رئیس اجرایی حکومت وحدت ملی افغانستان در یک سفر دو روزه وارد تهران شد.
گرچه این سفر قبلا برنامه ریزی شده بود، اما همزمانی این سفر با تحولات سیاسی منطقه، تحلیل و تبصره هایی را به میان آورده است که به پاره ای از آنها شاره می شود.
یک، هم زمانی این سفر با نشست های چهارجانبه است که میان افغانستان، پاکستان، چین و ایالات متحده امریکا در هفته آینده در اسلام آباد تدویر می یابد.
دو، تحولی که در چند روز گذشته رخ داد، به شهادت رسیدن "شیخ نمرباقر نمر" از علمای مبارز عربستان سعودی و به تعقیب آن قطع رابطه سیاسی میان تهران وریاض است.
این دو تحول می تواند بر این سفر تاثیرگذار باشد. حداقل تحلیل ها و تبصرهای مرتبط به آن را بوجود آورده است. این سفر بی تردید بر نشست اسلام آباد تاثیر مثبت برجای خواهد گذاشت، زیرا یکی از مواردی که مورد توجه رئیس اجرایی حکومت وحدت ملی قرار دارد، سفر به بندر «چابهار» است. «چابهار» یکی از بندرگاه های مهمی است که می تواند اموال تجارتی افغانستان را به هند و برخی کشورهای دیگر منتقل کند. این بندر به عنوان بندر بدیل بندر کراچی پاکستان می تواند به حساب آید.
پاکستان در بیش از یک دهه گذشته افزون بر آن که سد و مانعی جدی در راه توسعه تجارت افغانستان بوده، و در بیش از یک دهه گذشته این بندر به عامل فشار بر حکومت افغانستان مورد استفاده قرار گرفته است.
هر قدر تجارت افغانستان بی نیاز از بنادر پاکستان باشد به همان میزان دست حکومت افغانستان در نشست های سیاسی گشوده خواهد بود، و آزادانه خواسته های خود را مطرح خواهد کرد و تحت فشار حکومت پاکستان قرار نخواهد داشت.
نکته دومی که در این مورد می توان بدان اشاره نمود آنست که وابستگی به بنادر پاکستان سبب شده بود که اموال تجارتی هند کمتر وارد افغانستان و آسیای میانه شود و افغانستان به بازار کالاهای بی کیفیت پاکسانی تبدیل گردد.
گشایش بندر چابهار سبب می شود که بازار افغانستان از حالت یک نواختی اجناس پاکستان به یک بازار رقابتی تبدیل گردد و پاکستانی ها نتوانند اجناس بی کیفیت و بی رقیب خود را در بازارهای افغانستان به فروش برساند. لذا، سفر دکتر عبدالله به ایران می تواند روی نتایج نشست اسلام آباد تاثیرگذار باشد و نتایج مثبتی برای مردم و حکومت افغانستان به ارمغان آورد.
اما تحول دیگری که در منطقه رخ داده است و برخی تحلیلگران را نگران تحت تاثیر بردن روابط همسایگی میان افغانستان و ایران کرده قطع رابطه سیاسی میان عربستان سعودی و ایران است. برخی آگاهان و کارشناسان بدین نظر هستند که افغانستان نیز همانند سایر کشورها در روابط خارجی خود در پی بدست آوردن منافع سیاسی است و به هیچ وجه نمی خواهد عقلانیت سیاسی را فرو نهد و تحت تاثیر احساسات قرار گیرد، و آنچه برای افغانستان از اهمیت درجه یک برخوردار است تامین امنیت برای کشور است که جزء مهمی از منافع ملی به شمار می رود.
حکومت هم ناگزیردر روابط خارجی خود سبک و سنگین کند که کدام رابطه با کدام کشور می تواند این عنصر کمیاب را به افغانستان برگرداند.
از این جهت ایران برای افغانستان از اهمیت بی بدیلی برخوردار است که هیچ کشوری نمی تواند جای ایران را پر کند. یکی این که ایران همسایه افغانستان است، ما بخواهیم و یا نخواهیم تحولات این کشور بر افغانستان تاثیر می گذارد، از این جهت عاقلانه است که حکومت افغانستان با ایجاد و پیوند نزدیک و دوستانه این تحولات را مدیریت کند و به نفع صلح و ثبات افغانستان به کار ببندد.
دوم آن که امنیت دو کشور رابطه تنگاتنگ دارد. حکومت افغانستان برای ایجاد و تحکیم امنیت در کشور نیازمند روابط نیک با همسایگان از جمله ایران است. ایران در مبارزه با قاچاق مواد مخدر - که یکی از عناصر نیرومند مخل امنیت است - تجربه چند ده ساله دارد، حکومت افغانستان می تواند با ایجاد یک رابطه امنیتی مستحکم از این تجربه ها سود ببرد و در راه مبارزه با قاچاق به کار ببندد.
سوم، کنترل مرزها میان دو کشور بدون کمک نیروهای هر دو طرف مرز ممکن نیست بویژه آن که داعش در منطقه حضور یافته و حامیان بین المللی داعش نیز تلاش دارند که کشورهای منطقه را به این ویروس مبتلا کنند. همکاری های امنیتی میان دو کشور می تواند به مبارزه مشترک بیانجامد و سبب مهار تروریسم در منطقه گردد.
چهارم، روابط نیک میان دو کشور سبب می شود که ایران از جانب افغانستان اطمینان پیدا کند که نیروهای خارجی بویژه امریکایی ها خاک افغانستان را سکوی مداخله در امور ایران قرار نمی دهد.
نشست های دو جانبه میان مقام های سیاسی دو کشور این مواضع را می تواند شفافتر کند و اطمینان بیشتری بوجود آورد.
پنجم، آنست که بندر چابهار ایران می تواند بدیلی برای بندر کراچی پاکستان باشد. بی نیازی حکومت افغانستان به بندرگاه های تجارتی پاکستان می تواند هم راه های مطمئن تری برای تجارت افغانستان به همراه داشته باشد و هم در راه تامین امنیت کشور سهم مهم و اساسی ایفا کند.
ششم، ایران افزون بر آن که یک همسایه مهم و تاثیرگذار است، از نظر تاریخی، دینی، و زبانی با مردم افغانستان شباهت ها و قرابت های فراوانی دارد، که این شباهت ها می تواند پیوند میان دو کشور و دو ملت را بیش از پیش تحکیم بخشد و فضای مناسبی برای توسعه روابط میان دو کشور بوجود آورد. قابل تذکر است که افغانستان نه تنها با ایران که با تمام کشورهای پیرامون خود همسانی های فراوان فرهنگی دارد که می تواند سبب تحکیم روابط میان آن کشورها و افغانستان شود. از جمله پاکستانیها اگر به این پیوند ارج و احترام می نهادند و از طالبان به عنوان اهرام فشار سود نمی بردند امروز وضعیت امنیتی و اقتصادی افغانستان به مراتب بهتر از دیروزبود. اما متاسفانه پاکستانی ها این پتانسیل طبیعی را از نظر دور داشتند و با زیاده خواهی ها لطمه ای شدیدی بر افغانستان وارد آوردند و کشور خود را دچار آسیب و آفت کردند.
به هر روی، برای حکومت افغانستان بسیار مهم است که از هر وسیله و هر رابطه سود جوید تا امنیت و ثبات در افغانستان را تحکیم بخشد و ایران یکی از کشورهای مهم منطقه و یکی از باثبات ترین کشورهای جهانست که حکومت افغانستان از این توانایی های همسایه توانمند خود سود ببرد و با تحکیم فضای دوستی در تحکیم امنیت و ثبات در کشور خود تلاش ورزد.