویتی غیر قابل چشم پوشی برخوردار است.
دولتمردان افغانستان، نباید به تنهایی و به صورت یکجانبه، از انرژی اندک نیروهای امنیتی برای مبارزه با این گروه تروریستی، استفاده کنند.
بسیاری از کشورها و قدرت های منطقه هستند که از ناحیه فعالیت های داعش در افغانستان، عمیقا احساس خطر می کنند و آن را تهدیدی جدی و بالقوه برای امنیت و ثبات خود می دانند.
این فرصتی مناسب و مساعد برای افغانستان است تا از این کشورها برای مبارزه ای ریشه ای و سازنده با داعش، کمک بگیرد.
داعش باید منهدم شود. داعش، طالبان نیست که زیر عنوان طالبان وطنی و طالبان خارجی، بتوان با شماری از آنها صلح کرد و شماری را سرکوب نمود. داعش همچنین یک جریان جامعه پذیر نیست که در قبال نابرابری های اجتماعی، نابسامانی های سیاسی و مدیریتی و اوضاع نامطلوب اقتصادی و... اقدام به مبارزه مسلحانه در برابر حکومت کرده باشد.
داعش یک پروژه پیچیده وارداتی از خارج است که هدف آّن، به آشوب کشاندن تمامی مرزهای دنیای اسلام مبتنی بر یک استراتژی بلندمدت دشمنان اسلام و مسلمانان است.
اینکه قرار است افغانستان به مرکز منطقه ای «ولایت خراسان» داعش تبدیل شود، نشان می دهد که این گروه ریشه در پروژه پیچیده ای دارد که پیشتر نسخه هایی از آن در عراق و سوریه، مورد آزمون واقع شده است.
در این تردیدی نیست که عملکرد نیروهای امنیتی افغانستان در مبارزه با داعش، قابل دفاع و تحسین برانگیز بوده است؛ اما این بی تردید، کافی نیست؛ زیرا این تنها افغانستان نیست که در معرض تهدید داعش قرار دارد.
نکته دیگر اینکه اخیرا گزارش شد که امریکا به نظامیانش در افغانستان، مجوز حمله به اهداف داعش را صادر کرده و افغانستان نیز از این تصمیم، استقبال نموده است؛ اما تحلیلگران می گویند که این تصمیم، تضمینی مطمئن برای مبارزه ای مستمر و واقعی با داعش محسوب نمی شود.
امریکا –بر اساس ادعای خودش- با نزدیک به ۶۰ کشور دیگر منطقه و جهان، پیش از این برای مبارزه با داعش در عراق و سوریه، ائتلاف نظامی تشکیل دادند.
چندماه ها از ایجاد این ائتلاف گذشت و باراک اوباما به صراحت اذعان کرد که امریکا هنوز راهبرد مشخصی برای مبارزه با داعش ندارد و جز آن، فرماندهان ارشد امریکایی نیز بارها تاکید کردند که جنگ با داعش، طولانی، زمانبر و فرسایشی خواهد بود!
در مقابل آن، ورود مستقیم روسیه و متحدانش به عرصه جنگ با داعش را قرار دهید؛ تحولی که تمام محاسبات ایالات متحده و متحدانش زیر نام مبارزه با داعش در منطقه خاور میانه را بهم ریخت و حادثه تازه ای در زمینه مبارزه با تروریزم و هراس افکنی تکفیری و سلفی در خاور میانه به وجود آورد.
این درس مهمی برای کسانی است که می خواهند ریشه داعش را از افغانستان برکنند.
در این تردیدی نیست که داعش در افغانستان، پایگاه اجتماعی نیرومند و ریشه داری ندارد و به همین دلیل، شاید نتواند به اندازه سوریه و عراق، با سرعت، قدرتش را گسترش دهد؛ اما در این میان، نباید فراموش کرد که این چیزی نیست که پایه گذاران این گروه تروریستی به آن فکر نکرده باشند؛ به ویژه در شرایطی که داعش در منطقه ای از افغانستان، اقدام به سربازگیری و تکثیر نسل و گسترش نفوذ خود کرده است که به لحاظ جغرافیایی با بزرگ ترین مرکز مولد تروریزم در منطقه، پیوند دارد.
از سوی دیگر، از مشوق ها و امتیازهایی که این گروه با استفاده از منابع مالی سرشار حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای خود برای جلب و جذب نیرو استفاده می کند هم نباید غفلت کرد.
بنابراین، مبارزه با داعش، نیازمند اتخاد تدابیر و تمهیدات همه جانبه و قوی است که نه با اتکا به قدرت نیروهای امنیتی افغانستان و ۴ جت جنگی برازیلی به دست می آید و نه با اطمینان به وعده های غیر عملی ایالات متحده.
مبارزه با داعش نیاز به ایجاد یک محور قدرتمند منطقه ای با مشارکت همه کشورهایی دارد که از هم اکنون خطر قدرت گیری و گسترش دامنه نفوذ داعش به قلمروهای سرزمینی خود را احساس می کنند.
برای این منظور، اگر احساس نیاز شود، لازم است که افغانستان، عضویت در سازمان های امنیتی منطقه ای مانند سازمان امنیت جمعی و برقراری روابطی نزدیک تر و عملیاتی تر با سازمان همکاری های شانگهای را در دستور کار قرار دهد.