مقامات محلی در غزنی می گویند که در جنگ سه روزه میان نیروهای امنیتی و طالبان، تلفات سنگینی به طالبان وارد شده است.
محمدعلی احمدی؛ معاون والی غزنی، گفت که مجموع تلفات طالبان در سه روز به ۱۷۷ جنگجو می رسد.
وی تایید کرد که در میان کشته شدگان، فرماندهان محلی طالبان و تروریست های خارجی نیز هستند.
گفته شده که نزدیک به ۲۰۰۰ نیروی طالبان در حملات هماهنگ برای تصرف شهر غزنی با نیروهای امنیتی درگیر شدند.
یک نماینده غزنی در مجلس نمایندگان روز چهارشنبه مدعی شد که ملا اختر منصور؛ رهبر طالبان خودش برای رهبری این حملات به ولسوالی ناوه آمده بود و حدود ۵ روز در غزنی بوده است.
رحمانی گفت:"من از ریاست مجلس خواهش می کنم تا این موضوع را پیگیری کند که شورای امینت ملی و ریاست امنیت ملی از آمدن ملااخترمحمد منصور در غزنی اطلاع داشتند چرا برای از بین او اقدام نکردند؟ در این مورد نیروهای خارجی هم باید پاسخگو باشند."
کارشناسان مسایل نظامی نیز می گویند که با توجه به آنچه در قندوز رخ داد، نیروهای امنیتی و شبکه های کشفی و استخباراتی کشور، در نبرد غزنی کاملا با هوشیاری، آمادگی و بر طبق انتظار عمل کردند؛ این در حالی بود که به باور این گروه از کارشناسان، وضعیت امنیتی غزنی، شکننده تر از قندوز بود و احتمال پیروزی های موقتی تروریست ها در این ولایت، شاید حتی بیشتر از قندوز وجود داشت.
از جانب دیگر، جنگ غزنی بعد از رویداد قندوز رخ می داد که این امر، برای دشمن یک پوشش روانی خوب را فراهم می کرد و این احتمال مطرح بود که نیروهای امنیتی با توجه به تجربه قندوز، با روحیه و مورال ضعیف تری در این جنگ، ظاهر شوند؛ اما آنچه واقع شد نشانگر آن بود که نیروهای امنیتی در صورتی که با حمایت های وسیع و همه جانبه از سوی مردم، رسانه ها و دولت مرکزی همراه باشند، می توانند حماسه ایجاد کنند و تمامی نقشه های دشمن را با قدرت و صلابت مثال زدنی خود نقش بر آب سازند.
با این وصف، از دید ناظران و صاحب نظران، این سؤال همچنان وجود دارد که چگونه نیروهای تروریستی داخلی و خارجی، طی این مدت، قدرت و امکان یافته اند که به رغم حضور استخباراتی سنگین نیروهای خارجی در کشور به ویژه در شهر غزنی و پرواز ممتد و مستمر هواپیماهای بی سرنشین امریکایی در آسمان این شهر، خود را به مناطق نزدیک شهر برسانند و برای آغاز یک عملیات وسیع و گسترده با حضور نزدیک به ۲۰۰۰ شبه نظامی، به منظور تصرف کامل مرکز شهر غزنی، آماده شوند؟
چرا روزهای آمادگی و تدارکات این نیروها از چشم نیروهای امنیتی و کشفی داخلی و خارجی پنهان مانده است و چرا این اقدام در همان ابتدای کار در نطفه خفه نشده است؟
سؤال مهم تر اما همان سؤالی است که یکی از نمایندگان ولایت غزنی در پارلمان مطرح کرد و طی آن، نهادهای امنیتی و تصمیم گیرنده دولتی را رسما به چالش طلبید و آن حضور ملااختر محمد منصور؛ جانشین ملاعمر در ولسوالی های اطراف غزنی به مدت پنج روز است.
این چیزی است که پیشتر محمدعلی احمدی؛ معاون والی غزنی نیز مدعی شده و گفته بود که ملااخترمحمد منصور به ولسوالی اندر غزنی آمده و نیروهایش را ترغیب کرده است که مرکز شهر غزنی را اشغال کنند.
پیشتر به دنبال سقوط قندوز نیز جنرال مرادعلی مراد؛ فرمانده نیروی زمینی ارتش ملی کشور، اظهار داشت که طالبان قصد داشتند به منظور نمایش قدرت خود، ملااختر محمد منصور را به قندوز بیاورند؛ اما نیروهای امنیتی کشور این اجازه را به آنها ندادند.
با این حساب، این ایده طالبان، در قندوز محقق نشد؛ اما در ولسوالی اندر -به گفته معاون والی غزنی- یا ولسوالی ناوه -بر اساس ادعای نماینده غزنی در پارلمان- برآورده و اجرایی شد و او پنج روز کامل در غزنی مستقر بود.
پرسش این است که معاون والی غزنی و وکیل غزنی در پارلمان، چگونه از حضور رهبر طالبان در غزنی، مطلع شده اند؟ آنها راست می گویند یانه؟ و اگر پاسخ مثبت است، چرا بر پایه این اطلاعات، علیه رهبر طالبان، هیچ اقدامی صورت نگرفت؟
رهبر طالبان از کجا و از چه طریقی خود را به غزنی رساند؟ از کجا و از چه طریقی و به کجا بازگشت؟
همه اینها مسایلی است که حضور پرسش برانگیز رهبر طالبان در غزنی را به یک معمای پیچیده بدل می کند که نیازمند پاسخگویی دقیق و مسؤولانه و مستند است.
فراموش نکنیم که حضور رهبر یک گروه در حال جنگ با دولت و نیروهای امنیتی کشور، در چند قدمی میدان نبرد، یک رویداد عادی نیست و این اگر نشانگر قدرت طالبان نباشد، در زمینه دلایل، انگیزه ها و نحوه برخورد و مبارزه ما و نیروهای خارجی با تروریزم، شک و پرسش های مهمی را پیش می کشد.