رحمت الله نبیل رئیس امنیت ملی کشور استعفا داد. استعفای او از سوی رئیس جمهور غنی پذیرفته شد. اما اینکه چرا آقای نبیل نتوانسته در کنار اشرف غنی کار کند خود پرسش های بی شماری را به همراه دارد، بویژه آن که استعفای او در زمانی صورت می گیرد که وجود و حضور افرادی چون او در دستگاه سیاسی امنیتی افغانستان یک ضرورت انکار ناپذیر است.
آگاهان امنیتی بدین باورند که یکی از علت های فشار اشرف غنی برنبیل مستقل بودن او بود.
نبیل در سالیانی که در ریاست امنیت ملی کار کرده، کسی به یاد ندارد که به طرفداری از شخص و یا جناحی عمل کرده باشد یا از سوی نهادی مورد اتهام قرار گرفته باشد. از این جهت بود که بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی، با توافق هر دو جناح حکومت، به این سمت پیشنهاد شد و رای موافق مجلس نمایندگان کشور را کمایی کرد.
دیدگاه مستقل او در اداره امنیت ملی از یک طرف و اتکای او به تجربه خود در کار چند ساله، اعتماد به نفس کم نظیری را برای او بوجود آورده بود. موفقیت های او در این اداره و جلوگیری از ناامنی بیشتر، او را محبوب مردم کرده بود. اما اشرف غنی باورمند به کار تیمی در حکومت بود و بویژه این که جناح دیگرحکومت از رقیبان او شمرده می شود، و او می کوشد تمام افتخارات را به نام خود ثبت و ضبط کند، و نبیل شاید نتوانست با تیم اشرف غنی همکار باشد و در عرصه عمل فرمان از کسانی ببرد که چندان وقوف و آگاهی بیشتر از او نداشتند.
بی اعتنایی به تیم اشرف غنی و تن ندادن به خواسته های او، او را مغضوب آن تیم ساخت، و با وارد آوردن فشار، او را واداشت که از وظیفه خود استعفا دهد.
نکته دیگری در علت استعفای نبیل شمرده می شمارند آنست که، نبیل از روحیه سخت ضد پاکستانی برخوردار است و این روحیه و رویکرد عکس العملی طبیعی در برابر سیاست های پاکستان در قبال افغانستان بود. نبیل از زیر و بم سیاست های پاکستان می دانست و بر دو رویی های سیاست مداران آن کشور اطلاع داشت و این اطلاع باعث شده بود که مواضع سخت و انعطاف ناپذیری در قبال پاکستان داشته باشد.
البته مواضع و دیدگاه های اکثر اعضای امنیت ملی کشور ضد پاکستانی است و آنهم به این دلیل که این نیروها از سیاست های پشت پرده پاکستان اطلاع دارند، و شگردهای پاکستان در قبال افغانستان را می دانستند و می دانند. سلف او آقای امرالله صالح نیز با روحیه ضد پاکستانی شهره بود و از این جهت از امنیت ملی کنار گذاشته تا حکومت کرزی به خواست های پاکستانی ها عمل کرده باشد.
از بدو تشکیل حکومت وحدت ملی هم گویا، اشرف غنی شیوه مماشات و امتیاز دادن به پاکستان را در پیش گرفت تا صلح با طالبان را به هر قیمت ممکن بدست آورد، و استعفای نبیل هم می تواند یکی از همان هزینه هایی باشد که از سوی اشرف غنی پرداخته می شود.
بنابراین ناسازگاری اشرف غنی با ریاست امنیت ملی ناشی از یک تفاوت دیدگاه استراتژیک آن ریاست با اشرف غنی است.
از این جهت بود که اشرف غنی حضور و وجود او را در اداره امنیت ملی کشور برنتابید و کوشید به هر نحوی ممکن از این اداره کنار رود. دید گاه مستقل نبیل و افشای برخی نام ها در سقوط قندوز او را بیشتر مغضوب اشرف غنی و تیم او ساخت. نبیل بعد از سقوط قندوز در مجلس نمایندگان حاضر شد تا به پرسش های اعضای آن نهاد پاسخ دهد، و او با صراحت حکومت اشرف غنی و شخص اتمر را مسبب سقوط قندوز خواند، و گفت او از عملیات نظامی بر نیروهای طالبان مانع شده است.
اشرف غنی استعفای نبیل را کم اهمیت خوانده و آن را امر معمول دانسته است، آگاهان و کارشناسان اما؛ می دانند که نه اداره ی امنیت ملی افغانستان یک اداره معمولی است و نه هم بر کناری یا استعفای کسانی که در درون آن اداره کار می کردند آدم های معمولی هستند، که رفتن شان امر معمول تلقی گردد. آنها حاوی و حامل اطلاعات مهمی هستند که برکناری آنها از آن پست ها به هیچ عنوان با منافع ملی کشور همخوانی و هماهنگی ندارد، و این گفته های رئیس جمهور اشرف غنی ناشی از برداشت ناصحیح او از دستگاه امنیت ملی کشور است. بویژه استعفای او در زمانی صورت می گیرد که وضعیت امنیتی در کشور بسیار شکننده است. همین چند روز گذشته بود که حملات سنگینی بر میدان هوایی قندهار صورت گرفت و بیش از پنجاه نفر کشته شدند. حمله در مرکز شهرکابل و در یکی از حساس ترین نقطه شهر بیانگر آنست که وضعیت امنیتی بررغم سردی هوا هنوز بسیار شکننده است.
طالبان از تمام توان سود می برند تا ضربه خود را بر حکومت وارد آورند. از طرف دیگر پاکستان با سیاست های مزورانه در صدد است تا بار دیگر حکومت و نیروهای طالبان را در کنار هم بنشانند، تا سرگرم به اصطلاح مذاکره شوند.
بعد از استعفای نبیل مردم و بسیاری از رسانه ها این پرسش را مطرح می کنند که، اشرف غنی چه تضمینی در راه ایجاد صلح با طالبان، از پاکستان دریافت داشته است که اینک در ایذای آن خواسته ها، زبده ترین نیروهای امنیتی کشور را کنار می گذارد. بی تردید از دست دادن این نیروهای زبده و زبر دست و آب دیده ی امنیتی به معنای پرداخت هزینه های هنگفت در بدل وعده های موهوم و میان تهی حکومت پاکستان است.
هم چنان این پرسش بوجود آمده است که نکند اشرف غنی می خواهد بر خلاف خواسته های مردم و ذهینت آگاهان، افراد مشکوک و لکه دار را در کنار خود قرار دهد، و افراد صادق، با تجربه و نیک نام را از خود دور کند.
هر دو شخصی که از مشاوران و دوستان نزدیک اشرف غنی قرار دارند، بر هر دو اتهام های سنگینی وارد است. معصوم استانکزی بار دست داشتن قتل استاد ربانی بر دوش خود دارد، که هنوز از آن اتهام تبرئه نشده است. حنیف اتمر از شخصیت های مورد وثوق شخص اشرف غنی نیز در مظان اتهام قرار دارد. ظاهر قدیر از نمایندگان مردم ننگرهار مدعی است که اتمر در ایجاد و تقویت داعش در آن ولایت نقفش دارد. او گفته است که اگر رازی را که می داند افشا کند حکومت سقوط خواهد کرد، او اتهام مشخص همکاری اتمر با القاعده را مطرح کرده است و هیئتی نیز برای بررسی این اتهام تعیین شده است. اشرف با نادیده انگاشتن این اتهام می کوشد بر خلاف ذهنیت عامه و آگاهان سیاسی از این دو فرد استفاده کند. در تازه ترین گزارشی که از سوی خبرگزاری روسی« تاس» منتشر شده هر دو فرد در انتقال نیروهای داعش در مرز میان افغانستان و کشورهای آسیای میانه متهم شده اند.
آیا واقعا روس ها با این دو فرد دشمن شخصی دارند یا آن که دلیل و مدرکی در دست دارند که ثابت می کند این دو فرد در ناامنی های شمال و هم چنان انتقال گروه داعش دست دارند؟
اشرف غنی لابد می داند که بدون همکاری کشورهای همسایه، افغانستان روی آرامش و صلح را نخواهد دید. لذا باید با سیاست شفاف در قبال همسایگان حرکت کند و دامن پر لکه حکومت را از این گونه اتهام ها مبرا دارد. در غیر آن صورت پرداخت هزینه های انسانی هم راهی به جایی خواهد برد و صلحی ایجاد نخواهدشد، اما افراد زبده و با تجربه از حکومت او کنار خواهد رفت.