اشرف غنی رییس جمهور می گوید که به رسمیت شناختن خط دیورند از صلاحیت های وی نبوده و باید مردم افغانستان در این باره تصمیم بگیرند.
آقای غن در یک نشست خبری روز دوشنبه در کابل، شایعات مبنی بر اینکه افراد مورد نظر پاکستان در ادارات امنیتی و دفاعی افغانستان گماشته می شوند را به شدت رد کرد.
پس از استعفای رحمت الله نبیل؛ رییس عمومی امنیت ملی، این شایعات در میان کاربران صفحات اجتماعی گسترش یافت.
وی گفت:"خط دیورند در اختیار من نیست، در اختیار مردم است. گفتگوی افغانستان و پاکستان، امنیت مشترک است؛ نه در مورد دیورند کسی صحبت کرده و نه می کند. تعیینات نیروهای امنیتی افغان بر اساس قانون اساسی و منافع افغانستان صورت می گیرد، در این هیچیک از کشورهای همسایه و یا کشور دیگری حق مداخله را ندارد و نمی کند".
بدون توجه به واقعیت پشت پرده شایعات و موضعگیریهای اخیر در زمینه خط دیورند، واقعیت این است که این اظهارات آقای غنی، یکبار دیگر مساله پیچیده، مبهم و طولانی دیورند را در دوران سلطه حکومت وحدت ملی، کلید زد و به مساله روز بدل کرد.
این موجب خواهد شد تا منتقدان، مخالفان و طرفداران رسمیت یافتن این خط به عنوان مرز بین المللی میان افغانستان و پاکستان بار دیگر به این موضوع توجه کنند و در سایه این توجه، انتظار می رود که این مساله بغرنج و چندلایه حقوقی که اینک در طول سال ها به مسایل پرهزینه سیاسی و امنیتی زیادی نیز در پیرامون خود، دامن زده است، در نهایت روشن شود.
دیورند زخم چرکین بهجا مانده از دوران سلطه سلاطین خودکامه و دست نشاندهای است که قادر نبودند از تمامیت ارضی افغانستان، آنگونه که شایسته است صیانت کنند و به منظور راضی کردن کارفرمایان و اربابان خود در منطقه و فرامنطقه، حتی حاضر بودند از خاک و وطن و سرزمین خود، هزینه کنند.
این زخم اما نیاز به درمان دارد؛ درمانی که شاید آنگونه که برخی از ملی گرایان افراطی انتظار دارند، نتیجه آن بازگشت به دوران پیش از امضای این معاهده ننگین نباشد؛ اما این یقین و اطمینان وجود دارد که بدون تردید خواهد توانست به وضعیت بلاتکلیفی کنونی و آسیب های براندازنده ناشی از آن، یکبار و برای همیشه پایان دهد.
سیاست مبهم و ناروشن حاکمیتهای مختلف سیاسی در افغانستان سبب شده که پاکستانی ها همواره به این مساله به عنوان یک اهرم فشار بر افغانستان نگاه کنند و به هدف اینکه افغانستان هیچگاه به اندازه ای قدرتمند نشود که داعیه تصاحب و تملک بخشی از خاک آنسوی دیورند را نیز مطرح کند، این کشور ترجیحا باید همیشه بی ثبات، آشوب زده، بحرانی و درگیر مشکلات و گرفتاری های فراوان باشد و بخشی از فلسفه وجودی طالبان نیز تحقق همین امر است.
حامد کرزی؛ رییس جمهوری پیشین نیز باری در دوران قدرت خود با اشاره به درگیری میان مرزبانان پاکستانی و افغان در ولسوالی گوشته ننگرهار گفت که پاکستان تلاش دارد تا افغانستان را وادار به گفتگو بر سر مساله مرزی دو کشور موسوم به خط «دیورند» و به رسمیت شناختن آن کند.
او گفت:«از جانب پاکستان به این طرف خط دیورند و به خاک ما حمله توپخانه ای میشود، تروریزم و افراطیت فرستاده می شود، انسان های ما کشته می شوند، مکاتب و مساجد ما خراب می شود و کوشش بر این است که مانع پیشرفت ما شوند، شاید دو دلیل داشته باشد: یکی اینکه افغانستان که از ده سال پیش به کمک جامعه جهانی برای حکومتداری خود اساس گذاشت، این دولت قوی نباشد، پراکنده و بی دولت باشیم. دلیل دیگرش شاید این باشد که مردم افغانستان مجبور شوند تا خط دیورند را به رسمیت بشناسند.»
آقای کرزی افزود که پاکستان به هیچیک از این دو هدف نخواهد رسید.
این اظهارات در حالی بود که مسالهی دیورند در ادبیات سیاسی افغانستان، پیش از آن، حقیقت ممنوعه ای بود که با وجود طرح آن در محافل سیاسی و خبری، دولت هیچگاه نمی خواست وارد این ماجرا شود و موضع خود در این خصوص را روشن سازد.
تا زمانی که موضوع خط دیورند به صورت شفاف حل و فصل نشود، نمی توان شاهد تغییر سیاست پاکستان در قبال افغانستان و به تبع آن، شاهد تامین نظم و امنیت و ثبات در افغانستان بود.
پاکستان همواره سعی کرده است که افغانستان کشوری ضعیف، بیثبات و دستخوش درگیریهای بنیانبرانداز داخلی باشد؛ زیرا این امر، به آن کشور فرصت خواهد داد تا همچنان موضوع دیورند را به نفع خود به تأخیر اندازد.
همچنین وقتی افغانستان از گفتگو بر سر این مساله شانه خالی می کند، مسلم است که پاکستان نیز در مقابل، از کشاندن طالبان به گفتگوهای صلح، اجتناب می کند و نتیجه آن، ادامه درگیری و خشونت و خونریزی در افغانستان خواهد بود.